هم سنخ بودن معرفت و معروف
هم سنخ بودن معرفت و معروف
در هر شناختى معرفت و معروف از يك سنخند؛ به گونه اى كه اگر معروف شناخته شده محسوس باشد، شناخت حسى بس است و اگر معروف از نوع تخيلات يا توهمات باشد، معرفت خيالى و وهمى بس است و اگر معروف از نوع معقول باشد، تنها معرفت عقلى شايسته است ؛ هر چند از معرفت حسى و خيالى و وهمى نيز مقدمتا مى توان سود برد.
اگر معروف برتر از اين امور باشد، هيچ يك از اين معرفت ها براى آن بس نيست ، بلكه گريزى از داشتن شهود قلبى نيست ؛ در عين حال كه بايد از گرو حس و زندان خيال و قيد و بند وهم و حجاب علم حصولى عقلى و ديگر حجاب هاى ظلمانى و نورانى رها شد، تا ديدگان قلب حجاب هاى نورانى را پاره كند و به معدن عظمت بپيوندد و روح از بندگى مولاى باطل درونى هواى نفس و برونى شيطان آزاد گردد و به مقام عزت خداى سبحان چنگ بزند و به نور عزت او دست يابد كه آن شكوهمندترين درخشنده هاست .
پس از آن با خداى سبحان آشنا مى شود و از غير او او رو بر مى گرداند، در عين حال از خداى متعالى ترسان است ؛ ترس از آن كه مبادا با نظر كردن به غير او آلوده شود و به پليدى توجه به ديگران ، لكه دار گردد.
نام كتاب : قرآن كريم از منظر امام رضا عليه السلام
نام مؤ لف : آية الله جوادى آملى