تذكر13
برخلاف امان و سوگند خود، آنان را ظالمانه كشتى، و با این كار، بر خدا گستاخى نموه، عهد و پیمان او را سبك شمردى.
آیا تو قاتل «عمرو بن حمق»، آن مسلمان پارسا كه از كثرت عبادت چهره و بدنش تكیده و فرسوده شده بود، نیستى
كه پس از دادن امان و بستن پیمان -پیمانى كه اگر به آهوان بیابان مى دادى،
از قلهه اى كوهها پایین مى آمدند - او را كشتى؟!
آیا تو نبودى كه «زیاد» (پسر سمیه) را برادر خود خواندى و او را پسر ابوسفیان قلمداد كردى،
در حالى كه پیامبر فرموده است: «نوزاد به پدر ملحق مى گردد و زناكار باید سنگسار گردد»؟!
اى كاش جریان به همین جا خاتمه مى یافت، اما چنین نبود، بلكه پسر سمیه را پس از برادر خواندگى،
بر ملت مسلمان مسلط ساختى و او نیز با اتكا به قدرت تو مسلمانها را كشت،
دستها و پاهایشان را قطع كرد، و بر شاخهها ى نخل به دار آویخت!
اى معاویه تو عرصه را چنان بر مسلمانان تنگ ساختى كه گویى تو از این امت، و این امت از تو نبوده اند!
آیا تو قاتل «حضرمى» نیستى كه جرم او این بود كه همین زیاد به تو اطلاع داد كه «وى پیرو دین على عليه السلام است»،
در حالى كه دین على عليه السلام همان دین پسر عمویش پیامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) است
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب