21
مرداد

خطبه 1

توضيح‏ها:

[1]-اين خطبه را«بحار الانوار»از كتاب‏«الحكمة و المواعظ‏»على بن‏محمد واسطى،و شيخ ابو منصور احمد بن على بن ابيطالب طبرسى در كتاب‏«احتجاج‏»چاپ جديد جلد 1 صفحه 294 و قسمتى از آن را شيخ كمال الدين‏محمد بن طلحه شافعى در كتاب‏«مطالب السؤال‏»كه از كتب معروف اهل تسنن‏است،نقل كرده‏اند.

(مستدرك و مدارك نهج البلاغه صفحه‏236 نوشته هادى كاشف الغطاءطبع بيروت).

و ما در شرح بسيارى از خطبه‏ها اسناد آنها را از كتب ديگر(غير از نهج‏البلاغه)مى‏آوريم تا روشن گردد تنها«سيد رضى‏»رحمة الله عليه نيست كه اين‏خطبه‏ها را نقل كرده است.

[2]لا يبلغ مدحته(ستايشگران از مدحش عاجزند)انسان از نظر نيروى‏فكرى و جسمى محدود است،بهمين جهت نمى‏تواند ستايش خداوند را آن‏چنان كه بايد بگويد،و نه نعمتهاى بى‏شمارش را بشمارد،و نه بطور كامل اداى‏وظيفه نمايد.

[3]-لا يدركه بعد الهمم(كنه ذاتش درك نشود)ذات نامحدود خداوندرا با افكار انسانى نمى‏توان،درك كرد،و مقصود از جمله الذى ليس لصفته…»

اين است كه خداوند چون وجودى است‏بى‏پايان صفات او نيز نامحدود است،و حد و مرزى براى آنها تصور نمى‏توان كرد.

[4]و وتد بالصخور(لرزش زمين را آرامش بخشيد)مقصود امام(ع)اين است كه كوهها حركات مضطربانه زمين را كنترل مى‏كنند،و از نظر علوم طبيعى نيز ثابت است كه كوهها همانند ميخها در دل زمين فرو رفته و باعث‏پيوستگى قشرهاى مختلف زمين و پيشگيرى از لرزشهاى آن هستند،و اگر كوههااز ريشه پنجه در هم نمى‏افكندند و همچون زرهى قشر زمين را نگاه نمى-داشتند فشار درونى از يكسو و تاثير جزر و مد ناشى از جاذبه ماه از سوى ديگرآرامش را از ساكنان زمين سلب مى‏كرد.

[5]اول الدين معرفته،(سر آغاز دين شناسائى او است)ريشه تمام‏مسائل مذهبى به عقائد،باز مى‏گردد و تمام عقائد،از معرفت و شناسائى خداو صفات او سرچشمه ميگيرد،بنابر اين سرآغاز تمام برنامه‏ها و تعليمات دينى‏همان شناسائى او است.

[6]و من جهله….(كسيكه او را نشناسد…)لازمه شناختن واقعى‏خداوند اين است كه او را در رديف مخلوقات،و موصوف به صفت آنها قرارندهند،و با اشاره حسى به او اشاره نكنند،بديهى است اگر با اشاره حسى به‏او اشاره كنيم مفهومش اين است كه او را محدود و قابل شمارش و عدد شناخته‏ايم‏و اين با خداشناسى واقعى هرگز سازگار نيست.

[7]مع كل شى:(با همه چيز است)همراه بودن خداوند با موجودات‏عالم به معنى مقارنه دو جسم با يكديگر نيست،بلكه همراهى او بمعنى احاطه‏وجودى و حافظيت و قاهريت اوست.

[8]و لائم بين مختلفاتها.[]:(همآهنگى برقرار كرد)ممكن است‏يك‏تفسير اين جمله اين باشد كه جهان ماده را از اتم به وجود آورده،كه داراى قسمتهاى مثبت و منفى است و اين هر دو در عين اينكه در دو قطب متقابل قرار دارندبا هم سازش كرده و ساختمان اتم را به وجود آورده‏اند.

[9]ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء:(طبقات جو را هم از هم گشود)در اين‏ قسمت امام(عليه السلام)به چگونگى آفرينش جهان پرداخته كه در ابتدا فضا و جو و هوارا آفريده،و آبى در آن به وجود آورده،و بادها را فرمان داده است تا آنهارا به شدت به هم بزنند،تا آنجا كه كفهائى روى آب قرار گرفته و آسمانها رابا چنين وضعى به وجود آورده است.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· · 18· · 20


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم