امام حسین (عليه السلام) و نماز
امام حسین (عليه السلام) و نماز
اذان و اقامه بگو!
در روایت آمده است: هنگام ظهر فرارسید. دو سپاه آماده شدند که به امامت امام حسین(ع) نماز جماعت بخوانند. امام حسین (ع) به پسرش امام سجاد (ع) و یا حضرت علی اکبر فرمود: اذان و اقامه بگو! وی اذان و اقامه گفت و سپس حضرت نماز خواندند. (1)
نماز را دوست دارم.
در عصر تاسوعا، حسین(ع) به برادرش عباس فرمود: «اگر بتوانی که لشکر دشمن را برگردانی و امروز جنگ نشود، چنین کن تا مگر امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم؛ زیرا او می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.(2)
نماز شب
امام حسین (ع) هنگام وداع در روز عاشورا به زینب کبری فرمود: «ای زینب، خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مکن.»(3)
نماز روز عاشورا
بسیاری از یاران باوفای شهید کربلا، امام حسین (ع)، به خاک و خون غلتیده و به شرف شهادت نایل آمده بودند. «ابو ثمامه صیداوی»، یکی از فداکاران و یاوران امام شهید (ع)، متوجه شد که وقت نماز ظهر فرا رسیده است. بی درنگ به حضور امام حسین (ع) شتافت و گفت:«یا اباعبدالله، جانم فدایت باد! می بینم که این دشمنان بی دین، دست به نبردی سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمی گذارم تو کشته شوی، مگر اینکه پیش از تو به خون در غلتم! اینک دوست دارم، که این آخرین نماز ظهر را با شما به جای آورم». امام حسین (ع) سر بر آسمان بلند کرد و چون دید هنگام نماز فرارسیده، فرمود: «ای ابوثمامه! از نماز یاد کردی. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمود: «از این گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زیرا ما می خواهیم اقامه ی نماز کنیم». در این هنگام یکی از سربازان سپاه یزید، با صدای بلند و گستاخانه و بی شرمانه فریاد برآورد: «نماز شما مقوبل درگاه خداوند نیست!» «زهیر بن قین» و «سعید بن عبدالله» که چنین دیدند، پیش روی حضرت ایستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تیر و نیزه ها ساختند و امام حسین (ع) در آن هنامه ی خون و شمشیر، با تعداد اندکی که از یاران بی نظیرش باقی مانده بود، به اقامه ی نماز خوف پرداخت. (4)
پی نوشت ها:
1- بحار الانوار، ج 44، ص314.
2- مقتل الحسین، مقرم، ص294
3- زینب کبری، للنفدی، ص50
4- منتهی الامال، ج 1، ص420
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب