23
شهریور

تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله (ص):(ساده زیستی در سیره نبوی)

یکی از سیره عملی ورفتاری نبوی که می تواند الگوی رفتاری همگان قرارگیرد (ساده زیستی) یا(خفیف المونه ) و (کثیرالمعونه)بودن رسول‌الله (ص) است،تحلیل همه جانبه این سیره درصورتی امکان پذیراست چند نکته دراین راستا توضیح داده شود

 

نکته اول؛ مقصود از ((خفیف المونه)) بودن رسول‌الله(ص) این است که همه انبیاء از جمله رسول‌الله (ص)((ساده زیست))و((کم خرج ترین ))افراد در جامعه بودند،چرا که امام علی (ع)درخطبه (۱۶۰) نهج‌البلاغه نمونه ای از آن را آوردند:

ا- ((موسی جزقرص نانی که گرسنگی را بر طرف سازد چیز دیگری نخواست: (والله ،ماساله الاخبزا یاکله) ودراثر نداشتن غذا :موسی سبزیجات زمین را می خورد تا آنجا که بر اثر لاغری ولی شدن گوشت بدنش سبزی گیاه ازدست یاپشت پرده شکمش نمایان بود:لانه یاکل بقله الارض ،ولقدکانت خضره البقل تری من شفیف صفاف بطنه،لهزاله وتشذب لحمه))

۲- و همچنین داود پیامبر: ((او با دست خود ازلیف خرما زنبیل می بافت،وبه همنشینانش می گفت:چه کسی ازشما مرا پرفروش آن کمک می کند؟وازبهای آن نان جو فر اهم می ساخت ومی خورد: فلقدکان یعمل سفایف الخوص بیده ،ویقول لجلسایه :ایکم یکفینی بیعها،ویاکل قرص الشعیر من ثمنها))

۳- و عیسی بن مریم نیز: ((سنگ را بالش خودساخته بود،جامه خشن برتن کرده بود،وغذای ناگوار می خورد،نان خورش او گرسنگی وچراغ شبش ماه بود:فلقد کان بتوسدالحجر، ویلبس الخشن ،وکان ادامه الجوع ،وسراجه باللیل القمر))

۴- رسول الله (ص): ((از دنیا جز اندکی نخورد،وگوشه چشمی بران نیفکند،ازهمه مردم لاغر تر، وازهمه گرسنه تربود دنیا براو عرضه شد اما از پذیرفتنش خودداری کرد۰۰۰۰۰۰سنگی را برروی سنگی ننهاد:قسم الدنیا قضما،ولم یعرها طرفا،اهضم اهل الدنیا کشحا، واخمصهم من الدنیا بطنا ،عر ضت علیه الدنیا فا بی آن یقبلها۰۰۰لم یضع حجرا علی حجر)) 

بنابراین مقصود از ((خفیف المونه))بودن یعنی به حد اقل معیشت راضی بودن وسرکیسه برای مال دنیا باز نکردن از ویژگی رسول‌الله (ص) بوده است.

نکته دوم؛ مقصود از((کثیرالمعونه)),بودن رسول‌ الله(ص)پرکار،پرتلاش،خستگی ناپذیر بودن آن حضرت است یعنی در درهدایت کردن و نجات دادن مردم بیش از وظیفه وتکلیفی که به عهده اش بوده تلاش می کرد که قرآن درایه(۱۲۸)سوره توبه تلاش رسول الله صل الله را این گونه توصیف میکند: ((لقد جا کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم)) یعنی:

اولا: (عزیز علیه ماعنتم: رنجها ی شما بر او سخت است))

ثانیا: (حریص علیکم: و بر هدایت شما اصرار دارد)) و این تلاش بیش از وظیفه تا جایی پیش می رود که خداوند متعال به رسول مهربانی می گوید،:( لعلک باخ علی علی نفسک الا یکونو ا مومنین:(شعرا، ایه۳):گویی می خواهی جان خودرا ازشدت اندوه ازدست دهی به خاطراینکه آنها ایمان نمی آورند))

نکته سوم: راز وسر اینکه انبیا به ویژه رسول‌الله(ص) این گونه بی اعتنا به ذخارف دنیا بودند وبه آسانی از آن عبور می کردند وبه حداقل معیشت راضی بودند چند علت دارد:

علت نخست این است :آنان به معایب وضرر دنیا واقف بودند که هرچه امکانات ورفا بیشتر شودمیل واشتها وعطش بیش می شودوهرچه این میل بیشتر شود میزان وابستگی انسان به دنیا زیادمی شود در نتیجه وقت ومجالی برای کسب معنویت باقی نمی ماند،ازهمین رو امام علی (ع)راز ساده زیستی رسول‌ الله(ص) درهمین می داند ومی فرماید ((ودلیل لک علی ذم الدنیاوعیبها وکثره مخازیها ومسا ویها، :تاراهنمای خو بی برای تودرشناخت بدی ها وعیب های دنیا ورسواییها وزشتی آن باشد : نهج‌البلاغه /خ/۱۶۰))

علت دوم این است :وقتی مبعوث شدند جذاب ترین شعار بعد ازدعوت ایمان بخدا (ان عبدو الله واجتنبو الطا غوت)عبارت از عدالت اقتصادی ((لیقوم الناس باالقسط ))بوده است ،پس ازیک طرف آنان سنک دفاع از محرومین را به سینه می زدند وار طرف دیگر اکثر کسانی که از آنان حمایت می کردند پابر هنگان ومحرومین بودند پیامبران برای اینکه این طبقه عظیم از آنان فاصله نگیرند مشکلات اقتصادی انان رامشکل خود بدانند ساده زیستی را درپیش می گرفتند تاتحمل سخت معیشتی برای پا پابرهنگان آسان یاشد

علت سوم این است :انبیا((عزت مدار)) و((بلند نظر))اند همین امر موجب شد که به حداقل امور معیشتی قانع باشند وساده زیست باشند،به این معنا کسانی به تجملات وزرق وبرق وزندگی اشرافی رو می آورند حرفی ازمعنا ندارند چون دنیایشان کوچک است به دنیا رو می اورند ولی انبیا که ظرفیت روحی وجودیشان پر ازمعنویت وبلند نظری است طبیعی بود آن روح بلندخودرا اسیر وزندانی مظاهر پست دنیا نمی کردند به حداقل مظاهر دنیا بسنده می کردند تااز پرداختن به مسایل فراتر از دنیا باز نمانند
ازهمین رو است تربیت شدگان مکتب نبوی همان سیره رسول خدا(ص) الگوی خود قرار داده وهمانند حضرت روح بلند خود را اسیر مظاهر دنیوی نکردند

حضرت علی (ع) و فرزندانش، پاسدران سیره نبوی بودند و در ساده‌زیستی از آن بز رگوار پیروی می‌کردند. آن حضرت می‌فرماید: به خدا سوگند، این جامه پشمین خود را آن قدر وصله کرده‌ام که از وصله‌کننده آن شرم دارم.(نهج البلاغه خ/160)
امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش روایت کرده که فرمود: علی (ع) در کوفه به مردم نان و گوشت می‌خوراند و خود طعامی جداگانه داشت. بعضی گفتند: کاش می‌دیدیم که خوراک امیرمؤمنان چیست؟ پس عده‌ای به طور سرزده به حضور امام رسیدند، غذای او چنین بود: تریدی (خرده‌ای) از نان خشکیده خیسیده به روغن که با خرمای فشرده آمیخته شده بود و آن خرما را از مدینه برای وی می‌آوردند. (الغارات،ج۱ص۱۰۷)

ابواسحاق سبیعی می‌گوید: یک روز جمعه بر دوش پدرم سوار بودم و امام علی (ع) خطبه می‌خواند. دیدم آن حضرت دست خود را تکان می‌دهد، گویا با آستین پیراهنش خود را باد می‌زند. به پدرم گفتم: آیا امیرمؤمنان گرمش است؟ گفت: او گرما و سرما را چیزی به حساب نمی اورد ، بلکه پیراهنش را شسته و چون پیراهنی جز آن نداشته، آن را مرطوب به تن کرده است و چنین می‌کند تا خشک شود. [همان۹۸].

کدام زمامداری را می توان مانند امام علی (ع) یافت که خوراک و پوشاکش چون ضعیف‌ترین مردم باشد و از این سیره نیکو تا لحظه وداع از این دنیا دست بر ندارد. حضرت زهرا(س)نیز شاگرد مدرسه پیامبر (ص) و الگوی ساده‌زیستی است. وقتی سلمان فارسی چادر کهنه ایشان را دید که با لیف خرما دوازده جای آن وصله شده بود، متعجب گردید و با گریه چنین گفت: دختران قیصر و کسری در سندس و حریرند و دختر محمد (ص) روپوشی کهنه بر تن دارد که دوازده جای آن وصله شده است. آن حضرت گفت: یا رسول الله (ص) ! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آن‌که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علی جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها بر روی آن به شترمان علف می‌دهیم و چون شب فرا می‌رسد آن را فرش می‌کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است! [بحار،ج۸،ص۳۰۳]

سیره آخرین وصی پیامبر (ص) نیز ساده‌زیستی است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «فواللّه ما لباسه الاّ الغلیظ و لا طعامه الاّ الجشب؛ [الغیبه،ص۲۳۳] به خدا سوگند، لباس مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) جز پوشاکی درشت و خوراک او جز خوراکی سخت نخواهد بود

نکته چهارم؛ ساده زیستی وقانع بودن به حد اقل معیشتی اثار وپی امد های عملی دنبال دارد که برخی ازاین اثارعملی اورده می شود 

1-آرامش روحی: همه اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از دنیا و مظاهر آن است، که با ساده‌زیستی می‌توان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «الرّغبةُ مفتاح النَصَب و مَطیّةُ التَعَب(نهج البلاغه کلمات قصار/۳۷۱) شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است.»
امام صادق (ع) نیز می‌فرماید: شیفتگی در دنیا، مایه غم و‌ اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد. [بجار ،ج۷۸،ص۲۴۰]

ممکن است تصور شود که ساده‌زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت‌ انداختن جسم است، در حالی‌که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی آسان و ساده به دست می‌آید. امام علی (ع) گنجی را بی‌نیاز کننده‌تر از قناعت و مالی را با برکت‌تر از بسنده کردن به روزیِ روزانه نمی‌داند. [همان۳۷۱]

زندگی پر هزینه و تجملی است که خاطر انسان را به خود مشغول می‌کند، زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصل آن، سعی خستگی‌ناپذیر می‌خواهد و همین تلاش بی‌وقفه، استراحت و لذت بردن از زندگی را از انسان سلب می‌کند.
از طرفی، خواسته‌های انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از این‌رو در هیچ مرحله‌ای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمی‌شود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب می‌کند. از این جهت بعضی برای رهایی از تجملات به هیپی‌گری رو می‌آورند.

۲-موفقیت: یکی از آثار ساده‌زیستی، کام‌یابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد، تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان و مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده‌اند، از قشر محروم یا متوسط بوده‌اند.
برای آشنایی بیشتر با چنین انسان‌هایی، یک نمونه را ذکر می‌کنیم:

مرحوم علامه شیخ محمد حسن نجفی، معروف به صاحب جواهر از علمای مشهور و بنام نجف است که کتاب گران سنگ «جواهر الکلام» وی، عظیم‌ترین کتاب فقهی و دایرة‌المعارف فقه شیعه و ثمره ۲۶ سال کار مداوم او به حساب می‌آید. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در باره ایشان می‌فرماید: «صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند شاید از عهده [اش] بر نیایند و این یک کاخ‌نشین نبوده است… یک منزل محقّر داشتند. از یک آدمی که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این کارها بر نمی‌آید. طبع قضیه این است که نتواند.» [صحیفه نور،ج۱۷،ص۲۱۷]

3-سرمایه :ساده‌زیستی، یک نوع سرمایه گذاری است. با توجه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایه گذاری کند. در سیر الی‌الله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبک بالی است. چون هر چه آدمی خود را وابسته کند از طی طریق باز می‌ماند. امام علی (ع) می‌فرماید: «تَخَفَّفوا تلحقوا؛ [نهج البلاغه ،خطبه۲۱] سبک‌بار شوید تا زودتر برسید.»

همان طوری که کوه‌نورد برای رسیدن به قله کوه و صعودی آسان و موفق، از حمل بار اضافی پرهیز می‌کند و می‌داند هر‌چه بر بار خود بیفزاید، احتمال رسیدن او به قله کاهش می‌یابد، شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری می‌بیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی می‌کند زندگی درپبش دارد،باید امکانات وسرمای لازمرا فراهم کند وعاقلانه تر ان است که چیزی را برگزیند که کم وزن تر وپر ارج تر باشد واین کاری است که هر انسان عاقلدور اندیشی انجام می دهد.

منبع: ((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله))/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin