10
مرداد

خصیصه اهل بیت و اصحاب ((بصیرت اصحاب و بنی هاشم)) قسمت چهارم

چهارمین خصیصه اصحاب و بنی هاشم ((نافذالبصیره)) بودن آنان است، فهم صحیح و درک درست از این خصیصه در صورتی امکان پذیر می شود که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛

 

 

 

 

نکته اول؛ مقصود از ((بصیرت ونافذالبصیره)) بودن معنایش داشتن دانش بالا و یا قدرت تجزیه و تحلیل داشتن حوادث سیاسی نیست بلکه قوه تشخیص و درک باطنی داشتن نسبت به حقایق و تشخیص و درک صحیح نسبت به وظیفه و تکلیف است که به برکت تقوا و خود سازی و نورانیت باطن حاصل می شود که شخص به مرتبه از نورانیت و درک حقایق می رسد آنچه را که دیگران در ایینه نمی بینند وی در خشت خام می بیند، و این نعمتی معنوی است خداوند متعال به اوحدی از اولیاء خودش اعطاء می کند از همین رو مرحوم شیخ المحدثین شیخ عباس قمی از(امام صادق (ع)) روایت می کند که حضرت فرمودند اين دعا را پیوسته بعد از نماز صبح و مغرب بخوانیم: ((اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي‏وَ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي وَ الْإِخْلاَصَ فِي عَمَلِي‏وَ السَّلاَمَةَ فِي نَفْسِي وَ السَّعَةَ فِي رِزْقِي وَ الشُّكْرَ لَكَ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي‏)) 

نکته دوم؛ چنین درک باطنی و نورانیت قلبی که بتواند ظاهر و باطن عالم هستی را برای انسان یکی کند و حقایق را آنگونه که هست ببیند نه آنگونه که خودش را نشان می دهد حاصل نمی شود مگر به نفس کشی و جهاد اکبر از همین روست که قرآن کریم در سوره (انفال) درایه (29) می فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ:اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اگر تقواى الهى پيشه كنيد، خداوند برايتان فرقانى (قوّه‌ى شناخت حقّ از باطلى) قرار مى‌دهد و بدى‌هايتان را از شما مى‌پوشاند و شما را مى‌آمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگج است)).

به دلیل همین نقش کلیدی که بصیرت دارد در خطبه ها، نامه ها و حکمتهای نهج البلاغه بارها مورد تأکید قرار گرفته به گونه ای که حضرت هدایت واقعی را منوط به داشتن چشم بصیرت می داند و می فرماید: (( قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ(نهج البلاغه، ص 500، حکمت 157): اگر چشم بصیر داشته باشید، حقیقت را نشانتان داده اند، اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کردند، اگر گوش شنوا دارید، حق را به گوشتان خواندند)).

نکته سوم؛ ((بصیرت و تشخیص وظیفه)) سه مرتبه دارد، طی کردن این سه مرتبه است که تضمین سعادت می کند و عاقبت بخیری به دنبال می اورد.

مرتبه اول؛ از بصیرت آنست در موقعیت و شرایطی که گرد و غبار فتنه بلند شده است، حق و باطل آمیخته شدند شخص در تشخیص حق از باطل خطاء نکند و حق را از باطل به درستی بشناسد، تفاوت اصحاب امام حسین علیه السلام با مردم مدینه و مکه در همین است که اصحاب به سرعت حق را از باطل شناختند در کنار امام قرارگرفتند، ولی مردم مدینه و مکه در این مرتبه متحیر گشتند و همین موجب شد از این دو شهر بزرگ حتی یک نفر شهید در کربلا نداشته باشند.

مرتبه دوم؛ از بصیرت آنست پس از تشخیص حق از باطل زمان و موقعیت نصرت رساندن حق از باطل را بشناسد و در زمان و موقعیتش به حمایت از حق برخیزد و نگذارد فرصت نصرت رسانی از دست برود، تفاوت اصحاب با مردم کوفه نیز در همین است چراکه مردم کوفه حق را شناخته بودند و اعلان حمایت از امام کرده و ان حضرت را دعوت به کوفه نمودند ولی در لحظه حساس نصرت رسانی خواص کوفه به بیماری چه کنم، چه کنم گرفتار شدند و پشت امام علیه السلام را خالی کردند و تنها گذاشتند ولی اصحاب و بنی هاشم به دلیل((نافذ البصیره)) بودن به هیچ وجه در تشخیص زمان نصرت خطاء محاسباتی نکردند و در کنار امام علیه السلام ماندند.

مرتبه‌سوم؛ از بصیرت آنست که پس از موقعیت شناسی زمان نصرت، حاضر شود در نصرت رسانی حق در برابر باطل خودش و اهل بیتش را خرج و هزینه آرمان‌های امام زمانش نماید، بصیرت اصحاب و بنی هاشم در این بوده است برخلاف هزار یا ششصد نفر همراه از مکه تا نزدیکی کوفه و به هنگام شنیدن شهاد ت مسلم ابن عقیل و جدی شدن جنگ راه خود را از امام سلام الله علیه جداکردند اصحاب و بنی هاشم کنار امام تا پای شهادت و اسارت زن و بچه ماندند و این مراتب بصیرت استتنایی اصحاب بود که امام علیه السلام آنان را اینگونه توصیف نمودند: ((فانی لا أعلم أصحابا أولى و لا خیرا من أصحابی و لا أهل بیت أبرّ و لا أوصل من أهل بیتی فجزاکم اللّه عنی جمیعا خیرا)).

منبع: پایگاه بلاغ


free b2evolution skin