9
مرداد

تلنگر10

نقطه آغاز


free b2evolution skin
9
مرداد

درنگ7

بامدادان


free b2evolution skin
9
مرداد

داستانك4

رنج یا موهبت


آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.

روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،

از او پرسید:

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
9
مرداد

حكايت4

معجون آرامش

روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.

چون روزی چند بر این حال بود،

کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
9
مرداد

داستانك3

متشکرم


چند روز پیش، “یولیا واسیلی اونا” پرستار بچه‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم.
به او گفتم: - بنشینید یولیا.

می‌دانم که دست و بالتان خالی است، اما رو در بایستی دارید و به زبان نمی‌آورید.

ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم. این طور نیست؟

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6


free b2evolution skin