آخرین وداع(خود را براى سختیها مهیا كنید)
سپس امام علیه السلام براى بار دوم به خیام آمد و با اهلبیت خود وداع فرمود و آنان را به صبر و شكیبایى فراخواند و به ثواب و اجر الهى وعده داد و فرمان داد كه لباسهاى خود را پوشیده و آماده بلا شوند و به آنان فرمود: خود را براى سختیها مهیا كنید و بدانید كه خداى تعالى حافظ و حامى شماست و به زودى شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد، و عاقبت امر شما را ختم به خیر خواهد نمود و دشمنان شما را به انواع گرفتار خواهد ساخت و در عوض رنجها و سختیهایى كه مى كشید شما را از انواع نعمتها و كرامتها برخوردار خواهد كرد، پس شكوه مكنید و سخنى نگوئید كه از قدر و ارزش شما بكاهد.(296)
آنگاه فرمود: لباسى را براى من آرید كه كسى در آن طمع نكند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم كه از بدنم بیرون نیاورند، پس لباس كوتاهى را براى او آوردند، آن حضرت فرمود: نه، این لباس اهل ذلت است؛ آنگاه لباس كهنه اى را گرفته و آن را پاره نمود و در بر كرد.(297). پس آن را چاك زده و پوشید، و چنین كرد كه آن را بیرون نیاورند.
و چون خواست به طرف میدان رود التفاتى به سوى دخترش كه از زنان جدا گشته و در گوشه اى مى گریست و ندبه مى كرد، نمود، امام علیه السلام نزد او آمد و او را تسلى داد و این زبان حال اوست:
هذا الوداع عزیزتى و الملتقى یوم القیامة عند حوض الكوثر فدعى البكأ و للارسار تهیئى و استشعرى الصبر الجمیل و بادرى و اذا رایتینى على وجه الثرى دامى الورید مبضعاً فتصرى.(298)
—————————————–
پینوشتها:
296- نفس المهموم، 355.
297- الملهوف، 51.
298- «اى عزیز من! این آخرین وداع است، و ملاقات روز قیامت نزد حوض كوثر خواهد بود؛ گریه را رها كن و براى اسارت مهیا باش، بردبارى نیكو را شعار خود قرار ده؛ و چون پیكر قطعه قطعه مرا روى خاك مشاهده كردى، در حالى كه از رگهایم خون جارى است، شكیبائى كن».
منبع:قصّه كربلا- به ضمیمه قصّه انتقام،
تبیان