سور قرآني3
مولا مهدی عجل الله تعالي در آینه قرآن
آنچه می خوانید نگاهی گذرا و عالمانه به موضوع مهدویت در قرآن کریم است که توسط استاد فقید آیت الله معرفت (ره)نگارش یافته است.
مولا مهدی عجل الله تعالي در آینه قرآن
آنچه می خوانید نگاهی گذرا و عالمانه به موضوع مهدویت در قرآن کریم است که توسط استاد فقید آیت الله معرفت (ره)نگارش یافته است.
ابوالقاسم علي بن حسين موسوي (355 – 436 ق) ملقّب به «مرتضي»، « شريف» و «علم الهدي» از چهرههاي علمي و ادبي تشّيع است كه در……
بغداد پس از درگذشت شيخ مفيد در سال 413 ق ، تا گاهِ وفاتش، رياست سادات علوي و پيشوايي شيعيان را بر عهده داشت. وي كتابهاي بسياري دارد؛ از جملة آن كتابها يكي غرر الفوائد و درر القلائد است كه آن را بيشتر به نام امالي مي شناسند . شريف مرتضي احاديثي را كه دانشمندان در تأويل آنها با يكديگر همسخن نيستند، برگزيده و با همان روشي كه به تأويل آيات پرداخته، در تفسير و تأويل آنها كوشيده و عقيدة همفكران عدلي مذهب خويش را روشن ساخته است .
بخشي از مجلس نخستين امالي به تأويل يك حديث, اختصاص دارد كه ترجمه آن را براي خوانندگان گرامي ميآوريم:
از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت كردهاند كه فرمود: «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَه لَقِيَ اللهُ – تَعَالَي – وَ هُوَ اَجذَم؛ يعني: هر كس قرآن را فرا گيرد و سپس آن را فراموش كند، بريده دست خداوند بلند مرتبه را ديدار خواهد كرد».(1)
ابوعبيده مسلم بن سلاّم ، در كتاب غريب الحديث خود در مقام تفسير اين عبارت گفته : «اجذم» به معناي بريده دست است. وي سخن متلمّس را گواه عقيدة خويش گرفته است: “و ما كنت إلاّ مثل قاطع كفّه بكفٍ له اخري فاصبح اجذما”
يعني : «من تنها و تنها بسان كسي بودم كه دست خويش را با دست ديگرش بريده و در نتيجه اجذم (بريده دست)شده است«.
عبدالله بن مسلم بن قتيبه ، ابو عبيد را در تفسيرش از اين حديث خطاكار دانسته و گفته: اجذم هر چند به معناي بريده دست است، ولي اين معنا با اينجا نمي سازد؛ زيرا يقيناً كيفرهاي خداوند متناسب با گناهان و به اندازة آنهاست و دست، در فراموشي قرآن، دخالتي ندارد.
از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت كردهاند كه فرمود: «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَه لَقِيَ اللهُ – تَعَالَي – وَ هُوَ اَجذَم؛ يعني: هر كس قرآن را فرا گيرد و سپس آن را فراموش كند، بريده دست خداوند بلند مرتبه را ديدار خواهد كرد».
بنابراين چگونه آن را در اين كار، كيفر دهند! وي سخن خداوند بلند مرتبه را كه مي فرمايد: «اَلَّذِينَ يَأكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُوم الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيطَان مِنَ المَسَّ بقره/275 »، گواه گرفته و گمان برده تأويل آيه اين است كه ربا را چون بخورند، در شكمشان سنگيني شود و در اندرون آنان افزون گردد و در نتيجه برخاستن آنان به سان كساني باشد كه به افسون شيطان، ديوانه شده و به هنگام برخاستن ، افتان و خيزاناند و تعادل ندارند . او همچنين روايتي از پيامبر صلي الله عليه و آله را گواه آورده كه فرمود: «رَأيْتُ لَيْلَةً أُسْرِيَ بِي قَوماً تُقْرَضُ شِفَاهُهُمْ ، وَ كُلَّمَا قُرِضَتْ وَفَت . [فَقُلْتُ : يَا جَبْرَئيِل مَنْ هَولاء؟] فَقَالَ لي جَبْرَئيِلُ : هَؤُلاءِ خُطَبَاءُ اُمَّتِك ، تُقْرَضُ شِفَاهُهُم لأنَّهُم يَقُولُونَ مَا لاَ يَفْعَلُونَ”
يعني:در شبي كه مرا سير ميدادند( شب اسراء ) گروهي ديدم كه لبانشان را ميبريدند و هر چه ميبريدند باز به جايش لب ميروييد . [پس گفتم : اي جبرئيل، اينان كيستند؟]جبرئيل به من گفت كه اينان خطيبان امّت تواند .
چون سخناني ميگويند كه خود بدان عمل نميكنند ، لبانشان را ميبرند». ابن قتيبه [سرانجام ]گويد: واژة «اجذم»در روايت تنها و تنها به معناي « مجذوم» (جذامي)است و چون جذام (خوره)اندامهاي انسان را بريده و جدا ميسازد ، رواست كه جذامي را «اجذم» بنامند و »جذم« به همان معناي بريدن است .
شريف مرتضي- كه خداوند از او خشنود باد- گويد:هر دو تن بر خطا رفته و از راه درست، بسيار دور افتاده اند؛ هر چند كه لغزش ابن قتيبه بيشتر و زشت تر است؛ زيرا وي براي اشتباه خود، دليل آورده و دليل آوردنش، او را به لغزشهاي بسيار گرفتار ساخته است . ما اينك معناي حديث را روشن مي سازيم :
اما معناي حديث ، براي كسي كه با شيوههاي سخن گفتن تازيان [عربها]،كمترين آشنايي داشته باشد ، آشكار است كه تنها هدف پيامبر كه فرموده «چنين كسي بريده دست محشور مي گردد »، اين است كه خواسته در وصف آن كس، مبالغه كند و بگويد : كمال وي از كَفَش ميرود و زيور و جمالي را كه بر اثر قرآن به دست آورده، از دست ميدهد و فراموش كننده قرآن را به «اجذم» (بريده دست)مانند ساختن ، تشبيهي نيكو و شگفت آور است؛ زيرا دست از اندامهاي ارجمندي است كه بسياري از كارها انجام نميپذيرد و به بسياري از سودها دست نمييابند، مگر به وسيلة آن . بنابراين كسي كه از دست بي بهره گردد ، كمالي را كه پيش از اين داشته از دست ميدهد و سودها و برخورداريهايي كه دست خود را ابزار رسيدن به آنها قرار ميداد ، از كَفَش ميرود .
حالت كسي كه قرآن را پس از به خاطر سپردن ، فراموش كرده و از دست داده اين چنين است؛ زيرا او از تن پوش زيبايي كه بر تن داشته و پاداشي كه سزاوار آن بوده ، بي بهره ميگردد .
________________________________________
پي نوشت:
* مسند احمد بن حنبل ،ج 5 ، ص284و 285 و سنن ابو داود،ج1، ص 339 .
منبع:
مجله بينات، شماره 13
“سجین و علیین ” یك حقیقت عجیب در قرآن مجید مى باشند. ما در ابتدا آیات آن دو را نقل و سپس بررسى مى كنیم :
“کلا ان كتاب الفجار لفى سجین و ما ادراك ما سجین كتاب مرقوم ویل یومئذ للمكذبین …
كلا ان كتاب الابرار لفى علیین و ما ادراك ما علیون كتاب مرقوم یشهده المقربون
یعنى : “حقا كه كتاب بدكاران در یك نوع زندان سخت و سجین است . و چه مى دانى سجین چیست ؟
آن كتابى است نوشته شده . در آن روز واى بر تكذیب كنندگان … حقا كه كتاب نیكوكاران در علیین است ،
و چه مى دانى علیین چیست ؟ كتابى است كه نوشته شده ، و مقربان درگاه حق به مشاهده آن مقام ، نائل شوند”
توجیه این آیات فقط با تجسم عمل است. باید چنین گفت كه اعمال بد به صورت آجرهایى درمى آید و از آن آجرها،
زندانى تشكیل مى شود سخت و تنگ. “سجین ” كتابى است نوشته شده ولى این كتاب از حروف و كلمات ، به وجود نیامده است.
بلكه حروف و كلمات آن ، اعمال مجسم شده اند كه به مانند مصالح ساختمانى درآمده و “سجین “را به وجود آورده اند.
با این توجیه ، مطلب كاملا روشن مى شود. نظیر آنكه بگوییم : آجرها در ساختمان است و ساختمان از آجرها به وجود آمده است .
“كتاب فجار"یعنى : اعمال مجسم شده آنها در سجین است . و سجین كتابى است نوشته شده و به وجود آمده از اعمال.
المیزان “كتاب ” را مجازات حتمى معنا كرده و “سجین “را محل عذاب دانسته است ؛ یعنى : مجازات حتمى فجار در سجین خواهد بود.
ولى آن بعید به نظر مى رسد؛ زیرا كتاب مرقوم بودن ، توجیه نمى شود.
مطلب در “علیین ” نیز همان است كه اعمال نیك مبدل به مصالح ساختمانى مى شود. و مقام والایى را تشكیل مى دهد.
بنابراین “كتاب “یعنى اعمال نیكوكاران در علیین است . و “علیون “همان مقام و كتاب مجسم است كه از اعمال خوب نوشته شده.
و بندگان مقرب در آن حاضر مى شوند. مسأله تجسم اعمال یك مسأله حتمى و ضرورى در قرآن مجید است .
________________________________________
*سوره مطففین ، آیه 7 - 10 و 18 - 21.
منبع:
نگاهى به قرآن، قرشى ، سید على اكبر
سوره اي براي انفاق
وَ يُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مُسکيناً وَ يَتيماً وَ اَسيراً اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُريدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُورًا(1)
و طعام را در حالي که خود دوستش دارند به مسکين، يتيم و اسير مي خورانند جز اين نيست که شما را براي خدا اطعام مي کنيم و از شما نه پاداشي مي خواهيم نه سپاسي.»
معجزه تکرار در آیات قرآن مجید
یکی از شبهاتی که پیوسته از سوی مخالفان درباره بخشهای قرآن مطرح شده تکراری بودن برخی
مطالب یا آیات از(اعم از تکرار الفاظ آیه یا معنای آن) و ناسازگاری تکرار، با فصاحت و بلاغت
است این شبهات را میتوان دردو دسته کلی طبقهبندی کرد: