29
مرداد

سلمان2

زهد


دل نبستن به حيات دنيوى و آزاد بودن از تعلقات و وابستگيها به دنيا، اسير نشدن در برابر جاذبه هاى فريبنده زندگى ، گذرا و بى ارزش دانستن دنيا در برابر آخرت و سعادت جاودانه و معنويت و… مجموعا ارزشى است كه مى توان نام زهد را بر آن گذاشت .
سلمان در زهد و پارسائى هم به مقام بلندى رسيده بود كه الگو و نمونه شناخته مى شد و به زهدش مثل مى زدند و در ستايش از كسى كه به اوج تقوا و پارسائى رسيده باشد بعنوان سلمان عصر، ياد مى كنند.
همچو سلمان در مسلمانى بكوش
اى مسلمان ، تا كه سلمانت كنند
زهد و وارستگى سلمان ، از ايمان عميق و زياد او سر چشمه مى گرفت . چرا كه هر كس ايمانى قوى داشته باشد از مدار جاذبه هاى دنيوى آزادتر است و چه كس مؤ من تر از سلمان ؟ امام صادق (ع ) فرموده است :
ايمان ، ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ايمان است (16)
سلمان ، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازى نمى داد، شخصى از او خواست تا برايش خانه اى بسازد ولى سلمان راضى نمى شد. با اصرار آن شخص براى ساختن خانه اى كوچك كه هنگام ايستادن ، سر به سقف بخورد و هنگام خوابيدن ، پا به ديوار برسد، اجازه داد. (17)
دو نفر از دوستان سلمان به خانه او رفتند. او براى پذيرائى ، مقدارى نان و نمك بر سفره گذاشت و گفت : اگر نبود دستور پيامبر كه از تكلف و خود را به زحمت افكندن براى مهمان نهى كرده است ، براى شما غذاى بهترى تهيه مى كردم .
يكى از آن دو نفر گفت : اگر با اين نمك قدرى سبزى هم بود، بهتر مى شد. سلمان ، آفتابه خود را گرو گذاشت و مقدارى سبزى خريد.
پس از صرف غذا، آن ميهمان در مقام شكر خدا، گفت : خدا را حمد مى كنم كه ما را به آنچه داده ، قانع گردانيده است . سلمان گفت : اگر قانع بودى آفتابه من به گرو نمى رفت !…(18)
سلمان پارسا، حتى حقوق اندك سالانه خود را هم از بيت المال (حدود 4 تا 6 هزار درهم در سال ) به فقرا و نيازمندان مى داد و بسيار اندك ، براى خود بر مى داشت . در مورد يك درهمى كه برمى داشت ، مى گفت : يك درهم مى دهم و برگ خرما مى خرم . با آن زنبيل درست كرده ، به سه درهم مى فروشم . از اين دو درهم سود، يك درهم براى همسر و خانواده ام خرج مى كنم و درهم ديگر را در راه خدا صدقه مى دهم … (19)

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· · 7· · 9· 10· 11


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم