تهذيب75
فضيلت ذكر (99)
پيامبر: كسى كه زبان ذاكر داشته باشد، خير دنيا و آخرت به او عطا شود.
كسى كه همواره به ياد خدا باشد خدا او را دوست دارد، و از نفاق و دوزخ او را حفظ كند.
اى موسى : در هر حال مرا فراموش مكن ، زيرا فراموش كردن من قلب را مى ميراند.
اى عيسى : مرا ياد كن تا به ياد تو باشم .
امام صادق عليه السلام : خداوند متعال فرمود:
هر كس در خلوت ونهان مرا ياد كند، او را در جلوت و عيان ياد خواهم كرد.
يا اَيَّهَا الَّذينَ امَنُوا اذكُروُا اللهَ ذِكرا كَثيرا # وَ سَبِّحُوهُ بُكرَةً وَ اَصيلا(100)
كشكول شيخ بهايي
تهذيب74
نجات اهل ذكر (98)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ملائكه بر مجالس اهل ذكر مى گذرند. پس بر بالاى سر ايشان توقف مى كنند و با گريه اهل ذكر مى گريند و دعاى آنان را آمين مى گويند.
هنگامى كه فرشتگان به آسمان بالا مى روند ،خداوند مى فرمايد: فرشتگان من كجا بوديد در حالى كه خدا به ايشان دانا تراست .
فرشتگان : پروردگارا تو دانا ترى . ما در يكى از مجالس اهل ذكر شركت كرده بوديم . آنان را مشاهده كرديم كه تسبيح و تقديس تو مى گويند و بر گناهانشان از تو طلب مغفرت مى كنند، از آتش دوزخ مى ترسند، و به ثواب تو اميد دارند.
خداوند: شما را گواه مى گيرم كه گناهان ايشان را بخشيدم ، و آنان را از دو زخ ايمن ساختم و بهشت را براى آنان واجب گرداندم .
فرشتگان : خداوندا، در مجلس كسى بود كه بياد تو نبود و ترا تقديس و تسبيح نمى كرد.
خداوند عزوجل : من او را هم بواسطه مجالست با اهل ذكر و شركت در مجالس دينى و مذهبى بخشيدم . زيرا همنشين اهل ذكر، شقى و بدبخت نمى گردد.
كشكول شيخ بهايي
تهذيب73
نمونه ايثار
بسيارى از رزمندگان در جنگ تبوك بر اثر تشنگى به شهادت رسيدند.
حذيفة بن يمانى مى گويد: من ظرف آبى بدست آوردم ، به پسر عمويم دادم تا آب بنوشد .گفت : آن را به هشام بده . نزد هشام رفتم تا به او آب بدهم . گفت : به نفر سومى بده .
وقتى به او رسيدم ، ديدم از شدت تشنگى شهيد شده ، برگشتم تا به نفر دوم آب بدهم . او هم جان سپرده بود .سراغ اولى رفتم .ديدم او هم جان به جان آفرين تسليم نموده و شربت گواراى شهادت نوشيده است .(94)
اين ماجرا در باره هفت نفر از رزمندگان احد نيز ذكر شده است .
راوى مى گويد: آبى كه براى رفع عطش يك نفر كافى بود به يكى از اين رزمندگان دادم .
گفت : به فلانى بدهيد. و او به سومى حواله داد. همين طور هريك ديگرى را بر خود ترجيح داد تا به نفر هفتم رسيدم ، ديدم او بر اثر شدت عطش جان سپرده است . برگشتم تا به ششمى آب برسانم ، ديدم او هم شهيد شده ، و بهمين ترتيب هر هفت نفر به درجه رفيعه شهادت نائل گشته بودند.اينجا اين آيه نازل شد: وَيُؤ ثِرُونَ عَلى اَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ(95)
كشكول شيخ بهايي
تهذيب72
نوجوان رزمنده
ابوقدامه مى گويد: براى بسيج مردم و ترغيب آنان براى شركت در يكى از غزوات به شهرى رفتم و در باره فضيلت جهاد و مجاهد، شهادت و شهيد براى مردم سخن گفتم .(92)
هنگام مراجعت به قرارگاه خود زنى بسته اى كوچك با يك نامه به من داد و با چشم گريان برگشت . در نامه چنين نوشته شده بود:
اى ابى قدامه ، من قدرت بر جهاد ندارم لكن دو گيسوى خود را قطع نمودم و به تو دادم تا آنها را به اسب خود بياويزى و در راه خدا بجنگى . شايد خداوند مرا نيز در ثواب جهاد شريك گرداند.
ابو قدامه گويد: اين ماجرا گذشت . صبح روز جنگ نوجوانى را ديدم كه بدون تجهيزات (زره و كلاه خود و سپر) در ميدان رزم حاضر شده است . به او گفتم : برگرد، زيرا تو با اين جثه كوچك و كمى سن و سال ،در صورت تاخت و تاز اسبها پايمال خواهى شد.
گفت : تو مى گوئى برگرد، ولى خداوند مى فرمايد:يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا زَحفا فَلاتُوَلُّوهُمُ الاَْدْبارَ (93) اى مؤ منان هرگاه با كافران در ميدان نبرد ملاقات كرديد پشت به آنها نكنيد وميدان را ترك نكنيد.
سپس گفت : اى ابو قدامه سه تير به من قرض بده .
گفتم : حالا وقت قرض دادن نيست . اينجا ميدان جنگ است .
نوجوان خيلى اصرار و التماس كرد.
گفتم به تو قرض مى دهم به شرطى كه اگر شهيد شدى ، مرا شفاعت نمائى . پذيرفت و من سه تير به وى دادم . او با دو تير دو نفر از دشمنان را به هلاكت رساند، ولى هنگامى كه تير سوم را در كمان مى گذاشت ، ناگاه تيرى به پيشانى او اصابت كرد و بر زمين افتاد.
در آخرين لحظات به او گفتم : مرا از شفاعت فراموش نكنى .
گفت : بسيار خوب ، لكن مرا به تو نيز حاجتى است . هنگامى كه به شهر وارد شدى ، خورجين مرا به مادرم برسان .مادر من همانست كه گيسوانش را به تو داد تا در ثواب جهاد فى سبيل الله سهيم گردد.
خوشبختانه امروزه ما چنين نمونه هائى فراوان داريم و همه روزه شاهد ايثار جوانان و نوجوانان رزمنده در ميدانهاى نبرد حق عليه باطل هستيم . و در پشت جبهه تلاش پيگير شير زنان و تربيت يافتگان مكتب زهرا و زينب سلام الله عليهما را در راه دفاع مقدس و پشتيبانى رزمندگان مشاهده مى كنيم .
كشكول شيخ بهايي