13
مرداد

دفع پريشاني

كفعمى روايت كرده:مردى به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از تنگدستى و پريشانى و بيمارى شكايت كرد،حضرت فرمود:هر صبح‏ و شام ده مرتبه اين دعا را بخواند،او سه روز بر اين دعا مداومت كرد،حال او به صحّت و توانگرى و راحتى برگشت، و شيخ طوسى و ديگران،آن را در تعقيب نماز صبح ذكر كرده‏ اند،و دعا اين است:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبيرا
جنبش و نيرويى نيست مگر به خدا،توكّل كردم بر زنده ‏اى كه هرگز نمى‏ميرد،و ستايش خداى را كه فرزندى‏ نگرفت،و براى او در فرمانروايى شريكى نمى‏باشد،و براى او از روى خوارى سرپرستى نيست،و او را بزرگ شمار بزرگ‏ شمردنى شايسته.

حوزه نت

 


free b2evolution skin
13
مرداد

نصایح اخلاقی

شاه شاهان نوشته ‏اند: روزى اسكندر مقدونى، نزد دیوجانس آمد تا با او گفت و گو كند. دیوجانس كه مردى خلوت گزیده و عارف مسلك بود، اسكندر را آن چنان كه او توقع داشت، احترام نكرد و وقعى ننهاد. اسكندر از این برخورد و مواجهه دیوجانس، برآشفت و گفت:
- این چه رفتارى است كه تو با ما دارى؟ آیا گمان كرده‏ اى كه از ما بى‏ نیازى؟
- آرى، بى‏ نیازم.
- تو را بى‏ نیاز نمى‏ بینم. بر خاك نشسته ‏اى و سقف خانه ‏ات، آسمان است. از من چیزى بخواه تا تو را بدهم.
- اى شاه! من دو بنده حلقه به گوش دارم كه آن دو، تو را امیرند. تو بنده بندگان منى!
- آن بندگان تو كه بر من امیرند، چه كسانى ‏اند؟!
- خشم و شهوت؛ من آن دو را رام خود كرده ‏ام؛ حال آن كه آن دو بر تو امیرند و تو را به هر سو كه بخواهند مى‏ كشند. برو آن جا كه تو را فرمان مى ‏برند؛ نه این جا كه فرمانبرى زبون و خوارى.


پ ن:
این حکایت در منابع مختلف به شکلهای گو ناگون و با اسامی و اشخاص متفاوت، نقل شده است. آنچه در بالا آمد، آمیخته است از حکایتهایی که در دو منبع زیر آمده است:
الف)ابن فاتک، مختار الحکم و محاسن الکلم، ص73.
ب) مثنوی معنوی، چاپ نیکلسون، دفتر دوم، ابیات 1468- 1465
حکایت مثنوی بدین قرار است:
گفت شاهی شیخ را اندر سخن چیزی از بخشش زمن در خواست کن
گفت ای شه، شرم ناید مر تو را که چنین گویی مرا، زین برتر آ
من دو بنده دارم و ایشان حقیر وآن دو بر تو حاکمانند و امیر
گفت شه، آن دو چه اند، آن زلت است گفت آن یک خشم و دیگر شهوت است
——————————————–
منبع:
بابایی، رضا، حکایت پارسایان

 


free b2evolution skin
13
مرداد

زاهد کیه؟ من یا تو...

حاتم اصم، عارف و زاهد مشهور خراسان، در قرن سوم هجرى می زیست. وی در زهد و حكمت، سخنانی دل انگیز دارد،حاتم، خواندن قرآن و حكایت پارسایان را در تزكیه نفس بسیار مؤثر مى‏ دانست.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
13
مرداد

المیزان را دو نفر نوشته‏ اند!

کتاب جلوش باز است و او سرش را فرو كرده توى آن و ابروهایش را در هم كشیده. مطلب باریك و حساس است، اما نمى‏ داند چرا حواسش یك دفعه مى ‏رود پى جعبه‏ اى كه پس‏ اندازشان را آن جا مى‏ گذارند.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
13
مرداد

شگفت از زنی كه جز قرآن نمی‌گفت!

از ابوالقاسم قشیرى نقل شده كه در بادیه زنى را تنها دیدم گفتم كیستى؟ جواب داد:

« وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ » (و بگو به سلامت! پس زودا كه بدانند.) از قرائت آیه فهمیدم كه مى گوید اوّل سلام كن سپس سؤال كن كه سلام علامت ادب و وظیفه وارد بر مورود است.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin