25
خرداد

خان جون، همه‌ زندگی حاج آقا بود

 عبدالباقي مي‌گفت او، نورالدين و نجمه مي‌توانند نوبتي بنشينند و مراقب خان جون باشند. همين کار را کردند، اما حاج آقا با هر سه آن‌ها مي‌نشست. همه چيز را گذاشته بود کنار. کتاب و کاغذها توي اتاق جلويي پهن بودند، اما دو هفته بود دست‌ نخورده بود به آنها.… بیشتر »

free b2evolution skin
13
مرداد

المیزان را دو نفر نوشته‏ اند!

المیزان را دو نفر نوشته‏اند! كتاب جلوش باز است و او سرش را فرو كرده توى آن و ابروهایش را در هم كشیده. مطلب باریك و حساس است، اما نمى‏داند چرا حواسش یك دفعه مى‏رود پى جعبه‏اى كه پس‏اندازشان را آن جا مى‏گذارند. چند روز قبل، آن هم تمام شد؛ چون الان دو سه… بیشتر »

free b2evolution skin