خطبه 1
خلق را ايجاد نمود و بدون نياز به انديشه،و فكر و استفاده از تجربه،آفرينش راآغاز كرد،و بىآنكه حركتى ايجاد كند و تصميم آميخته با اضطرابى در او راه داشته باشد،جهان را ايجاد نمود،پديد آمدن هر يك از موجودات را بوقت مناسب خود موكول ساختو در ميان موجودات،با طبايع متضاد هماهنگى برقرار نمود،[8]و در هر كدام،طبيعتو غريزه مخصوص به خودشان آفريد،و آن غرائز را ملازم و همراه آنها گردانيد،او پيشاز آنكه آنها را بيافريند،از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاه بود،و به حدود و پايان آنهااحاطه داشت،و به اسرار درون و برون آنها آشنا بود.پس از آن خداوند طبقات جو را ازهم گشود،[9]و اطراف آن را باز كرد و فضاهاى خالى ايجاد نمود،و در آن آبى كهامواج متلاطم آن روى هم مىغلطيد،جارى ساخت، و آن را بر پشتبادى شديد،و طوفانىكوبنده حمل نمود،پس از آن باد را به باز گرداندن آن فرمان داد،و بر نگهداريش آن رامسلط ساخت،و به حدى كه بايد،مقرون نمود،فضاى خالى در زير آن گشوده و آب دربالاى آن در حركتبود،سپس خداوند طوفانى برانگيخت كه جز متلاطم ساختن آن آب كارديگرى نداشت،و بطور مداوم امواج آب را در هم مىكوبيد، طوفان بشدت مىوزيد،و از نقطهاى دور سرچشمه مىگرفتبعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى متراكم و امواج عظيم آب رابر هم زند،و امواج اين درياها را به هر سو بفرستد،پس آن را همانند مشكى به هم زد.و با همان شدت كه در فضا مىوزيد بر امواج آب نيز حملهور شد،از اولش برمىداشت وبه آخرش فرو مىريخت،و قسمتهاى ساكن آب را به امواج متحرك مىپيوست،آبها روىهم انباشته شدند،و همچون قله كوه بالا آمدند،و امواج روى آب كفهائى بيرون فرستادو آن را در هواى باز و جوى وسيع بالا برد،و از آن هفت آسمان را پديد آورد، آسمانپائين را همچون موج مهار شده،و آسمان برترين را همچون سقفى محفوظ و بلند قرارداد،بدون اينكه نياز به ستونى براى نگهدارى آن باشد،و نه ميخهائى كه آن را به بندد، سپس آسمان پائين را به وسيله كواكب و نور ستارگان درخشان زينتبخشيد و در آنچراغى روشنى بخش و ماهى نور افشان به جريان انداخت،كه در مدارى متحرك و صفحهاىجنبنده بگردند.[10]
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب