29
مرداد

بندگي19

سيد رضى (وفات 406 ق )


سيد رضى روزى نزد الطايع بالله نشسته بود و بى اعتنا به جاه و جبروت ، خليفه محاسن خود را به دست گرفت ، به طرف بينى بالا مى برد. خليفه خواست كه بر سيد طعنه بزند و قدرت پرزرق و برقش را به رخ او بكشد، رو به سيد كرد گفت :
گمان مى كنم بوى خلافت را استشمام مى كنى ؟
سيد رضى با همان متانت و شجاعت هميشگى پاسخ داد: بلكه بوى نبوت را استشمام مى نمايم . (33)
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي18

حجاج بن عمرو بن غذيه انصارى


او از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و از خواص ياران امير المؤ منين عليه السلام و از كسانى است كه در تمام حالات با كمال جديت از آن حضرت پشتيبانى كرده است حجاج بن عمرو مردى با شهامت و دلير بود، وقتى از جانب امير المؤ منين عليه السلام ماءمور شد تا نامه اى براى معاويه ببرد، پس از آن كه نامه را به معاويه رسانيد، گويا در مسجد بوده است ، زمينه را براى سخنرانى آماده ديد، جلو روى معاويه سر پا ايستاد، به مردم شام چنين خطاب كرد: اى مردم ، سه چيز را با سه چيز مقايسه كنيد سپس خود قضاوت نمائيد: شام هرگز از نظر موقعيت دينى به مدينه نمى رسد و معاويه با على هم طراز نيست ، شما مردم شام نيز با مهاجرين و انصار برابر نيستند.(32)
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي17

جنيد و كشتن فارس قزوينى


جنيد گويد: كسى از طرف امام هادى عليه السلام برايم خبر آورد كه امام ترا دستور داده تا فارس را بكشى ، گفتم : تا وقتى از زبان امام نشنوم اقدام نمى كنم ، پس از آن كه پاسخ من به امام هادى عليه السلام رسيد مرا احضار كرد و فرمود: بايد فارس را بكشى و مبلغى به من داد و فرمود: با اين پول سلاحى تهيه كن و به من نشان ده ، رفتم شمشيرى خريدارى نمودم ، خدمت امام ارائه دادم ، فرمود: اين خوب نيست آن را برگردان و سلاح ديگرى بخر، بار دوم ساطور خريدم امام آن را پسنديد و فرمود: خوب است ، به قصد كشتن فارس خارج شدم ، بين نماز مغرب و عشا از مسجد خارج شدم ، با ساطور ضربتى بر سرش زدم كه فريادش بلند شد، با ضربه ام كارش تمام شد، ساطور را از دست انداختم .
در اثر صداى او جمعيت اجتماعى كردند، چون جز من كسى آنجا نبود مرا گرفتند و چون سلاحى نداشتم رهايم كردند و به بركت توجه امام ، ساطور مفقود شد مردم به جستجو پرداختند، حتى كوچه و خانه هاى نزديكى را جستجو كردند ليكن اثرى نيافتند.(31)
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي16

ذكوان غلام امام حسين عليه السلام


ذكوان شاعرى توانا و زباندار و حاضر جواب ، شجاع و قويدل و مدافع اهل بيت عليهم السلام بود.
روزى امام حسين عليه السلام بر معاويه وارد شد، ذكوان نيز در ركاب حضرت بود معاويه از امام حسين عليه السلام احترام كرد و او را بر جاى خود نشانيد و براى اينكه كينه ديرينه كه از جنگ جمل ميان على عليه السلام و زبير حاصل شده بود ميان امام حين عليه السلام و عبدالله بن زبير بر انگيزد به امام حسين عليه السلام گفت : اين مرد را كه (نشسته اشاره به عبدالله بن زبير) مى بينى ؟ امام سكوت كرد، عبدالله بن زبير به معاويه گفت : ما منكر فضيلت حسين و قرابت و نزديكى او به رسول خدا صلى الله عليه و آله نيستم ، اگر مى خواهى فضيلت زبير را بر ابوسفيان بيان كنم ؟
ذكوان غلام امام حسين عليه السلام به سخن آمد و گفت : بلكه اگر سخن بگويد با منطق سخن خواهد گفت و اگر سكوت مى كند از حلم و بردبارى است و قضاوت را به مردم وامى گذارد، و من اينك سخن مى گويم ، سپس ‍ اشعارى سرود كه خلاصه اش چنين است : چرا از گذشته سخن مى گوييد كه در سخن از گذشته قضاوتها درست نيايد، زيرا بعضى اظهار حقايق كوتاهى مى كنند و برخى از درك قاطرند. آخر چه كسى مى تواند خود را با نور درخشان و ماه تابنده ، فرزند بهترين مردمان مقايسه كند؟
معاويه گفت : ذكوان : راست گفتى ، خدا امثال ترا در ميان موالى زياد گرداند.
اين زبير گفت : اگر حسين عليه السلام سخن مى گفت جوابش را مى داديم يا احتراما سكوت مى كرديم ، ليكن سخن غلام ، جواب ندارد.
ذكوان گفت : اين غلام بهتر از تو است كه من غلام رسول خدايم كه پيامبر فرمود:
مولى القوم منهم ، غلام هر جمعيتى از ايشان است .(26)
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي15

هشام بن حكم (وفات 179 ق )


به دستور هارون الرشيد مجلس مناظره اى را تشكيل مى دهند و متكلمين را جمع مى كنند همه منتظرند، جناب هشام بن حكم وارد شد، به همه اهل مجلس سلام كرد و براى جعفر برمكى كه به دستور هارون الرشيد مجلس را بپا كرده بود امتيازى قائل نشد.
در اين هنگام مردى از ميان جمعيت صدا زد: اى هشام ! چرا و به چه دليل ، على را بر ابوبكر فضيلت مى دهى ؟ در صورتيكه خداوند مى فرمايد: … دومى از آن دو نفر پيامبر و ابوبكر كه شب هجرت در غار ثور پنهان بودند وقتيكه در غار بودند، به رفيقش گفت : اندوهگين مباش خدا با ما است ….(27)
هشام : اى مرد بگو ببينم ، اندوه ابوبكر براى چه و چگونه بود، آيا خداوند از غم و اندوه او خشنود بود يا ناراضى ؟
آن مرد ساكت ماند و از دادن پاسخ خوددارى كرد.
هشام : اگر گمان مى كنى كه خداوند از اندوه ابوبكر خشنود بوده است ، پس ‍ چرا پيامبر اسلام او را از اين غم و اندوه تهى كرد و فرمود: اندوهگين مباش .(28)
آيا پيامبر او را از كارى كه اطاعت از خدا بود منع مى كرد؟ و اگر مى پندارى كه آفريدگار نسبت به اندوه ابوبكر رضايت نداشت ، پس چگونه افتخار مى دانى چيزى را كه برخلاف رضاى خدا بوده است ؟ اى مرد تو خود بهتر مى دانى كه خداوند در اين مورد فرموده است پس آفريدگار از طرف خود آرامش و اطمينانى به پيغمبرش و به مؤ منان فرو فرستاد.
آنگاه هشام رو به آن مرد كرد و گفت : شما روايت كرده ايد و ما نيز از پيامبر نقل كرده ايم كه بهشت مشتاق چهار نفر است : على بن ابيطالب ، مقداد بن اسود، عمار ياسر و ابوذر غفارى ، در اين روايت نام مولاى ما على بن ابيطالب عليه السلام هست اما جاى بزرگ شما ابوبكر در آن ميان خالى است .
بنابراين برترى على عليه السلام بر ابوبكر مسلم مى شود.
نيز شما گفته ايد و ما نيز قائليم و توده مردم همه مى گويند: كسانيكه از حريم اسلام دفاع كردند چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام زبير بن عواد، ابو دجانه انصارى و سلمان فارسى .
در اينجا نام امام ما در صدر قرار گرفته است و ليكن پيشواى شما از اين فضيلت نيز محروم است و ما به اين جهت رهبر خود را از رهبر شما برتر مى دانيم .
نيز شما قائليد و ما نيز گفته ايم و همه مردم مى گويند:
كه قاريان (عهد پيامبر) چهار نفرند: على بن ابيطالب عليه السلام عبدالله بن مسعود، ابى بن كعب و زيد بن ثابت كه سرور ما على عليه السلام داراى فضيلت است ولى ابوبكر از اين موقعيت نيز برخوردار نيست و همين لحاظ ما على را بر او مقدم مى داريم .
ديگر اين كه هم شيعه و هم سنى نقل كرده اند كه : پاكان و پاكيزگان چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام فاطمه ، حسن و حسين ، جايگاه بلند پيشواى ما على بن ابيطالب عليه السلام در ميان اين بزرگواران مشاهده مى شود ولى پيشواى شما از اين فضيلت نيز بى بهره است . بدين جهت على عليه السلام بر ابى بكر برترى دارد.
و بالاخره هم شيعه و هم سنى نقل كرده اند كه : شهيدان راه حق چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام جعفر بن ابيطالب ، حمزه و عبيدة بن حارث ، با توجه به اينكه نام پيشواى ما در سرلوحه نام شهيدان راه حق و حقيقت است ، از اين رو ما على را برتر و مقدم بر ديگران مى دانيم .
هارون كه بطور مخفى سخنان هشام را گوش مى داد ناگهان طاقت نياورده پرده را به يك سو زد و جعفر برمكى به مردم دستور داد از خانه بيرون شوند، همگى رفتند در حاليكه سخت وحشت زده و بيمناك بودند، هارون نيز بر آشفته مجلس را ترك كرد در حاليكه مى گفت : اين كه بود؟ به خدا قسم او را خواهم كشت و در آتش خواهم سوزانيد!!(29)
البته اين حديث از حضرت عبدالعظيم حسنى نقل شده است .
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin