20
مرداد

فضيلت37

مفهوم معترضانه مكتب امام

با توجه به آنچه گفتيم، به وضوح مى‏توان دانست كه «فقه جعفرى» در برابر فقه فقيهان رسمى روزگار امام صادق (ع) تنها تجلى بخش يك اختلاف عقيده دينى ساده نبود، بلكه در عين حال دو مضمون متعرضانه را نيز با خود حمل مى‏كرد:

نخستين و مهمترين آن دو، اثبات بى نصيبى دستگاه حكومت از آگاهيهاى لازم دينى و ناتوانى آن از اداره امور فكرى مردم - يعنى در واقع، عدم صلاحيتش براى تصدى مقام «خلافت» - بود/

و ديگرى، مشخص ساختن موارد تحريف دين در فقه رسمى كه ناشى از مصلحت انديشيهاى غير اسلامى فقيهان وابسته در بيان احكام فقهى و ملاحظه كارى آنان در برابر تحكم و خواست قدرتهاى حاكم بود. امام صادق (ع) با گستردن بساط علمى و بيان فقه و معارف اسلامى و تفسير قرآن به شيوه‏اى غير از شيوه عالمان وابسته به حكومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود آن حضرت بدين وسيله تمام تشكيلات مذهبى و فقاهت رسمى را كه يك ضلع مهم حكومت خلفا به شمار مى‏آمد، تخطئه مى‏كرد و دستگاه حكومت را از وجهه مذهبى اش تهى مى‏ساخت.

در مذاكرات و آموزشهاى امام به ياران و نزديكانش، بهره‏گيرى از عامل «بى نصيبى خلفا از دانش دين» به عنوان دليلى بر اينكه از نظر اسلام، آنان را حق حكومت كردن نيست، بوضوح مشاهده مى‏شود؛يعنى اينكه امام همان مضمون متعرضانه‏اى را كه درس فقه و قرآن او را دارا بوده، صريحا نيز در ميان مى‏گذارده است. در حديثى از آن حضرت چنين نقل شده است:

«نحن قوم فرض الله طاعتنا و انتم تاتمّون بمن لايعذر الناس بجهالته» (27):

«ما كسانى هستيم كه خداوند فرمانبرى از آنان را فرض و لازم ساخته است، در حالى كه شما از كسى تبعيت مى‏كنيد كه مردم به خاطر جهالت او در نزد خدا معذور نيستند»/

يعنى، مردم كه بر اثر جهالت رهبران و زمامداران نااهل دچار انحراف گشته به راهى جز راه خدا رفته‏اند، نمى‏توانند در پيشگاه خدا به اين عذر متوسل شوند كه:« ما به تشخيص خود راه خطا را نپيموديم، اين پيشوايان و رهبران ما بودند كه از روى جهالت، ما را به اين راه كشاندند!»، زيرا اطاعت از چنان رهبرانى، خود، كارى خلاف بوده است، پس نمى‏تواند كارهاى خلاف بعدى را توجيه كند.(28)

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· · 18· · 20· 21· 22· 23· 24· 25


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم