16
اردیبهشت

اگر به نیازهای زیستی کودکان توجه نکنیم...

هر فردی از بدو تولد یکسری نیازهایی دارد که باید برآورده شوند. اگر هر یک از این نیازها به موقع و صحیح تامین نشود می تواند فرد را در بزرگسالی با مشکل رو به رو کند. از زمان تولد تا حدود 7 سالگی یک فرد، می تواند مهم ترین و تاثیرگذارترین سالهای زندگی آن فرد باشد. زیرا تقریبا درصد زیادی از شخصیت یک فرد در این سنین شکل می گیرد. نوع رفتاری که والدین با فرزندشان دارند و نوع نیازهایی را که در او تامین می کنند می تواند به شدت بر روی شکل گیری شخصیت کودکان تاثیرگذار باشد.

 

 

 


free b2evolution skin
8
اردیبهشت

بچه‌ها می‌بینن!

یکی از نکات مهم توی تربیت جنسی بچه‌ها، مسئله پوششه. خیلی مهمه که بچه‌ها از کودکی هم پوشش مناسبی داشته باشن، هم توی محیطی رشد کنن که به لحاظ پوشش امنیت داشته باشن.

 

 

یکی از نکات مهم در تربیت جنسی کودکان، مسئله پوشش است. کودکان هم باید از کودکی پوشش مناسبی داشته باشند، هم در محیطی رشد کنند که به لحاظ پوشش امنیت داشته باشند. محیطی که افراد در آن پوشش مناسب ندارند، می‌تواند آسیب‌های جدی به کودک وارد کند.

 

 

بلوغ زودرس

مهمترین آسیب تماشای برهنگی برای کودکان، پایین آمدن سن بیداری جنسی است. یعنی کودکی که باید پنج سال بعد به بلوغ برسد، الان به بلوغ می‌رسد.

 

 

بلوغ جنسی وقتی خیلی زودتر از بلوغ جسمی برای کودک یا نوجوان اتفاق می‌افتد، زندگی طبیعی او رامختل می‌کند؛ چون نیازی را زودتر از وقت طبیعی برای فرد ایجاد می‌کند؛ مثل نوزادی که در دوماهگی نیاز به بستنی داشته باشد!

رابطه جنسی فانتزی

حتی اگر بتوانید تمام رسانه‌ها را کنترل کنید، کوچه و خیابان اگر پر از محرک‌های جنسی باشند، نوجوان شما آسیب خواهد دید. نوجوانی که در دوره غلیانات جنسی باید تلاشش را بکند تا هورمون‌ها به حد مناسبی برسند، در اثر دیدن تصاویر برهنگی، ممکن است نتواند نیروهای جنسی‌اش را مهار کند و دچار زنای ذهنی شود.

 

 

رابطه‌های جنسی ناخواسته

وقتی پوشش افراد جامعه و به ویژه نوجوانان پوششی محرک باشد، احتمال رابطه جنسی ناخواسته بالا می‌رود. افرادی که بر اثر یک جنون آنی روی به رابطه می‌آورند و البته بعد از مدتی هم پشیمان می‌شوند.

 

 

 

منبع:تبیان


free b2evolution skin
5
اردیبهشت

حرف زدن در خواب

خوابگردی و حرف زدن در خواب، جزو اختلالات خوش‌خیم خواب هستند که در هر سنی ممکن است بروز کنند. در سنین کودکی تا بزرگسالی امکان بروز و ادامه این مشکلات وجود دارد.
معمولا کودکان بدون هیچ مشکل و استرس خاصی می‌خوابند اما در نیمه‌های شب ممکن است در مرحله خواب عمیق شروع به حرف زدن و یا راه رفتن در خواب کنند. برخلاف تصور اغلب مردم که معتقدند برای افراد خوابگرد اتفاقی نمی‌افتد و آنها حین خواب مراقب خود هستند، این‌گونه نیست و باید مراقب کودکان و بزرگسالان خوابگرد بود و امنیت کامل خانه را تامین کرد. چه بسیار اتفاق افتاده که در حین خوابگردی کودکان و بزرگسالان در منزل را باز کرده و از منزل خارج شده‌اند و یا پنجره را باز کرده و دچار مشکل شده‌اند. بنابراین باید مراقب بود در صورتی که کودکی در منزل دچار این اختلال است، وسایل تیز و برنده از کف اتاق برداشته شود تا کودک در حین خوابگردی دچار هیچ حادثه‌ای نشود. صحبت کردن در خواب در هر سنی ممکن است دیده شود معمولا حرف زدن در خواب با استرس‌های روزانه تشدید می‌شود.

 

 


خوابگردی در کودک
روزهایی که کودک استرس بیشتری را تجربه کرده است، امکان دارد دچار خوابگردی و حرف زدن در خواب شود. معمولا صحبت‌هایی که در حین خوابگردی بیان می‌شود، مسایل روزمره زندگی است و معمولا افراد اسرار خود را حین حرف زدن در خواب افشا نمی‌کنند. در اختلال حرف زدن در خواب هم مانند اختلال خوابگردی که در حین مراحل عمیق خواب رخ می‌دهد، کودک و بزرگسال فردای آن روز خاطره‌ای از این مساله به یاد نمی‌آورد، بنابراین صحبت کردن راجع به این مساله با کودک که در حین خواب راه می‌روی و حرف می‌زنی مشکلی را حل نمی‌کند. به یاد داشته باشیم خوابگردی و حرف زدن در خواب، اختلال شایعی است که معمولا به درمان‌های طبی و دارویی نیاز ندارد. در مراحل مربوط به خواب عمیق که دو تا سه ساعت بعد از خواب شروع می‌شود، خوابگردی و حرف زدن آغاز می‌شود.
با کودک خوابگرد چه باید کرد؟
خوابگردی جزو اختلالات خوش‌خیمی است که مشکلی را برای کودک و بزرگسال ایجاد نمی‌کند و فقط امن کردن منزل، ضرورت دارد. لزومی به کنترل بچه‌ها نیست و فقط خوابگردها باید در محیط امنی قرار گیرند تا از بروز حادثه برای آنان جلوگیری شود. معمولا یک دوره کوتاه دارد که به طور دقیق نمی‌توان مشخص کرد چه مدت طول می‌کشد اما پس از اتمام دوره فرد به سر جای خود برگشته و می‌خوابد. در مورد حرف زدن در خواب هم که شامل جیغ زدن و صحبت کردن می‌شود بعد از اتمام خواب عمیق و شروع مراحل دیگر خواب این اختلال به پایان می‌رسد. آمار دقیقی در مورد شیوع حرف زدن در خواب و اختلال خوابگردی وجود ندارد اما حرف زدن در خواب شیوع بالاتری دارد. معمولا اختلالات خواب جنبه فامیلی و خانوادگی دارند و در سایر افراد درجه اول نیز ممکن است دیده شود. همان‌طور که گفتیم، استرس به‌طور خاص موجب تشدید این اختلال می‌شود.

 


 
از تمرین مثبت استفاده کنید. در طول روز راه هایی که کودک می تواند با بکارگیری آنها به خواب رود برای او بیان کنید. مثلا” کودک می تواند با فکر کردن درباره صحنه های آرام و زیبا مانند برخورد امواج دریا به ساحل، و یا با تکرار حروف الفبا و یا خواندن ترانه های کودکانه این کار را تمرین کند.
 اگر چند ساعت بعد از خوابیدن، فرزندتان را در حالت خواب و در حین راه رفتن دیده‌اید تعجب نکنید، چرا که این اختلال در میان برخی کودکان دیده می‌شود. خوابگردی مساله‌ای شایع در بین کودکان است، با این حال اغلب خوابگردها فقط گاهی این کار را انجام می‌دهند و با رسیدن به سنین نوجوانی معمولاً خوابگردی از بین می‌رود.

 

 


خوابگردی؛ چرا و به چه علت؟
خوابگردی در بچه‌ها نسبت به بزرگسالان بسیار رایج‌تر است چون اغلب خوابگردی‌ها با بزرگ شدن و رسیدن به سال‌های اولیه نوجوانی از بین می‌روند. این مساله ممکن است در بین نسل‌ها ادامه پیدا کند. عوامل دیگری که ممکن است موجب خوابگردی شوند، عبارت‌اند از:
• خواب ناكافی، محرومیت از خواب یا خستگی یا برنامه نامنظم خواب، • خواب از هم گسسته، • بیماری یا تب ،• برخی از داروها،  • استرس (خوابگردی به ندرت به علت یک مشکل روانی یا هیجانی اساسی رخ می‌دهد) ،• پر بودن مثانه
• خوابیدن در محیطی شلوغ و پرسروصدا

 

 


خواب در کودک چه علایمی دارد؟
برخاستن از رختخواب و راه رفتن در اطراف در حال خواب آشکارترین نشانه خوابگردی است ولی خردسالان خوابگرد ممکن است، در خواب صحبت کنند، بیدار شدن‌شان مشکل باشد، گیج به نظر برسند، وقتی با آنها صحبت می‌شود پاسخ ندهند، در رخت‌خواب بنشینند. همچنین چشم‌های خوابگردها باز است، اما مانند موقع بیداری‌شان همسان نمی‌بینند و اغلب فکر می‌کنند که در اتاق دیگری از منزل هستند یا در مجموع در مکانی دیگر هستند.

 

 

 


 توصیه‌ هایی به والدینی که کودک‌شان خوابگرد است
1در حال خوابگردی او را بیدار نکنید زیرا این کار ممکن است او را بترساند. در عوض به آرامی او را به طرف رخت‌خواب‌اش راهنمایی کنید.
 نه تنها پنجره‌ها و در‌های اتاق بچه را، بلکه در بقیه اتاق‌ها را نیز قفل کنید. می‌توانید از قفل‌های اضافی یا قفل امنیت کودک هم برای درها استفاده کنید. سوییچ ماشین هم باید همیشه خارج از دسترس این بچه‌ها باشد.
یک روش که پیش از به خواب رفتن کودک خردسال بسیار مهم است، حضور یکی از والدین در کنار او است که با خواندن داستان و یا حرف زدن صورت می گیرد. به کودکان خود اجازه دهید افکار درون ذهنشان را بیرون بریزند .حتی اگر در حد چند کلمه بی‌معنی است معمولا این روش در ایجاد خواب مناسب در کودک بسیار موثر است. اما مراقب باشید به عادت و وابستگی تبدیل نشود.
 اگر کودک از استحمام لذت می برد می توان از آن به عنوان وسیله ای برای کسب یک خواب خوب استفاده کرد.
 به کودکتان روش های آرام سازی (نفس عمیق، کشش و آرام سازی عضلات بدن) را آموزش دهید. سعی کنید قبل از خوابیدن، کودک این روش ها را انجام دهد. به کودک اجازه دهید تا زمانیکه خواب آلوده و خسته نشده بیدار بماند و سپس او را به رختخواب ببرید.
 از تمرین مثبت استفاده کنید. در طول روز راه هایی که کودک می تواند با بکارگیری آنها به خواب رود برای او بیان کنید. مثلا” کودک می تواند با فکر کردن درباره صحنه های آرام و زیبا مانند برخورد امواج دریا به ساحل، و یا با تکرار حروف الفبا و یا خواندن ترانه های کودکانه این کار را تمرین کند.

 

 


برای زمان خواب کودکتان برنامه تعیین کنید. برنامه های خانواده و خواسته های کودک را نیز در نظر بگیرید. انعطاف پذیر باشد، ولی برخورد قاطع با کودک را تمرین کنید. الگویی راکه تصمیم به ادامه آن ندارید، شروع نکنید. برنامه شبانه باید در کل روز موجب احساس امنیت و نزدیکی میان افراد خانواده شود.
اختلال خوابگردی که در حین مراحل عمیق خواب رخ می‌دهد، کودک و بزرگسال فردای آن روز خاطره‌ای از این مساله به یاد نمی‌آورد، بنابراین صحبت کردن راجع به این مساله با کودک که در حین خواب راه می‌روی و حرف می‌زنی مشکلی را حل نمی‌کند.
 برای پیشگیری از سقوط کودک، به او اجازه ندهید در یک تخت‌خواب‌ تاشو یا مرتفع بخوابد.
 چیزهای شکستنی یا تیز را از اطراف بستر بچه دور کنید. اشیای خطرناک را نیز دور از دسترس قرار دهید.
 موانع را از اتاق فرزندتان و سایر اتاق‌های منزل بردارید تا از سکندری خوردن او جلوگیری کنید، به خصوص اشیا برنده را از کف اتاق خواب کودک یا اتاق بازی او بردارید.
 در‌های حفاظتی در خارج از اتاق فرزندتان و یا در ورودی بالای هر پلکان نصب کنید.
 برای به حداقل رساندن وقایع خوابگردی فرزندتان می‌توانید با گوش دادن به کاست‌های آرامش بخش یا ترانه های کودکی به فرزندتان در هنگام خوابیدن آرامش بخشید.
 یک برنامه خواب و چرت زدن روزانه منظم تنظیم کنید که در آن هم زمان خوابیدن و هم بیدار شدن لحاظ شده باشد.
 زمان خوابیدن فرزندتان را زودتر قرار دهید. این کار می‌تواند خواب آلودگی مفرط را بهبود بخشد.
به فرزندتان اجازه ندهید در شب مایعات زیادی مصرف کند و مطمئن شوید که فرزندتان قبل از رفتن به رخت‌خواب دست‌شویی رفته است.

 

 


اجازه ندهند كودك هنگام خواب خیلی خسته و متشنج به خواب رود.
 از مصرف کافئین در نزدیکی وقت خواب اجتناب کنید.
 مطمئن شوید که اتاق خواب فرزندتان ساکت، راحت، گرم و نرم و مساعد برای خوابیدن است.
 اگر فرزندتان را نیمه‌شب سرگردان دیدید، وحشت نکنید. او را با آرامش و امنیت به رخت‌خوابش برگردانید.
كودك را برای چند شب تحت نظر بگیرند (چه موقع از خواب بیدار می شود و چه مدتی خواب گردی می كند).
 بعد از چند شب، كودك را 15 دقیقه قبل از خواب گردی شبانه اش بیدار كنند. كودك را 5 دقیقه بیدار نگه دارند (با او كمی حرف بزنند و یا كمی آب به او بدهند).  این كار را به مدت یك هفته انجام دهند.
از مصرف داروهای خواب آور خودداری كنید.
والدین، خواهر‌ها و برادرها و اعضای خانواده بهتر است كودكی را كه زیاد دچار خوابگردی می‌شود، دست نیندازند و اذیت نكنند زیرا او نسبت به این رفتار خود هیچ آگاهی‌ ندارد و به‌طور كلی چیزی به یاد نمی‌آورد.

منبع :تبیان


free b2evolution skin
24
آبان

نگاه تربیتی اسلام به کودک

1 .نگاه اسلام به کودک

از نظر اسلام کودک باید در هفت سال اول زندگی خود آزاد باشد تا بتواند بازی کند و با طبیعت کودکانه ی خود پرورش یابد

 

 

چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند طفل هفت سال بازی کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال مقررات زندگی و حلال و حرام قانونی را یاد بگیرد) و در جای دیگر فرمودند فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار بازی کند)

2 .محبت به کودک

از وصایای حضرت علی علیه السلام نزدیک وفات، این بود که در خانواده ی خود به کودکان عطوف و مهربان باش و بزرگترها را احترام کن. رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند کودکان را دوست بدارید و نسبت به آن ها رئوف باشید) پیامبر فرمود آن کس که فرزند خود را ببوسد حسنه ای در نامه ی او ثبت خواهد شد و آن کس که فرزند خود را شاد کند خداوند او را در قیامت مسرور می نماید) دین اسلام نسبت به محبت به کودک بسیار سفارش و توصیه کرده است

چنانکه کسی که به کودک و بزرگترها احترام نگذارد را مسلمان نمیداند ) از این رو پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود کسی که به کودکان مسلمین رحمت و محبت نکند از ما نیست. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند بنده اش را به واسطه شدت محبتی که به فرزندش دارد مورد مرحمت قرار می دهد) دین مبین اسلام رافت و محبت را عامل اصلی پیوند قلب ها میداند و قرآن کریم رحمت و مودت را بین مسلمانان امر می کند. با توجه به نگاه ویژه تربیتی دین مبین محبت به کودک را سرچشمه اخلاق و کردار نیکو در آینده کودکان می داند. چرا که بسیاری از ناراحتی های روانی از دوران کودکی شکل می گیرد، چیزی که تاثیر بسیار زیادی در کودکان می گذارد مساله چگونگی تغذیه روحی آن هاست.

 

3 .احترام به کودک

اسلام نسبت به کودکان ارزش بسیار قائل است و از همه می خواد نسبت به کودکان احترام بگذارند و ارزش وجودی کودک را حفظ کنند چرا که شخصیت کودک از همان ابتدا تحت تاثیر رفتار ما شکل می گیرد. از این رو احترام به کودک در شکل گیری رفتار وی در آینده بسیار متاثر است. رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله و سلم فرمودند به فرزندان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آن ها معاشرت نماید) در جای دیگر فرمودند کودکان خود را احترام کنید و آن ها را مورد مسخره و اهانت قرار ندهید فراموش نکنید که فرموده است او را احمق و نادان، ابله و سفیه نخوانید)

 

۴ .بازی
بازی نقش حیاتی و مهم در زندگی کودکان دارد و وسیله ای است جهت کسب مهارت های زندگی ، رشد خالقیت، بسط قدرت تخیل و ایجاد یک تصویر ذهنی مثبت از فرد. از دیدگاه IpA که نام فعلی آن ) انجمن حقوق بازی برای کودکان است: بازی
ارتباط، بیان و ترکیب فکر و عمل است که احساس رضایت و خشنودی کودکان را به دنبال دارد. همچنین در پژوهشی که در رابطه با تاثیر بازی بر یادگیری مهارت های اجتماعی انجام گرفت نشان داد: رابطه معناداری میان نوع بازی، نوع اسباب بازی و زمان بازی با رشد روانی کودک وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که تاثیر نوع بازی ، نوع اسباب بازی و زمان بازی در هوش بیشتر از مهارت های اجتماعی در کودکان مهدکودک است. از این رو اسلام نگاه ویژه ای به بازی کودکان دارد، چنانچه پیامبر  صلی الله علیه وآله وسلم  فرمودند: آنکس که نزد او کودکی است باید در پرورش وی کودکانه رفتار کند.) در جای دیگر موالی متقیان حضرت امیر علیه السلام می فرمایند : کسی که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد کودکی و طفولیت تنزل دهد. 

۵ .آزادی کودک
شیوه استبدای و جاهلانه و خط و راه آن ، رو به زوال و نابودی است، امر و نهی و اعمال سندیت و قدرت تا اندازه ای که مورد پذیرش، فهم و خرد باشد می تواند در تربیت کارساز باشد. مربیان نباید انتظار داشته باشند که کودکان بدون چون و چرا تمامی دستورات آن ها را اطاعت کنند. زیرا کودک خود عقاید و نظراتی دارد. مربیان نباید در آنچه مربوط به حیات مخصوص کودکان است دخالت کنند. این عمل نوعی سرکوب استعداد و رشد تلقی می شود.) از این رو نگاه اسلام به کودک آن است که کودک بنابر طبیعت رشد کند چنان که پیامبر ) صلی الله علیه وآله وسلم ( فرمودند: کودک تا سن هفت سالگی فرمانده است و از هفت سالگی تا چهارده سالگی فرمان بردار، بعد از چهارده سالگی تا هفت سال وزیر و مشاور پدر و مادر خواهد بود.) 

 

6 .تفاوت های فردی
یکی از پدیده های طبیعی مشهود در تمام ساختار جوامع انسانی وجود تفاوت است. یک نظام آموزشی سالم، انسانی و کارآمد این تفاوت ها را به شکل طبیعی از توانایی ها و قابلیت ها دریافت و ادراک می کند.شکی نیست که انسان ها به لحاظ قابلیت یادگیری، استعداد های فردی، و نوع تربیت و فرهنگ خانوادگی و بومی دارای تفاوت های فردی متنوع می باشند. توجه به این نکته لازم است که شناخت روحیات افراد و اهمیت دادن به این تفاوت ها ی فردی در پیشبرد اهداف تربیتی بسیار موثر است؛
لذا از اصولی که مربی باید در تربیت بدان توجه کند، اصل تفاوت فردی است.) از این رو تفاوت های فردی مد نظر اسلام بوده و همیشه متذکر آن شده است که خداوند انسان ها را بنابر تفاوت های فردی آفریده است چناکه قرآن می فرماید: چرا در برابر مقام شامخ خداوند که شما را با ممیزات مختلف و اندازه گیری گوناگون آفرید، تعظیم نمی کنید.) سوره نوح/ 13و1۴.) خداوند عزوجل تفاوت هایی را در خلقت برای انسان ها قائل شده که توجه به این تفاوت ها در امر تربیت ضروری و انکار ناپذیر است . پیامبر گرامی اسلام مردم را به معادن طلا و نقره تشبیه می کنند و از وجود استعداد و توانایی های مختلف در وجود افراد خبر می دهند. و می فرمایند: مردم معدن هایی هستند همچون معدن های طلا و نقره. خانواده و موسسات تربیتی در حکم معدن شناسانی هستند که باید کاشف و به ثمر رساننده استعدادهای کودکان باشند .

 

۷ .کودک و عقاید دینی
توجه به خداوند و دین ریشه فطری دارد و از نهاد انسان مایع می گیرد چنان که خداوند در قران می فرماید: توجهت را به سوی دین مستقیم معطوف دار. دینی که فطرت خدایی است و آفرینش انسان را برآن پایه گذاری کرده اند.)روم /30 .)

پس هر انسانی طبعا بنابر فطرت الهی متولد می شود مگر آنکه عوامل بیرونی زمینه انحراف آو را فراهم سازند . پیامبر فرموده اند: هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و پرورش می یابد مگر آنکه پدر و مادر او را به سوی یهودی گری یا مسیحی گری بکشانند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی بچه سه ساله شد کلمه لا اله الا الله را یادش بدهید، سپس او را رها کنید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد، آنگاه محمد رسول الله را یادش بدهید، سپس تا سن چهار سالگی او را رها سازید در سن چهار سالگی صلوات بر محمد را یادش بدهید.)

 

 


۸ .تنبیهات بدنی
تنبیه بدنی یکی از روش های تربیت و تادیب کودکان است که در طول قرون متمادی توسط والدین و سرپرست کودکان به کار رفته و هنوز هم کودکانی وجود دارند که ترس و تجربه خشونت را داشته اند، پژوهش ها حاکی از آن است که تنبیه بدنی عامل مهمی در گسترش اقدامات و نگرش های خشونت آمیز بوده و در دوران کودکی و زندگی فرد تاثیر مخربی می گذارد و در نتیجه مانع رشد مثبت کودک و ایجاد هنجارها صحیح نظم وانظباط می گردد.) اسلام نیز تنبیهات بدنی را زیانبخش و نهی می کند. پیامبر فرمودند: در تعلیم و تربیت مدارا کنید و سختگیری ننماید. زیرا معلم دانشمند بهتر از سخت گیر می باشد. در روایت نقل شده است که روزی مردی به پیامبر ) صلی الله علیه وآله وسلم( عرض کرد: خانواده ام نافرمانی میکنند با چه وسیله ای آن ها را تنبیه کنم ؟ فرمود آن ها ببخش. در مرتبه دوم و سوم سوال را تکرار کرد و پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم همان جواب را داد ، سپس فرمود اگر خواستی آن ها را تنبیه کنی، مواظب باش که عقاب تو از جرم آن ها بیشتر نباشد و از زدن به صورت خودداری کن.) شخصی می گوید خدمت موسی بن جعفر علیه السلام از دست فرزندم شکایت کردم، فرمود: او را کتک نزن، با او قهر کن ولی قهرت را خیلی ادامه نده .

 

 

9 .حقوق کودک
اسلام برای هر امری حقوقی را در نظر گرفته و از جمله این حقوق ها ، حق کودک بر والدین است. امام سجاد در رساله حقوق از فرزند به عنوان یک امانت یاد می کند که والدین در مقابل او مسئول تربیت و برآورده سازی نیازهای اولیه از جمله خوراک و پوشاک می داند و می فرماید: تو آفریننده گوش و چشم او نیستی، و تو روزی رسان او نیستی، بلکه همه این ها را خدا به خاطر او به تو بخشیده است و او را فرمان بردار تو قرار داده و تو را امین ساخته و او را امانت به دست تو سپرده است، تا نگهدارش باشید و رفتار تو با او خدا پسندانه باشد، هر آنچه خود می خوری به او نیز بخوران، هرلباسی که خود می پوشی به او
نیز بپوشان و به آن چه ناتوان است تکلیف مکن و چنان چه تو از او ناخوشایند باشی به خاطر خدا از او بگذر و آفریده خدا را آزار مده. نتیجه گیری
کودکان امانت های پروردگار تعالی هستند که در اختیار والدین گذاشته شده اند، لذا بر پدران و مادران لازم است که کودک خود را با کردار ناپسند عادت نداده و در پرورش جسمی، روحی ، اخلاقی و معنوی آن ها تلاش جدی داشته باشند کودک با رفتار پسندیده و تربیت صحیح اولیا و مربیان می تواند انسانی با فضیلت شود، در غیر این صورت فردی نا مطمئن و فاسد بار می آید . بنابراین سعادت و شقاوت هر کس به کیفیت تربیت او در کودکی بستگی دارد.)
از این رو مفهوم کلیدی تعلیم و تربیت نیاز ضروری بشر است به گونه ای که در طول حیات علمی و معنوی خود پیوسته بدان نیازمند می باشد و مورد توجه مربیان بزرگ و مصلحان اجتماعی بوده است.) پس تعلیم و تربیت ضرورت حیات انسان است و همچنان فلسفه بعثت پیامبران برمبنای تعلیم و تربیت بوده است.)

 

 

پس با توجه به آنچه که گذشت تربیت نیاز غیر قابل انکار بشر است، از این رو آگاهی و شناخت نسبت به ابعاد مختلف وجودی و شناسایی توانایی ها و استعدادهای فردی، شناخت ویژگی های سنی، تکالیف و حقوق و… لازمه قدم گذاشتن در این مسیر است. پس پدران، مادران و مربیان باید آگاهی های لازم را در این مورد کسب نمایند و از این رو آگاهی ما نسبت به مراحل تربیت می تواند سعادت و شقاوت کودکان را رقم بزند. با توجه به این که دین مبین اسلام نسخه کامل تربیتی را برای ما تدارک دیده است پس لازم و ضروری به نظر می رسد ما نسبت به توصیه ها و تاکیدات آیات و روایات آگاهی لازم را کسب کنیم  

منبع تربیت کودک از دیدگاه اسلام، امیرمحمد جوهری، محمدرضا پراز ، مسعود رضایی 


free b2evolution skin
21
مرداد

تنبيه از ديدگاه اسلامى

آيا تنبيه يك روش تربيتى است؟ كارايى آن در چه سطحى است؟ شرايط استفاده از آن چيست؟ چه كسانى اجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در اين زمينه چه مى گويد؟ روانشناسان و مربيان تربيتى چه مى گويند؟

 

 

تنبيه در لغت به معناى آگاهانيدن، بيدار كردن، واقف گردانيدن به چيزى و آگاه و هوشيار كردن آمده است. و در اصطلاح به عملى گفته مى شود كه لازمه آن آگاه و هوشيار كردن باشد و دست كم به سه معنا بكار رفته است: 

1. حذف پاسخ مثبت از ارگانيسم و يا اضافه كردن پاسخ منفى به آن. از نظر اسكينر تنبيه به اين معنا بكار رفته است. وى مى گويد: «تنبيه زمانى رخ مى دهد كه پاسخ مثبتى را از موقعيت حذف و يا چيزى منفى به آن بيافزاييم. به زبان متداول مى توان گفت تنبيه دور ساختن چيزى از ارگانيسم است كه خواستار آن است يا دادن چيزى است به او كه طالب آن نيست. » 

جان ايانز و همكاران نيز مى گويند: «تنبيه عبارت است از ارائه محرك ناخوشايند يا حذف تقويت مثبت بلافاصله بعد از انجام يك رفتار.»  

تنبيه به اين معنا را تنبيه به معناى عام مى گوييم. 

 

 

 

2. ارائه پاسخ منفى به ارگانيسم. دكتر سيف مى گويد:«تنبيه عبارتست از ارائه يك محرك آزارنده يا تنبيه كننده(تقويت كننده منفى) بدنبال يك رفتار نا مطلوب براى كاهش دادن احتمال آن رفتار. براى مثال اگر بعد از انجام رفتارى نامطلوب از سوى كودك مثلا گفتن يك حرف زشت با ارائه يك محرك آزارنده مثل سيلى زدن به او خواسته باشيم كه احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او كاهش دهيم او را تنبيه كرده ايم.» تنبيه به اين معنا را تنبيه به معناى خاص مى گوييم. 

3. تنبيه بدنى يا كتك زدن. گاهى مراد از تنبيه، به همين معناست كه ما آن را تنبيه به معناى اخص مى گوييم. 

 

 

روشن است كه بر طبق معناى اول - معناى عام -تنبيه، طيف وسيعى را در بر مى گيرد كه عبارتست از تغافل، بى اعتنايى، تهديد، تحقير، سرزنش، تمسخر،محروم سازى، جريمه، جبران، تغيير چهره، روى برگرداندن و تنبيه بدنى. اما بر طبق معناى دوم - معناى خاص - تنبيه ديگر شامل تغافل، بى اعتنايى محروم سازى و به عبارت ديگر حذف تقويت مثبت نمى شود. 

آنچه از ميان اين معانى سه گانه تنبيه مورد ترديد و بحث واقع شده است قسم سوم يا تنبيه به معناى اخص است، گرچه برخى از مصاديق تنبيه به معناى دوم - خاص -نظير تهديد، تحقير، سرزنش و تمسخر نيز كما بيش مورد  رد و انكار واقع شده است. بنابراين، ما بيشترين كوشش خود را بر اين مصروف مى داريم كه ببينيم روايات معصومين «عليهم السلام » درباره تنبيه بدنى كودك چه مى گويند. انحصار بحث به تنبيه كودك نيز به دليل اهميت تربيتى آن در اين دوران مى باشد.

تنبيه كودك در روايات
 

 

قبل از ورود به بحث روايات تذكر اين نكته اهميت داردكه قطع نظر از روايات، تنبيه كودك جايز نيست چون خداى تعالى انسان را آزاد آفريده است و كسى را برديگرى تسلط نيست مگر آنكه او اجازه كند بعلاوه تنبيه و زدن ديگرى ايذاء، اذيت و ظلم به اوست و اين اعمال درشرع نهى شده است بطورى كه برخى روايات آن را حرب با خدا و كفر مى دانند. ابن ابى عمير از معاويه نقل مى كند كه از امام صادق(علیه السلام) درباره قول خداى سبحان «ومن يرد فيه بالحاد» سؤال كردم امام فرمود: 

«هر ظلمى الحاد است و زدن خادمى كه گناه نكرده است از اين الحاد است.»

بنابراين اگر نتوانيم از روايات باب تنبيه جواز آن را استفاده كنيم اصل عدم جواز بجاى خود باقى است.همينطور در مواردى كه شك در جواز داريم بايد به اصل عدم جواز تمسك كرد. در مورد تنبيه كودك، روايات متعددى از پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه معصومين(علیهم السلام) وارد شده است كه از مجموع آنها مى توان استفاده كرد كه اصل تنبيه كودك به منظور تربيت و تاديب او جايز است. از اين روست كه تقريبا تمام فقهاء به جواز تنبيه كودك فتوا داده اند. اما در كم و كيف آن و اينكه چه كسى چنين اجازه اى را دارد اختلاف كرده اند. در اينجا نظر برخى از فقهاء را به اختصار ذكر مى كنيم: 

 

 

 

 

آية الله العظمى اراكى (ره): 

سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تاديب موردضرب قرار دهد آيا ديه دارد يا نه؟ 

جواب: هرگاه تاديب طفل متوقف باشد بر ضرب جائز است ولى نبايد سرخ و كبود شود… 

آية الله العظمى بروجردى: اگر بچه يكى از گناهان كبيره را انجام دهد، ولى يا معلم او مى تواند به قدرى كه ادب شود و ديه واجب نشود او را بزند. 

آية الله العظمى گلپايگانى: اگر بچه يكى از گناهان كبيره را انجام دهد ولى يا ديگرى با اذن ولى او مى تواند به قدرى كه ادب شود و ديه وارد نشود او را بزند.

آية الله العظمى امام خمينى (ره): گفته شده است كه در ادب كودك زدن بيش از ده شلاق كراهت دارد. ولى ظاهر اين است كه ادب كودك بايد با توجه به نظر ادب كننده و ولى كودك باشد گاهى مصلحت كودك اقتضا مى كند كه كمتر از ده شلاق به او زد و گاهى اقتضاى بيشتر از ده شلاق مى كند ولى در هر حال نبايد از تعزير فرد بالغ بيشتر شود بلكه احتياط اين است كه از تعزير فرد بالغ هم كمتر باشد و احوط از آن اين است كه به پنج و شش شلاق اكتفا شود. 

 

 

در زمينه تنبيه سه دسته روايت از ائمه معصومين(علیهم السلام)وارد شده است: 

دسته اول رواياتى است كه اجازه تنبيه كودك را به حاكم مى دهد تا در برابر گناهانى كه كودك انجام مى دهدمانند سرقت، و… او را تنبيه و يا تعزير كند. به دليل اينكه اين دسته از روايات در مورد حقوق كيفرى است و تحقق آن به دست قاضى است و با بحث ما كه تنبيه كودك در ارتباط با معلم و والدين است بيگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر مى كنيم. 

دسته دوم رواياتى است كه تنبيه كودك را در جهت تربيت و تاديب او براى پدر و معلم جايز مى شمارند. 

دسته سوم رواياتى است كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز مى شمارند. 

روايات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مى باشند،بنابراين به بررسى برخى از آنها در اين جا مى پردازيم. 

 

 

 

اسحاق بن عمار مى گويد به امام صادق(علیه السلام) گفتم گاهى من غلام خود را به خاطر خلافى كه مرتكب مى شودمى زنم، امام پرسيد چقدر او را مى زنى؟ گفتم چه بسا صدتا او را مى زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و اين را دو بارتكرار كرد سپس فرمود: حد زنا را مى زنى؟ از خدا بترس به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جايز است بزنم؟ امام فرمود يكى، گفتم به خدا قسم اگر او بداند كه بيش از يكى او را نمى زنم همه چيز را از بين مى برد. امام فرمود: پس دو تا بزن، گفتم اگر چنين باشد هلاك خواهم شد، اسحاق مى گويد باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضى شد.سپس ناراحت شد و فرمود: اى اسحاق اگر حد جرم را مى دانى آن را اقامه كن و از حدود خدا تجاوز نكن. 

حماد بن عثمان مى گويد از امام صادق(علیه السلام) در مورد ادب كودك و عبد پرسيدم امام فرمود: پيج يا شش ضرب و تا مى توانى مدارا كن. 

امام صادق(علیه السلام) مى گويد: كودكان مكتبى نوشته هاى خود را نزد اميرالمؤمنين آوردند تا بهترين آنها را انتخاب كند امام فرمود اين كار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است. به معلمتان بگوييد اگر بيشتر از سه ضربه براى تاديب به شما بزند قصاص خواهد شد. 

از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نقل شده است كه ادب كودك سه ضربه است و افزون بر آن روز قيامت قصاص مى شود. 

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نماز را در هفت سالگى به كودك ياد دهيد و در ده سالگى او را بر ترك نماز تنبيه كنيد.

 

 

 

 

1. آيا از نظر اسلام تنبيه كودك جايز است؟

با توجه به روايات ذكر شده كاملا روشن است كه اصل زدن كودك براى تاديب و تربيت او جايز است، و ازاين روست كه عموم فقهاى شيعه و حتى اهل سنت به جواز تنبيه كودك فتوا داده اند

روشن است كه دليل عدم بحث، رواياتى است كه ذكرشد. علاوه بر اينها از رواياتى كه امر و توصيه به تاديب كودك مى كنند نيز چنين استشمامى را مى توان كرد چرا كه گاهى انسان در تربيت كودك ناچار از تنبيه اوست و اگرتنبيه جايز نباشد تربيت ميسر نشود.

2. چه كسانى اجازه تنبيه كودك را دارند؟

همه فقها اين اجازه را براى پدر، پدر بزرگ و جدپدرى و حاكم شرع اثبات كرده اند، اما در مورد معلم ومؤدب كودك برخى اين اجازه را مطلق دانسته و برخى ديگر آن را مشروط به اذن پدر يا حاكم شرع دانسته اند.ظاهر روايات اول و دوم نيز اين اجازه را براى پدر اثبات مى كند و چون پدر بزرگ و جد پدرى حكم پدر را دارندبراى آنها نيز ثابت است. شاهد اين مطلب هم دو روايتى است كه در آنها از ادب يتيم سؤال مى شود امام مى فرمايند در مواردى كه فرزند خود را تاديب مى كنى يتيم را نيز تاديب كن.  همچنين اميرالمؤمنين در روايت سوم اين اجازه را به معلم مى دهد. بنابراين در اين دومورد بحثى نيست اما آيا مادر هم چنين اجازه اى را دارد؟شايد بتوان به اين سؤال جواب مثبت داد; زيرا هدف ازتنبيه تاديب و تربيت كودك است و كسى كه امر تربيت رابر عهده دارد بايد چنين اجازه اى را داشته باشد. شاهد اين مدعا اين است كه حضرت على (عليه السلام) اين اجازه را به معلم مى دهد و آن را مشروط به اذن پدر نمى كند (رويات سوم) و اين از آن جهت است كه معلم تربيت كودك را برعهده دارد پس ما در نيز بايد چنين اجازه اى را داشته باشد چون تربيت كودك بر عهده او نيز هست.

3. تا چه مقدار مى توان كودك را تنبيه كرد؟

به اين پرسش از دو جهت بايد پاسخ گفت يكى ازجهت كميت و ديگرى از جهت كيفيت. اما از حيث كميت بايد گفت روايات، جوابهاى مختلف داده اند.برخى سه تا، برخى چهارتا، برخى ، پنج و برخى ديگرشش تا را مطرح كرده اند ولى در جمع بين اين روايات مى توان گفت براى معلم زدن بيش از سه تا جايز نيست چون در معتبره سكونى امام، بيش از سه تا را براى معلم جايز ندانسته اند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما براى پدر، پدر بزرگ، جد پدرى و شايد مادر بيش از شش تازدن جايز نيست كه البته بحسب تفاوت موارد، تعداد ضرب هم متفاوت مى شود ولى در هر حال بيش از شش تا جايز يست بزنند و اختلاف در روايات و يا ترديد بين سه و شش در يك روايت را به اختلاف موارد بر حسب سن كودك، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت اوحمل مى كنيم. اما در مورد كيفيت تنبيه كودك آنچه ازروايات استفاده مى شود چند نكته است: 

 

 

 

1. بايد خلاف كودك را ناديده انگاشت و در صورتى كه كودك عمل خلاف را تكرار نكند و بر آن اصرار نداشته باشد، اين عمل را به رخ نياورد. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در پاسخ به سؤال جزى نسبت به عصيان اهل و خانواده اوتا سه مرتبه مى فرمايد آنها را ببخش و عفو كن و در مرتبه چهارم مى گويد اگر تنبيه كردى به اندازه جرم و گناه آنها را تنبيه كن. 

2. همواره بايد با كودك حتى در تنبيه او با نرمى ومدارا برخورد كرد. امام صادق (علیه السلام) به حماد بن عثمان فرمود پنج تا شش تا بزن و با او مدارا كن كه مسلمامداراى در كيفيت مراد است اگر نگوييم كه مداراى دركميت هم مراد است. 

3. بايد از زدن به جاهاى حساس بدن كودك پرهيزكرد. رسول اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) در روايتى فرمود از زدن به سر وصورت بپرهيز. 

4. تنبيه كودك نبايد آنقدر شديد باشد كه موجب سرخ شدن يا كبود شدن بدن او شود، چه در اين صورت موجب پرداخت ديه توسط تنبيه كننده مى شود حتى اگرتنبيه كننده پدر باشد.

4. در چه سنى مى توان كودك را تنبيه كرد؟

آنچه از رواياتى كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايزمى دانند استفاده مى شود اين است كه وقتى كودك خوب و بد را درك كند و بتواند بين خوب و بد تمييز دهد و عقل خود را در اين زمينه بكار گيرد، مى توان او را تنبيه كرد.زيرا برخى از اين روايات تنبيه بر ترك نماز را در7 سالگى جايز مى دانند، برخى در 9 سالگى و برخى در 10 سالگى. 

از اين رو، مى توان گفت اين سنين سنينى است كه كودكان بر حسب تفاوتهاى فردى مى توانند بين خوب و بد تمييز دهند و مسائل را درك كنند. شاهد اين جمع روايتى است كه مى گويد كودك هرگاه نماز را درك كرد بايد نماز بخواند بعد سؤال مى شود چه موقع كودك مى تواند نماز را درك كند، امام مى فرمايد در نه سالگى. و در روايتى ديگر امام كاظم (علیه السلام) مى فرمايد:«هنگامى كه كودك نزديك به احتلام رسيد و نماز و روزه را شناخت.» 

بنابراين، مى توان گفت گر چه اين روايات در موردتنبيه كودك بر ترك نماز است ولى در موارد ديگر هم جارى است; زيرا هدف از تنبيه كودك تاديب و تربيت اوست و وقتى كودك نتواند بدى و خوبى امور را تشخيص دهد و علت تنبيه را درك كند، اگر او را تنبيه كنيم به هدف نخواهيم رسيد. همچنين در روايتى امام صادق (علیه السلام) در مورد كودكى كه دزدى كرده بود فرمود: 

از او بپرسيد آيا مى داند كه دزدى عقوبت دارد، اگر مى دانست بپرسيد عقوبت آن چقدر است، اگر نمى دانست رهايش كنيد.حال اگر علم به عقوبت داشتن در تنبيه دخالت دارد آيا درك خوبى و بدى عمل وشناخت علت تنبيه دخالت ندارد؟ 

 

 

 

 

 

 

5. بر چه اعمالى مى توان كودك را تنبيه كرد؟ 

آيا بر هر عمل خلافى كه از كودك سر زد مى توان اورا تنبيه كرد يا فقط بر گناهان مى توان او را تنبيه كرد؟كسانى گفته اند كه روايات باب تنبيه از گناهانى كه كودك ممكن است انجام دهد منصرف است، چرا كه براى آنها تعزير معين شده است و يا به دليل وحدت پاسخ امام نسبت به تنبيه كودك و عبد به اين بيان كه چون در آن روايت جواب امام نمى تواند شامل عبدى كه يكى از گناهان را انجام داده است بشود، زيرا در اين صورت براى او حد يا تعزير معين شده است پس تنبيه كودك نيز در اين روايت و نظائر آن بايد منصرف به غير گناهان باشد. ولى اين استدلال چندان صحيح نيست چرا كه: 

اولا در اين روايات سؤال از تعداد ضرب شده است نه مواردى كه تنبيه جايز است. 

ثانيا مانعى ندارد كه ادب عبد در امور عادى باشد ولى ادب كودك در اعم از امور عادى و محرم چه اينكه براى عبد در امور محرم حد و تعزير است ولى براى كودك نيست بلكه براى او تاديب است. علاوه بر اين، بعضى ازاين روايات در امور محرم صريح هستند مانند رواياتى كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز مى دانند و يا روايت اولى كه ما در صدر بحث ذكر كرديم (روايت اسحاق بن عمار). در نسخه كافى از اين روايت بجاى عبارت «فى بعض ما يجرم »، عبارت «فى بعض ما يحرم » آمده است و اينكه راوى مى گويد من غلام خود را تا صدتازيانه زده ام خود حاكى از اين است كه مرتكب گناه بوده و او بخيال خودش حد جارى مى كرده است و امام نيز درپايان مى گويد اگر حد جرم را مى دانى آن را جارى كن.بنابراين نمى توان روايات باب تنبيه را از گناهان منصرف دانست اما آيا شامل امور عادى، اخلاقى و اجتماعى هم مى شود يا تنها شامل امور محرم مى شود؟ آنچه از روايات استفاده مى شود اين است كه در مواردى كه به تاديب وتربيت كودك مربوط مى شود مى توان او را تنبيه كرد خواه اين خلاف، از خلافهاى اخلاقى، عرفى يا اجتماعى باشدكه از نظر شرع گناه محسوب نمى شود و يا خلافى باشد كه از نظر شرعى گناه محسوب مى شود. زيرا در غالب اين روايات سؤال از ادب كودك است كه تقريبا معادل تربيت امروزى است و اگر نگوييم مراد آنها تنها امورى است كه از لحاظ شرعى گناه محسوب نمى شوند، دست كم آنها رانيز شامل مى شود. البته نسبت به برخى از گناهانى كه بيشترجنبه اجتماعى دارند حاكم شرعى مى تواند بر حسب مصلحت كودك را تنبيه كند.

 

 

 

 

بحث اخلاقى

تا اينجا ما جواز فقهى مساله را اثبات كرديم. تنها جوازفقهى كافى نيست بلكه بايد ديد آيا اين امر از لحاظ اخلاقى و تربيتى نيز مطلوبيت دارد؟ در اين باره بايد دودسته ديگر از روايات را مد نظر قرار داد. يك دسته رواياتى است كه به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت به كودك امر مى كنند مثل: احبوا الصبيان و ارحموهم …،لينوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه  ، اعف عنهم   ، و نظائر اين روايات كه در منابع روايى ما فراوان است. 

دسته دوم رواياتى است كه از تندى، غضب و عتاب و خطاب نسبت به كودك منع مى كنند مانند: ان الله ليس يغضب 

با توجه به اين دو دسته از روايات مى توان گفت محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش هميشه مطلوب است و تندى و عتاب و خطاب و غضب نسبت به كودك نه تنها مطلوب نيست بلكه نهى هم شده است. امااگر برخى از روايات تنبيه كودك را جايز مى دانند درمواردى است كه راه ديگرى جز تنبيه براى اصلاح و تربيت كودك در كار نباشد و يا كارايى خود را نسبت به افرادى از دست داده باشد و گرنه با توجه به اين دودسته از روايات تا وقتى راه اصلاح و تاديب كودك منحصر به تنبيه نباشد و يا دست كم كارايى روش تنبيه درمواردى خاص بيشتر و يا بهتر از روشهاى ديگر نباشد،استفاده از تنبيه جايز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههاى ديگرى در كار باشد كه كارايى بهترى از روش تنبيه داشته باشند به موجب آيه «ادفع بالتى هى احسن » بايد از آن روشها استفاده كرد. 

 

 

 

 

 

پس راه اصلى تربيت راه رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبيه در مواردى جايز است كه از راه اصلى نتوان راه به منزل برد. پزشك وقتى كاردجراحى را بدست مى گيرد كه از درمان بيمار يا دارومايوس شده باشد. شاهد اين مدعا اين است كه در سيره معصومين (علیهم السلام) مشاهده نشده است كه آنها فرزندان خود راو يا كودكان ديگرى را تنبيه كرده باشند; البته در مواردنادرى برخى از ائمه عبد خود را تنبيه كرده اند و بلافاصله پس از آن پشيمان شده و حتى طلب قصاص از عبد خودنموده اند ولى تا آنجا كه - بنده تحقيق كردم - مشاهده نشده است كه امامى فرزند خود را تنبيه بدنى كرده باشد و اين مطلب مى تواند شاهد بر اين باشد كه راه اصلى غير از تنبيه است و ائمه از آن راه اصلى استفاده مى كرده اند و نيازى به تنبيه بدنى پيدا نمى كرده اند.

 

 

 

 

 

آيا تنبيه اثر تربيتى دارد؟

برخى معتقدند كه تنبيه تنها اثرى كه ممكن است داشته باشد اين است كه كودك را از دست زدن به عمل خلاف مادامى كه بداند تنبيهى در كار است باز مى دارد و همين كه مطمئن شد كه ديگر تنبيهى در كار نيست دوباره به آن كار ست خواهد زد. كسان ديگرى گفته اند اگر تنبيه به جاو به موقع و در حد مطلوب اجرا شود مى تواند رفتار نامطلوب را براى هميشه از بين ببرد. اما بايد ديد روايات در اين زمينه چه مى گويند. ما در اينجا دست كم دوروايت را نقل مى كنيم كه مى توان از آنها استفاده كرد كه تنبيه اثر اصلاحى دارد: 

1. حضرت على (علیه السلام) مى فرمايد: «من لم يصلحه حسن المداراة يصلحه حسن المكافاة » كسى كه خوشرفتارى اورا اصلاح نكند خوب كيفر دادن او را اصلاح خواهد كرد. 

2. و نيز آن حضرت مى فرمايد: «استصلاح الاخيارباكرامهم و الاشرار بتاديبهم.» راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبيه و عقاب آنهاست. 

با توجه به اين دو روايت روشن است كه تنبيه اثراصلاحى دارد و در مواردى كه اثر اصلاحى هم نداشته باشد دست كم اثر بازدارندگى خواهد داشت كه اين نيزدر امر تربيت مطلوب است گرچه مطلوب اصلى اصلاح وجايگزينى رفتار مطلوب بجاى نامطلوب مى باشد.

نكاتى در باب تنبيه

 

 

 

1. تنبيه نبايد بيش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در روايت اسد بن وداعه پس از آن كه سه مرتبه از تنبيه نهى كرد فرمود: اگر تنبيه كردى باندازه گناه تنبيه كن. 

2. در تنبيه بايد قوت بدنى، سن و شخصيت افراد رادر نظر داشت در روايت حماد بن عثمان امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر مقدار كه حاكم مصلحت بداند بر حسب مقدارگناه و يا قدرت بدنى شخص تعزير كند. و نيز از حضرت على (علیه السلام) نقل شده است كه گاهى نصف يا ثلث شلاق را مى گرفت و بر حسب سن كودكان آنها را حد مى زد. در مورد شخصيت افراد نيز حضرت على (علیه السلام)مى فرمايد: «كيفر عقلاء با اشاره است و كيفر جهال باتصريح و صراحت » و يا مى فرمايد: «كنايه و تعريض براى عاقل شديدترين عقاب است.» 

3. از تنبيه در حال غضب بايد اجتناب كرد چرا كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (علیه السلام) از ادب كردن در حال غضب نهى كرده اند. 

4. اگر كودك قبل از اينكه تنبيه شود، متنبه شد نبايد اورا تنبيه كرد; زيرا هدف از تنبيه آگاهى و اصلاح كودك است و وقتى هدف حاصل شد ديگر تنبيه معنى ندارد.همين طور اگر پس از تنبيه كودك رفتار او اصلاح شدديگر نبايد رفتار خلاف او را به رخ كشيد و آن را بهانه اى براى تنبيه و سرزنش او قرار دهيم.   

5. در صورتى مى توان كودك را تنبيه كرد كه علم به خلاف و بد بودن عمل و كيفر داشتن آن داشته باشد اصمحمد بن خالد مى گويد در مدينه بودم غلامى را آوردندكه مرتكب دزدى شده بود از امام صادق (علیه السلام) در مورد اوپرسيدم، حضرت فرمود: از او مى پرسى اگر مى دانست كه دزدى كيفر دارد و كيفر آن چقدر است او را عقاب مى كنى و اگر نمى دانست رهايش مى كنى. 

6. نبايد كودك را به خاطر تشفى خاطر خود تنبيه كرد بلكه هموراه بايد صلاح كودك مد نظر باشد. حضرت على (علیه السلام) عمر بن عبدالعزيز را امر كرد تا بر شخصى اجراى حد كند، عمر موقع اجراى حد آن را ترك كرد، علت رااز او پرسيدند در جواب گفت «وجدت فى نفسى غضبا»بعد امام على (علیه السلام) فرمود: كذا ينبغى لمعلم الاطفال ان يراعى منهم حتى يخلص ادبهم لمنا فعهم و ليس لمعلمهم فى ذلك شفاء من غضبه و لا يريح قلبه من غيضه فان ذلك ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمين لراحة نفسها وهو ليس من العدل .

7. در تنبيه بايد مراحل و مراتب آن را رعايت كرد وبايد از مرحله ضعيف شروع كرد چرا كه شايد با اجراى مرحله اى ضعيف از تنبيه مثلا يك تغيير چهره كودك به اشتباه خود پى ببرد و اصلاح شود كه در اين صورت ديگرنيازى به تنبيه بدنى نخواهد بود.

تنبيه از نظر روانشناسان

 

 

 

استفاده از تنبيه در امر تربيت همواره مخالفان و موافقانى را بر انگيخته است با اين تفاوت كه در گذشته موافقان بيشترى داشته ولى اكنون مخالفان بيشترى دارد. معروف است كه روانشناسان تنبيه را (دست كم تنبيه بدنى را) جايز نمى دانند و عدم كارايى و يا اثرات و مضرات جانبى آن رادليل بر اين امور مى دانند. ولى بايد گفت اولا چنين نيست كه تنبيه كارايى نداشته باشد. در بسيارى از موارد، تنبيه اصلاحگر است به طورى كه عموم كسانى كه در اصلاح رفتار كتابى نوشته اند تنبيه را به عنوان يكى از روشهاى اصلاح و تغيير رفتار ذكر كرده اند و ثانيا در مواردى كه تنبيه اصلاحگر نباشد دست كم اثر بازدارندگى و عبرت آموزى براى ديگران را دارد كه اين خود اثرى كمى نيست چه اينكه مواردى وجود دارد كه رفتار نامطلوب بايد فورا متوقف شود به طورى كه اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذيرى را ببار خواهد آورد در اين صورت است كه تنبيه، خصوصا تنبيه بدنى تنها راه ممكن است زيرا ساير روشها زمان زيادى را براى اصلاح و يا توقف رفتار نامطلوب لازم دارند و از اين روست كه يكى از مزيتهاى روش تنبيه بر ساير روشها را فوريت تاثير آن مى دانند بدين جهت معمول روانشناسان، حتى كسانى كه بشدت با تنبيه مخالف هستند در مواردى تنبيه را، حتى تنبيه بدنى را، جايز مى دانند. بنابراين چنين نيست كه ازنظر روانشناسان تنبيه بدنى بكلى مطرود و ممنوع باشد. مادر اينجا نظر برخى از روانشناسان و يا فلاسفه اى كه درباب تربيت بحث كرده اند نقل مى كنيم تا شاهدى بر اين مدعا باشد. 

 

ادامه »


free b2evolution skin