بندگي17
جنيد و كشتن فارس قزوينى
جنيد گويد: كسى از طرف امام هادى عليه السلام برايم خبر آورد كه امام ترا دستور داده تا فارس را بكشى ، گفتم : تا وقتى از زبان امام نشنوم اقدام نمى كنم ، پس از آن كه پاسخ من به امام هادى عليه السلام رسيد مرا احضار كرد و فرمود: بايد فارس را بكشى و مبلغى به من داد و فرمود: با اين پول سلاحى تهيه كن و به من نشان ده ، رفتم شمشيرى خريدارى نمودم ، خدمت امام ارائه دادم ، فرمود: اين خوب نيست آن را برگردان و سلاح ديگرى بخر، بار دوم ساطور خريدم امام آن را پسنديد و فرمود: خوب است ، به قصد كشتن فارس خارج شدم ، بين نماز مغرب و عشا از مسجد خارج شدم ، با ساطور ضربتى بر سرش زدم كه فريادش بلند شد، با ضربه ام كارش تمام شد، ساطور را از دست انداختم .
در اثر صداى او جمعيت اجتماعى كردند، چون جز من كسى آنجا نبود مرا گرفتند و چون سلاحى نداشتم رهايم كردند و به بركت توجه امام ، ساطور مفقود شد مردم به جستجو پرداختند، حتى كوچه و خانه هاى نزديكى را جستجو كردند ليكن اثرى نيافتند.(31)
نام كتاب : طعم خوب بندگى
نكته هايى از بزرگان علم و دين
مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب