درنگ37
یَـظ"أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الاخِرَةِ کَمَا یئسَ الْکُّفَارُ مِنْ أَصْحَـٰبِ الْقُبُورِ. [1]
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دوست نگیرید گروهی را که خداوند بر ایشان غضب کرده است! آنان از آخرت مأیوس هستند همچنانکه کفّار از اهل قبور مأیوس میباشند.»
وَ لَا تَایْـئَسُوا مِن رَوْحِ اللَهِ إِنَّهُ لَا یَایْـئَسُ مِن رَوْحِ اللَهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَـٰفِرُونَ. [2]
میدانیم که دار آخرت و عالم دیگر، عین رحمت إلهیّه و منبع هر جمال و کمالی است، و حیات و زندگی محض است. و رحمت خداوندی گرچه همه عوالم را فراگرفته است، ولیکن رحمت خاصّه او، اختصاص به مؤمنان و متّقیان و خوبان دارد
«(حضرت یعقوب به فرزندان خود گفت:) از رحمت و رَوْح خدا مأیوس نباشید؛ زیرا که از روح و رحمت خدا مأیوس نمیشوند مگر گروه کافران.»
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِـَایَـٰتِ اللَهِ وَ لِقَآئِِه أُولَـٰئِِکَ یَئِسُوا مِن رَحْمَتِی وَ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ. [3]
«و آنانکه به آیات و نشانههای توحید خداوند، و به لقاء و دیدار او کافر شدهاند کسانی هستند که از رحمت من مأیوس میباشند، و از برای ایشان عذابی دردآور است.»
و از این آیات بدست میآید که: اصل کفر و ریشه شرک، عدم اعتماد و اتّکاء به خدا و یأس از رحمت اوست؛ بطوریکه بنده رابطه خود را با او استوار نبیند، بلکه رابطه را ننگرد و خود را مشمول الطاف و رحمات غیر متناهیه حضرت او مشاهده نکند، و به امید زیارت و لقاء و دیدار او نباشد.و از طرفی میدانیم که دار آخرت و عالم دیگر، عین رحمت إلهیّه و منبع هر جمال و کمالی است، و حیات و زندگی محض است. و رحمت خداوندی گرچه همه عوالم را فراگرفته است، ولیکن رحمت خاصّه او، اختصاص به مؤمنان و متّقیان و خوبان دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب