24
تیر

زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام

زیارت غدیریه به سند های معتبر از حضرت هادی علیه السلام نقل شده است که با آن زیارت حضرت امیرالمومنین علیه السلام را در روز غدیر در سالی که معتصم آن حضرت را طلبیده بود زیارت کردند و کیفیت آن به این نحو است:

 

 

 

 

چون اراده زیارت نمایی بر بارگاه نورانی بایست و رخصت بخواه، و زیارت غدیریه را بخوان.

 


غدیر صادر شده است. محور این زیارت، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی( علیه السلام ) است. زیارت غدیریه را در هر موقع از سال می توان خواند.
زمان صدور
معتصم خلیفه عباسی، امام هادی( علیه السلام ) را از مدینه به سامرا فرا خواند. در روز غدیر، امام به نجف رسید و امیرالمومنین( علیه السلام ) را زیارت کرد که متن آن به زیارت غدیریه مشهور است.

در کتاب های دعا و زیارت، زمان خواندن آن، روز عید غدیر ذکر شده است. شیخ عباس قمی هم با استناد به کلام عثمان بن سعید گفته است که این زیارت را در هر روز سال از نزدیک و دور می توان خواند.
سند زیارت
این زیارتنامه را ابن مشهدی از شاذان بن جبرئیل قمی از محمد بن علی طبری از ابوعلی طوسی از پدرش شیخ طوسی از شیخ مفید از ابن قولویه از کلینی از علی بن ابراهیم قمی از پدرش از حسین بن روح نوبختی و عثمان بن سعید عمری از امام حسن عسکری( علیه السلام ) از امام هادی ( علیه السلام ) روایت کرده اند. در وثاقت هیچ یک از راویان این زیارتنامه تردید نشده است. همچنین محدث قمی نوشته است که «کمتر حدیثی به قوت سند این زیارت نامه می رسد».

 

 

محور و محتوای زیارت
محور اصلی زیارت غدیریه، اصل تولی و تبری و محتوای اصلی آن بیان فضائل امام علی( علیه السلام ) است.

مهمترین بخش های این فضیلت ها عبارتند از:
فضیلت های قرآنی
در این زیارت بیش از 30 آیه آمده است که بیان فضایل امیرالمؤمنین( علیه السلام ) است؛ نظیر آیه لیله المبیت، آیه تبلیغ، آیه ولایت و …
فضیلت های حدیثی
در زیارت غدیریه به بیان فضایلی که پشتوانه روایی در منابع حدیثی شیعه واهل سنت دارد، اشاره شده است. مانند امیرالمؤمنین، سید الوصیین، وارث علم النّبیین، ولی ربّ العالمین، امین الله فی ارضه، سفیر الله فی خلقه، الحجّه البالغه علی عباده، دین الله القویم، صراط مستقیم، نبأ عظیم، اوّل من آمن باللّه، سید المسلمین، یعسوب المؤمنین، امام المتقین، قائد الغرّ المحجّلین، امام المّتقین، اوّل من صدّق بما انزل الله علی نبیه و…

فضیلت های تاریخی
این زیارت، مطالبی از رشادت های تاریخی امام علی( علیه السلام )و فداکاری های آن حضرت در راه دین اسلام را بیان کرده است. از جمله: جنگ بدر، احزاب، اُحد، جنگ حُنین، صفّین، جمل، نهروان و…

در این زیارت همچنین به ماجرای فدک، بیزاری از دشمنان ولایت و برائت از قاتلان امام حسین( علیه السلام ) و شهادت عمّار، شهادت حضرت علی( علیه السلام )و شهادت سیدالشّهدا علیه السلام اشاره شده است.

السَّلامُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّٰهِ ، خاتَمِ النَّبِیِّینَ ،

سلام بر محمّد رسول خدا، خاتم پیامبران

وَسَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ ، وَصَفْوَهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ،

و سرور رسولان و برگزیده پروردگار جهانیان،

أَمِینِ اللّٰهِ عَلَىٰ وَحْیِهِ وَعَزائِمِ أَمْرِهِ ،وَالْخاتِمِ لِما سَبَقَ،وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ،

امین خدا بر وحی و دستورات قطعی الهی و ختم کننده آنچه گذشته و گشاینده آنچه خواهد آمد

وَالْمُهَیْمِنِ عَلَىٰ ذٰلِکَ کُلِّهِ وَرَحْمَهُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ وَصَلَواتُهُ وَتَحِیَّاتُهُ .

و چیره بر همه این ها و رحمت و برکات و درودها و تحیات خدا بر او باد.

السَّلامُ عَلَىٰ أَنْبِیَاءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ ،وَمَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ ، وَعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ .

سلام بر پیامبران خدا و رسولانش و فرشتگان مقرّب و بندگان شایسته اش.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ، وَسَیِّدَ الْوَصِیِّینَ ،وَوَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ ،

سلام بر تو ای امیرمؤمنان و سرور جانشینان و وارث دانش پیامبران

وَوَلِیَّ رَبِّ الْعالَمِینَ ،وَمَوْلایَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَهُ اللّٰهِ وَبَرَکَاتُهُ .

و ولی پروردگار جهانیان و مولای من و مولای مؤمنان و رحمت و برکات خدا بر او باد.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ،یَا أَمِینَ اللّٰهِ فِی أَرْضِهِ ،

 

 

 

 

ادامه »


free b2evolution skin
23
تیر

بررسى سند حديث غدير

مؤلف الغدير» ، سند حديث غدير را بررسى و تواتر لفظى و معنوىِ آن را ثابت مى كند و نام چهل و سه عالم و حافظ بزرگ اهل سنّت را مى برد كه به صحّت حديث غدير تصريح نموده اند، و عده زيادى نيز، آن را در كتابهاى خود نقل كرده اند.بدين ترتيب، مؤلف نشان داده اند كه هرگز حديثى به اين مرتبه از ثبوت، يقين و تواتر نرسيده است، تا بدان جا كه تعدادى از دانشمندان اهل سنّت، از جمله شمس الدين جزرى» رساله مستقلى در اثبات تواتر اين حديث تأليف نموده است.

 

وى، آنگاه نظر ابن حزم» را درباره قاتل على(علیه السلام) نقل مى كند كه مى گويد: ابن ملجم، على(علیه السلام) را در حال تأويل و اجتهاد كشت و چنين قتلى قصاص ندارد، بلكه ابن ملجم يك ثواب نيز دارد، چون او اجتهاد كرد ولى به خطا رفت!» و سپس به نقد سخن ابن حزم مى پردازد، و براساس كتاب خدا و سنّت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) او را در يك محكمه تاريخى، محاكمه مى كند.

سخن ابن حزم» به اينجا ختم نمى شود، بلكه او ابوالغاديه» قاتل عمار ياسر را نيز مجتهد و مأجور مى داند، و معتقد است كه معاويه و عمرو عاص، نيز در جنگ با على بن ابى طالب(علیه السلام) به اجتهاد خود عمل نموده و مستوجب پاداشند!

 

مفاد حديث غدير
بحث مهم ديگرى كه علامه امينى، تمام و كمال به آن مى پردازد، دلالت و مفاد حديث غدير» است. ايشان، با يك بحث بسيار جالب علمى و ادبى، اثبات نموده اند كه لفظ مولى» كه در حديث غدير آمده، به معناى أولى بالشئ» برترى اميرالمؤمنين(علیه السلام) بر جميع مسلمين، حتى بر خلفاى سه گانه است؛ زيرا آنان كه در اجتماع عظيم روز غديرخم اين لفظ را از زبان رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدند، و يا كسانى كه بعدها اين خبر مهم به آنان رسيد، همه، همين معنا را از لفظ مولى» درك كرده اند و پيوسته پس از آنها، در ميان رجال شعر و ادب، تا عصر حاضر جريان داشته است. و اين وحدت تشخيص، برهانى است قاطع بر مقصود ما. جالب اينكه، خود شيخين (ابوبكر و عمر) نيز همين معنا را از لفظ مولى» فهميده بودند و چرا كه در غير اين صورت تهنيت گفتن و بيعت كردن آنان با آن حضرت(علیه السلام) معنا نداشت.

 

مؤلف هوشيار الغدير» در بررسىِ معناى واژه مولى»، نخست بيست و هفت مورد از معانى مولى» را ذكر مى كند و سپس بيست قرينه غير قابل خدشه و تعيين كننده ارائه مى كند كه تمامىِ آنها نشان دهنده و مؤيد آن است كه واژه مولى» در حديث غدير به معناى اولى بالشئ» است و بس و به هيچ يك از معانى ديگر نمى تواند باشد.

بنابراين، با وجود اين همه قراين اطمينان آور، جاى هيچ گونه مناقشه اى در دلالت حديث غدير باقى نمى ماند.

يكى از قراين ياد شده، سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقدمه حديث غدير است كه فرمود: ألست أولى بكم من أنفسكم؛ آيا من، از خودتان به شما سزاوارتر نيستم، و سپس فرمود: فمن كنت مولاه فعلىّ مولاه.

اين حديث را با همين ترتيب بسيارى از علماى فريقين روايت نموده اند، و صاحب الغدير» آن را از شصت و چهار تن از علما و حفاظ اهل سنّت نقل نموده است.

احاديثى كه معناى مولى» را تفسير نموده است

 

مؤلف، سپس فصلى را با عنوان احاديثى كه معانى مولى و ولايت را تفسير نموده است»، گشوده و در آن، احاديث فراوانى نقل كرده است. كه در تمامى آنها كلمه مولى» در همان معنايى استعمال شده كه پيش از اين در بحث دلالت حديث غدير» بيان شد.

جالب اينكه عده زيادى از دانشمندان اهل سنّت نيز ما را همراهى نموده و كلمه مولى» را به همان معنايى دانسته اند كه مقصود ماست و صاحب الغدير» نام چهارده تن از آنان را ذكر نموده است

منبع

بر كناره هاى كتاب الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب»

غلام حسين زينلى


free b2evolution skin
23
تیر

غدير در كتاب عزيز

صاحب الغدير» ، بحث غدير در كتاب عزيز» را بيان نموده، و سه آيه از قرآن كريم را كه به اتفاق فريقين، درباره داستان غديرخم و ولايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نازل شده، ذكر كرده اند.

اين آيات عبارتنداز:

1_ آيه تبليغ: يا ايّها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك وان لم تفعل فما بلّغت رسالته (مائده،67).

مؤلف، در ذيل اين آيه، نام سى تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت را ذكر كرده است كه همگىِ آنان به نقل از صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) گفته اند: اين آيه در روز غديرخم و در مورد انتخاب على بن ابى طالب(علیه السلام) به امامت و جانشين پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) نازل شده است. از آن جمله اند: طبرى، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، ابن عساكر، ابو نعيم، ثعلبى، واحدى، سجستانى و… .

 

2_ آيه اكمال دين: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى(مائده،3).

اماميه اتفاق نظر دارند كه اين آيه كريمه، در روز غدير و پس از آنكه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)،


ولايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) را اعلان فرمود، نازل شده است. مؤلف محترم الغدير» اين حقيقت را از شانزده تن از دانشمندان برجسته اهل سنّت نيز نقل كرده اند، كه از آن جمله اند: حافظ ابونعيم، خطيب بغدادى، ابن عساكر، جلال الدين سيوطى و… .

 

3_ آيه عذاب واقع: سئل سائل بعذاب واقع… (معارج، 1_3).

اين آيه نيز از جمله آياتى است كه پس از نص غدير، درباره ولايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نازل گشته است.

علاّمه امينى اين مطلب را از بيست و نه دانشمند از اهل سنّت، كه وثاقت آنان مورد قبول است، نقل نموده اند. شمارى از آنان عبارتند از: قرطبى، سبط ابن جوزى، ثعلبى، شيخ محمّد عبده، و… .

مؤلف دانشمند، ضمن بحث در آيات پيشگفته، به نقد اتهاماتى كه برخى، جاهلانه و يا مغرضانه به شيعه نسبت داده اند، پرداخته و به آن پاسخ گفته و حقيقت امر را روشن ساخته است. از جمله: نقدى بر قرطبى» و قسطلانى» در ذيل آيه تبليغ»؛ نقدى بر سيوطى» و آلوسى» در ذيل آيه اكمال دين»؛ نقدى بر ابن تيميه» در ذيل آيه عذاب واقع».

 

عيد غديرخم در اسلام
علامه امينى، در اين عنوان، دلايل جاودانگىِ عيد غدير در اسلام را بيان مى كند و عيد گرفتن اين روز تاريخى را، از دلايل جاودانگىِ حديث غدير مى داند.

وى مى افزايد:

گرچه شيعيان بيش از هر كس ديگرى نسبت به اين امر اظهار علاقه مى كنند، لكن اين عيد اختصاص به شيعيان ندارد و ساير فرق اسلامى نيز، اين عيد را بزرگ مى شمارند.

داستان تهنيت
براساس روايت زيد بن ارقم، پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در غديرخم و پس از نزول آيه تبليغ» به مردم دستور داد تا


از صميم قلب با على(علیه السلام) عهد و پيمان بندند، و اولاد و اهل بيت خويش را نيز بدان ملزم كنند. و فرمود كه بر على(علیه السلام) سلام كنند و بر ولايت و اميرى او بر مؤمنان، تصريح كنند.

مردم نيز فرمان بردند، و نخستين كسانى كه با پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و على بن ابى طالب(علیه السلام) دست دادند و تهنيت گفتند، ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند.

سپس مؤلف داستان بيعت شيخين (ابوبكر و عمر) با على(علیه السلام) را، از شصت تن از دانشمندان طراز اول اهل سنّت نقل نموده، و سلسله ناقلان اين داستان را به جمعى از صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) منتهى ساخته است، كه از آن جمله اند: عبداللّه بن عباس، ابوهريره، براء بن عاذب و… .

 

 

 

عيد غدير نزد عترت طاهره
عيد غدير را، هم امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، و هم ديگر امامان معصوم(علیه السلام) جشن مى گرفتند و آن را بزرگترين عيد اسلامى مى دانستند.

چنانكه ملاحظه شد در عصر رسالت نيز، همواره عيد غدير مورد توجه صحابه و بزرگان اسلام، بويژه مورد عنايت و توجه خاص اميرالمؤمنين(علیه السلام) و اهل بيت(علیه السلام) بوده است. با اين حال، نويرى» و مقريزى» عيد غدير را از بدعتهاى معزّ الدوله على بن بويه» در سال 352ه_.ق. دانسته اند. امّا علامه امينى به نقد سخن آنان پرداخته و بى پايگى آن را به اثبات رسانيده اند. 

منبع بر كناره هاى كتاب الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب»

غلام حسين زينلى

 


free b2evolution skin
23
تیر

راويان واقعه غدير

مؤلف ارجمند در جلد نخست الغدير» (جلد اول و دوم در ترجمه فارسى)پس از بيان ارزشِ دانستن درست تاريخ، اهميت واقعه غدير و عنايتى كه در طول تاريخ اسلام به حديث غدير شده است، به ذكر راويان حديث غدير پرداخته و آنان را به سه دسته تقسيم كرده است:

دسته اول: وى، نخست، در جستجويى گسترده و مبتنى بر اصول علمى، از ميان صحابه و ياران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) _ قرن اول هجرى و عصر صحابه _ نام يكصد و ده تن را به ترتيب حروف الفبا ذكر مى كند كه همگى حديث غدير را نقل كرده اند و در شمارش اين كسان از ابو هريرة دوسى» آغاز مى كند و به ابو مُرازم يعلى بن مرة بن ثقفى» پايان مى دهد.

علاوه بر اين، مؤلف دانشمند، آثار و منابعى را كه راويانِ ياد شده (دسته اول) را ثبت و ضبط نموده اند، با ذكر مشخصات و صفحه آورده است.

 

 

همچنين در ميان صحابه راوى حديث غدير، چهره هاى شاخص و برجسته اى از جمله: امام حسن بن على(علیه السلام)،امام حسين بن على(علیه السلام)، سعد بن ابى وقاص، زبير بن عوام، اسامة بن زيد، ابىّ بن كعب، ام سلمه، جابر بن عبد اللّه انصارى و… مشاهده مى شود كه اين موضوع بر اهميت واقعه غدير افزوده و درستى و قطعى بودن حديث غدير را روشن مى سازد.

 

دسته دوم: مؤلف عاليقدر، پس از صحابه، نام هشتاد و چهار تن از تابعين» را كه حديث غدير را روايت نموه اند، به ترتيب حروف الفبا نام مى برد. وى اين دسته را از ابو راشد حُبرانى» آغاز، و به ابو نجيح يسار ثقفى» پايان داده است.

 

دسته سوم: در اين قسمت، مؤلف از آغاز سده دوم تا سالهاى پايانى سده چهاردهم هجرى قمرى به جستجوى راويان حديث غدير پرداخته، و سيصدوشصت دانشمند برجسته اهل سنّت را كه حديث غدير را در كتابهاى خود ثبت يا كتابى مستقل در اين باره تأليف كرده اند (اعم از ائمه حديث، تاريخ، تفسير و كلام) به ترتيبِ عصر و زمانِ هر يك و با ذكر تاريخ وفات آنان، نام مى برد.

صاحب الغدير»، اين گروه را با نام ابن دينار جمحى مكى» (م115ه_.ق) آغاز نموده، و به حافظ مجتهد شهاب الدين ابوالفيض، احمد بن محمّد بن صديق» پايان داده است. شمارى از اين دسته عبارتند از:

1_ ابوعبداللّه محمّد بن ادريس شافعى (م204ه_.ق)، امام شافعيه،

2_ ابوعبداللّه احمد بن حنبل شيبانى (م241ه_.ق)، پيشواى حنبليان،

3_ حافظ ابوعبداللّه محمّد بن اسماعيل بخارى(م256ه_.ق)، مؤلف صحيح بخارى»،

4_ حافظ ابوعبداللّه ابن ماجه(م271ه_.ق) صاحب سنن ابن ماجه»،

5_ ابومحمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى (م276ه_.ق).

 

نكته جالب توجه آنكه، داستان غديرخم از جمله حقايق مسلّم و غير قابل ترديد است كه به حدّ اجماع امّت اسلامى، از تشيع و تسنن رسيده است، و بارها مورد احتجاج و سوگند قرار گرفته است. اين حقيقت موجب شده تا مخالفان غدير، در برابر سند حديث غدير سر تسليم فرود آورند و به ناچار به آن تن دهند و چون نتوانسته اند در سند آن خدشه اى وارد سازند، در دلالت آن به چون و چرا پرداخته اند؛ اما منطق نيرومند و بيان صريح، فصيح و قلم دقيقِ مؤلفِ آزموده و زبردست الغدير»، باب هر گونه چون و چرا را بر روى آنان بسته و راهى جز تسليم در برابر مفاد حديث غدير، فرا روى آنان باقى نگذارده است.

منبع بر كناره هاى كتاب الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب»

غلام حسين زينلى

 


free b2evolution skin
23
تیر

علل سكوت علي عليه السلام

پس از بررسي علل غصب خلافت، بايد به علل سكوت علي عليه السلام نيز اشاره كرد. چرا امام با اين كه خود را كاملاً برحق مي دانست، براي به دست آوردن حق خود دست به شمشير نبرد و حقش را نگرفت؟

مهم ترين علل سكوت علي عليه السلام در برابر غصب حق خود عبارتند از:
1 _ سفارش پيامبر صلي الله عليه و آله
پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام توصيه فرموده بود: در صورتي كه حقت را غصب كردند، اگر تعداد يارانت از تعداد انگشتان دست و پايت فزون شد، براي گرفتن حقت دست به شمشير ببر و گرنه صبر پيشه نما.

وقتي عده اي بعد از سقيفه به نزد علي عليه السلام مي آيند و اعلام آمادگي مي كنند كه: حاضريم حقت را بگيريم. امام براي اين كه ايمان و پايداري آن ها را بيازمايد، فرمود: فردا همه با سرهاي تراشيده به اينجا حضور يابيد. كه جز چهار يا پنج نفر حاضر نشدند.

 


2 _ حفظ وحدت جامعه اسلامي
علي عليه السلام را بايد بنيانگذار وحدت دانست چرا كه بيش از هركسي در اين راه فداكاري و سختي كشيده است. بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله فرهنگ قبيله اي دوباره جان گرفت و علي عليه السلام براي حفظ وحدت مجبور به سكوت بود كه تحمل آن از دست بردن به شمشير بسيار سخت تر و جانفرساتر بود.

جامعه اسلامي در آن عصر با هجوم دشمن خارجي بويژه روم مواجه بود و وجود پيامبران دروغين مزيد برعلت بود و علي عليه السلام در سخني مي فرمايد: من از همه حريص تر به وحدت مردم در جامعه مي باشم.

3 _ پيدايش پيامبران دروغين
ارتدادي كه در سال دهم هجري و آخرين سال حيات پيامبر بويژه در بين قبايل بزرگ عرب بني حنيفه، اسد، كنده، غطفان و لخم روي نمود _ كه اوج آن پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله نمودار گشت._ در موضع گيري امام در برابر شرايط به وجود آمده تأثير به سزايي داشت و علاوه برمرتدين، پيامبران دروغين در نقاط مختلف عربستان ادعاي نبوت مي كردند و وحدت اسلامي را مورد تهديد قرار مي دادند كه امام در نامه اي به مالك اشتر يكي از علل سكوت خود را پيدايش مرتدين» مي داند.

 

4 _ ميدان يافتن منافقان
منافقين كه در صدد از هم پاشيده شدن جزيرة العرب و وحدت مسلمين بودند و قيام امام به اهداف آن ها كمك مي نمود، لذا امام تير منافقين را به سنگ زد و اهداف شوم آن ها را خنثي نمود.

5 _ كمي ياران و حاميان
امام عليه السلام در خطبه شقشقيه، يكي از علل سكوت خود را كمي ياران و حاميان خويش مي داند كه يا بايد با دست تهي حق خود را بگيرد و يا با وضع تاريك روزگار بسازد. سپس مي فرمايد: در حالي كه در چشمم خار بود و گلويم را عقده گرفته و ميراثم به تاراج رفته بود، صبر را پيشه ساختم.

6 _ حفظ كيان اسلام
امام درخطبه پنجم نهج البلاغه كمي يار و حفظ كيان اسلام و جلوگيري از اختلافات را متذكر مي شود و علت سكوت خود را ترس از مرگ نمي داند بلكه قيام خود را بي حاصل و زيانبار براي جامعه اسلامي مي داند.

7 _ احياي فرهنگ قبيله اي
پيامبرصلي الله عليه و آله در مدت 23 سال فرهنگ جاهليت را از جامعه زدود ولي بسياري از سران مكه بعد از 23 سال جنگ به اسلام ايمان آوردند كه پيامبر صلي الله عليه و آله لقب طلقاء» را به آن ها داد. آن ها به علت عدم درك روح اسلام، فرهنگ جاهليت را در بين خود بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله احياء كردند و چون رئيس قبيله از علي عليه السلام پيروي ننمود، مردم نيز به تبع آن ها از امام حمايت ننمودند. آن ها توجيه كردند كه بايد جانشين از قريش باشد كه پيامبر صلي الله عليه و آله قريشي است. علي عليه السلام به آن ها فرمود: چه كسي از من به پيامبر نزديك تر است؟

 

 

8 _ حركت خشونت آميز
برخي از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند كه كمتر كسي ياراي مخالفت با آن را داشت. مثلاً عمر تازيانه به دست مي گرفت و مي گفت: هركه بگويد پيامبر از دنيا رفته، او را شلاق مي زنم.

يا عده اي از رجاله ها در كوچه ها راه مي افتادند و مردم را به بيعت با ابوبكر فرا مي خواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روي ترس و بي اطلاعي با خليفه بيعت كردند. امام در مورد خشونت عمر مي گويد: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردي شد كه شخص درشت بود و حضورش محنت زا، بسيار اشتباه مي كرد و عذر آن را مي خواست.

9 _ سرعت بيعت
سرعت بيعت و شدت عمل اصحاب سقيفه به حدي بود كه هرگونه عكس العمل را از امام گرفت. امام كه در حال تغسيل و تكفين بدن پيامبر صلي الله عليه و آله بود، واگذاشتن جنازه پيامبر صلي الله عليه و آله را بدون غسل و كفن بي احترامي و خيانت بزرگي به پيامبر صلي الله عليه و آله مي دانست. اصحاب سقيفه از اين دل مشغولي علي عليه السلام بهره جسته و به حدي درگرفتن بيعت سرعت عمل به خرج دادند كه آب غسل پيامبر صلي الله عليه و آله خشك نشده بود. علي عليه السلام به خلافت خود آن قدر مطمئن بود كه وقتي عباس عموي پيامبر صلي الله عليه و آله _هنگامي كه علي عليه السلام مشغول تجهيز پيامبر صلي الله عليه و آله بود._ براو وارد شد و گفت: دست بده تا با تو بيعت كنم، اگر چنين كني، احدي در خلافت با تو رقابت نخواهد كرد. علي عليه السلام به عباس پاسخ داد: اي عمو! مگر كسي هست در اين امر طمع داشته باشد؟

 

 

10 _ نگه داشتن حرمت دين
علي عليه السلام خلافت را حق خود مي دانست، اما حرمت دين را برتر از آن مي ديد. و اگر دين ضربه مي ديد، آن را نمي شد جبران كرد. علي عليه السلام گرچه حق خود را حق دين مي دانست ولي وحدت ديني را لازمتر از حق خود مي شمرد.

 وقتي محمدبن ابي بكر در مورد عصيان و غصب خلافت به معاويه نامه نوشت، معاويه در جوابش نوشت: ما همان وقت كه پدرت زنده بود فضلِ پسر ابي طالب را مي شناختيم و حق او را لازم مي دانستيم كه نيكو رعايت كنيم، ولي هنگامي كه پيغمبراكرم(ص) درگذشت، پدر تو و فاروقش، نخستين كسي بودند كه حق علي را گرفتند و در امر او مخالفت كردند و در اين كار باهم اتفاق و اتحاد داشتند و اگر نبود آنچه پدرت پيش از اين انجام داد، ما با علي بن ابي طالب مخالفت نمي كرديم و امر را به او تسليم مي نموديم، لكن ديديم پدرت اين كار را نسبت به او انجام داد، ماهم به روش او رفتيم

منبع پيام آسماني غدير و مصلحت سنجي ها

سيدحسن قريشي

 

منبع


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم