25
خرداد

خان جون، همه‌ زندگی حاج آقا بود

 عبدالباقي مي‌گفت او، نورالدين و نجمه مي‌توانند نوبتي بنشينند و مراقب خان جون باشند. همين کار را کردند، اما حاج آقا با هر سه آن‌ها مي‌نشست. همه چيز را گذاشته بود کنار. کتاب و کاغذها توي اتاق جلويي پهن بودند، اما دو هفته بود دست‌ نخورده بود به آنها.… بیشتر »

free b2evolution skin