1
آبان

لباس مشكى بر تن كردن

لباس مشكى بر تن كردن

مرسوم و معمول ميان مردم آن است كه در غم مرگ عزيزان، لباس سياه بر تن مى كنند و اين رنگ لباس را، علامت ماتم و عزا مى دانند. بنابراين، يكى از راه ها و شيوه هاى مطلوب عزادارى براى خامس آل عبا، پوشيدن لباس سياه در سالروز شهادت آن حضرت يا ايّام محرّم است.

در تاريخ مى خوانيم: هنگامى كه حسين بن على(عليه السلام) به شهادت رسيد، زنان بنى هاشمى لباس هاى سياه و خشن پوشيدند.(1)

در برخى از روايات نيز آمده است: هنگامى كه (بر اثر خطابه ها و افشاگرى هاى امام سجّاد(عليه السلام) و حضرت زينب(عليها السلام)) يزيد به خاندان هاشمى اجازه داد در دمشق عزادارى كنند، زنان هاشمى و قرشى لباس سياه بر تن پوشيدند و به مدّت هفت روز براى امام حسين(عليه السلام) و شهداى كربلا عزادارى كردند.(2)

1 . لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ لَبِسَ نِساءُ بَنِي هاشِمِ السَّوادَ وَ الْمُسوُحَ (بحارالانوار، ج 45، ص 188).

2 . فَلَمْ تَبْقَ هاشِمَيَّةٌ وَ لا قُرَشِيَّةٌ إِلاَّ وَ لَبِسَتِ السَّوادُ عَلَى الْحُسَيْنِ(عليه السلام) وَ نَدَبُوهُ عَلى ما نُقِلَ سَبْعَةُ أَيّام (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 327).

لازم به يادآورى است كه هر چند فقها بر اساس روايات به كراهت لباس سياه به خصوص در نماز فتوا داده اند، ولى پوشيدن آن براى عزاى امام حسين(عليه السلام) كراهتى ندارد و شايد رجحان نيز داشته باشد، زيرا جنبه تعظيم شعائر بر آن غلبه دارد.

عاشورا به کوشش حجج اسلام آقايان سعيد داوودي و مهدي رستم نژاد

زير نظر آيت الله العظمي مکارم شيرازي مدظله


free b2evolution skin
1
آبان

خودسازى و تربيت دينى (الگوپذيرى)

خودسازى و تربيت دينى (الگوپذيرى)

مجالس عزاى امام حسين(عليه السلام) مجالس تحوّل روحى و مركز تربيت و تزكيه نفس است. در اين مجالس مردمى كه با گريه بر مظلوميّت امام حسين(عليه السلام) آن حضرت را الگو قرار مى دهند، در واقع زمينه تطبيق اعمال و كردار خويش و همرنگى و سنخيّت خود را با سيره عملى آن حضرت فراهم مى سازند.

تأثير عميق اين مجالس به قدرى است كه افراد زيادى در اين مجالس، دگرگونى عميقى يافته و تصميم بر ترك گناه و معصيت مى گيرند، و چه بسا اشخاص گمراهى كه با شركت در اين مجالس تنبّه حاصل كرده و راه نجات را پيدا مى كنند.

ادامه »


free b2evolution skin
1
آبان

امام حسین (عليه السلام) و نماز

امام حسین (عليه السلام) و نماز

اذان و اقامه بگو!

در روایت آمده است: هنگام ظهر فرارسید. دو سپاه آماده شدند که به امامت امام حسین(ع) نماز جماعت بخوانند. امام حسین (ع) به پسرش امام سجاد (ع) و یا حضرت علی اکبر فرمود: اذان و اقامه بگو! وی اذان و اقامه گفت و سپس حضرت نماز خواندند. (1)

نماز را دوست دارم.

در عصر تاسوعا، حسین(ع) به برادرش عباس فرمود: «اگر بتوانی که لشکر دشمن را برگردانی و امروز جنگ نشود، چنین کن تا مگر امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم؛ زیرا او می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.(2)

نماز شب

امام حسین (ع) هنگام وداع در روز عاشورا به زینب کبری فرمود: «ای زینب، خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مکن.»(3)

نماز روز عاشورا

بسیاری از یاران باوفای شهید کربلا، امام حسین (ع)، به خاک و خون غلتیده و به شرف شهادت نایل آمده بودند. «ابو ثمامه صیداوی»، یکی از فداکاران و یاوران امام شهید (ع)، متوجه شد که وقت نماز ظهر فرا رسیده است. بی درنگ به حضور امام حسین (ع) شتافت و گفت:«یا اباعبدالله، جانم فدایت باد! می بینم که این دشمنان بی دین، دست به نبردی سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمی گذارم تو کشته شوی، مگر اینکه پیش از تو به خون در غلتم! اینک دوست دارم، که این آخرین نماز ظهر را با شما به جای آورم». امام حسین (ع) سر بر آسمان بلند کرد و چون دید هنگام نماز فرارسیده، فرمود: «ای ابوثمامه! از نماز یاد کردی. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمود: «از این گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زیرا ما می خواهیم اقامه ی نماز کنیم». در این هنگام یکی از سربازان سپاه یزید، با صدای بلند و گستاخانه و بی شرمانه فریاد برآورد: «نماز شما مقوبل درگاه خداوند نیست!» «زهیر بن قین» و «سعید بن عبدالله» که چنین دیدند، پیش روی حضرت ایستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تیر و نیزه ها ساختند و امام حسین (ع) در آن هنامه ی خون و شمشیر، با تعداد اندکی که از یاران بی نظیرش باقی مانده بود، به اقامه ی نماز خوف پرداخت. (4)

پی نوشت ها:

1- بحار الانوار، ج 44، ص314.

2- مقتل الحسین، مقرم، ص294

3- زینب کبری، للنفدی، ص50

4- منتهی الامال، ج 1، ص420


free b2evolution skin
30
مهر

دستان خشک

دستان خشک

روز عاشورا برای اهلبیت پیغمبر(ص) مالامال غم و اندوه بود. هتاکی دشمن و مظلومیت خاندان امام حسین(ع) دلها را می آزارد و اشکها را روان می سازد. پس از شهادت امام حسین(ع) که پیکر مقدسش بر خاک گرم کربلا قرار گرفت شخصی به نام ابحر بن کعب لباس امام را از تن بیرون آورد و بدن او را برهنه روی زمین رها کرد. به گفته تاریخ بر اثر این کار زشت دو دستش در تابستان مانند دو چوب خشک بخشکید و در زمستان تر بود و خون و چرک از آن می آمد و به آن حال بود تا هلاک شد.(20)

در غم شهادت امام حسین(ع) پیامبر گریست و امامان معصوم عزادار شدند و از آن زمان تاکنون حرارت عشق و سوزناکی این واقعه التیام نیافته. بطوری که هر ساله بیش از سال قبل در ایام عزاداری آن حضرت مردم به یاد مصائبش اشک می ریزند و نهضت مقدّسش را گرامی می دارند. حضرت سجاد(ع) که در حادثه کربلا حضور داشته و در طول سالیان بسیار، با یادآوری آن روز به شدت اشک ماتم می ریخت، به طوری که اصحاب ترسیدند از اینهمه فشار غم و غصه جان دهد، آن حضرت در بیان خاطراتش می فرمود: من با چشمان خود دیدم پدر و برادران و خویشاوندانم را کشتند و آن ها را در بیابان افکندند، اینک چگونه آن مصائب را فراموش کنم. من هنگامی که میدان جنگ کربلا و بدن های متلاشی شده را از نظر می گذرانم گریه گلویم را می گیرد و آن هنگام که خواهران و عمه هایم از این خیمه به آن خیمه فرار می کردند را هرگز فراموش نمی کنم.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

20. لهوف، ص 73.

جنبه های غیبی عاشورا


free b2evolution skin
30
مهر

لحظه شهادت

لحظه شهادت

با اینکه در وجود نازنین فرزند رسول خدا(ص) رمقی نبود تا چون ساعات اولیه بر جمیع روباهان بشورد. امّا دشمن از نفس کشیدن او نیز واهمه داشت. به این دلیل تعدادی داوطلب شدند سر آن حضرت را از پیکر جدا کنند و با آرامش خیال برای گرفتن جایزه نزد عبیداللّه بروند. آخرین نگاههای امام تنی چند از آن گستاخان را با ترس و لرز به عقب راند، آنها در چهره پسر فاطمه(س) چشمان رسول خدا(ص) و هیبت علی مرتضی(ع) را می دیدند و توانایی خویش را برای کشتن آن حضرت از دست می دادند شمر ملعون که رجز شهامت سرداده بود قدم به قتلگاه گذاشت و شمشیر بر گلوی آن حضرت نهاد. امام چشمانش را باز نمود و فرمود: تو کیستی؟ شمر گفت: شمر بن ذی الجوشن صبابی هستم. امام فرمود: تو مرا می شناسی که فرزند علی (ع) و فاطمه (س) هستم و جدم رسول خدا(ص) و برادرم امام حسن(ع) است. شمر گفت: آری می شناسم، امام پرسید: حال که شناختی چرا قصد جان من کردی؟ او گفت: قصد من گرفتن جایزه از یزید است. امام فرمود: وای بر تو که جایزه یزید محبوبتر از شفاعت جدم رسول خدا(ص) است. و سپس افزود بحق خدا شکمت را به من نشان ده، شمر بدنش را برهنه کرد. شکمش بیماری برص داشت مانند شکم سگها و موی آن چون موی خوک ها بود. امام فرمود: اللّه اکبر، جدم چه درست فرمود که چنین فردی تو را خواهد کشت.(19)

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

19. همان، ص 182.

جنبه های غیبی عاشورا

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم