زندگينامه12
در اين هنگام بود كه با مجالس روزهاى جمعه سيد نصرالله تقوى كه مجالس علم بود رابطه يافت و با آن مرحوم آشنا شد كه تصحيح و طبع ديوان حاج ميرزا ابى الفضل طهرانى نتيجه آن دوستى است. توسط مرحوم تقوى با محمد قزوينى و پس از آن با عباس اقبال دوستى يافت. دوستى با سه دانشمند مذكور چنان مستحكم و خالصانه بود كه مرحوم پدرم تا آخر عمر از آن ياد مىكرد.
در سال 1322 ش ازدواج نمود. در سال 1335 ش بدعوت مكرر دانشكده معقول و منقول بان دانشكده رفت و تا سال 1347 كه بازنشسته شد در آنجا بتدريس اشتغال داشت. وگرچه حقوق بسيارى از او را پايمال كردند ولى خود درباره آنها نمىانديشيد.
او كلاسهاى دبيرستان و دانشگاه را هم گذرانده بود و در اكثر آنها رتبه اول را حائز بود. و در سال 1342 در رشته علوم منقول از دانشكده الهيات تهران دكترى گرفت.
تا آخر عمر به تأليف و تصحيح كتاب سرگرم بود. آخرين روز عمرش (يعنى روز جمعه 4 آبان 1358) صبح مرا خواست كه فلان كتاب را از كتابخانه پيدا كن و بياور. برايش بردم و تا شب مشغول كار بود. نزديك ساعت 2 بامداد شنبه 5 آبان 1358 ش = 5 ذيحجه 1399 ق بعلت سكته قلبى جهان را بدرود گفت و در جوار آرامگاه ابو الفتوح رازى آرام يافت.
او در زندگى شخصى با افراد اندكى آمد و رفت داشت، و آنان همه كسانى بودند كه با علم نسبتى داشتند. از اين جمله بجز دانشمندان مذكور در فوق، از رفتگان سيد هادى سينا و عبدالحميد بديع الزمانى كردستانى، و از زندگان جمال الدين اخوى و جعفر سلطان القرائى را بخاطر مىآورم.
او در دوستى مخلص بود و همه وقت نام دوست را به نيكى و با احترام مىبرد. بسيار كم سفر بود. يك بار بسفر حج رفت. هر دو سه سال يك بار در تابستان به مشهد مىرفت. موقعى براى گرفتن عكس از نسخه خطى ايضاح فضل بن شاذان به قزوين سفر كرد كه تا مدتى از صدمه آن سفر رنجور بود.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب