سلمان فارسی از یاران پیامبر اکرم (صلی الله وآله وسلم) بود.
او در محضر آن حضرت، دین اسلام را چنان که باید، شناخته بود و یک مبلغ کامل برای اسلام به شمار می آمد.
روزی شنید«زیدبن صوحان» زن و زندگی را رها کرده، شبها را به عبادت و بیداری می گذراند و روزها، روزه می گیرد.
پس به خانه زید رفت، از همسرش احوال شوهرش را پرسید. زن گفت: او اکنون در خانه نیست.
سلمان به همسر زید سفارش کرد که غذایی خوشمزه آماده سازد و بهترین و زیباترین لباس خودرا بپوشد
و در پی شوهرش بفرستد تا بیاید.
زن به گفته سلمان رفتار کرد. چون زید به خانه آمد و غذا حاضرشد، سلمان به زید گفت:بیا غذا بخور.
زید گفت:من روزه هستم.
سلمان گفت:غذا بخور که این غذا ضرری به دین تو نمی زند. مگر نمی دانی که بدنت بر تو حقی دارد
و باید به آن استراحت بدهی و همسرت نیز،بر تو حقی دارد؟غذا بخور.
و بدین گونه زید با راهنمایی سلمان از خواب غفلت بیدار شد و از روش نادرست خود در زندگی دست کشید
و راه اعتدال در پیش گرفت.
نتیجه آن که اسلام اجازه نمی دهد که مسلمانان، همسر و فرزندان خویش را ترک گویند،
خوردن غذا های پاک و پاکیزه را بر خود حرام کنند و از انتخاب همسر و آمیزش جنسی خودداری نمایند
و به نام عبادت و ریاضت،غریزه های طبیعی خویش را نادیده بگیرند.
هر مسلمانی وظیفه دارد در امور دینی و دنیوی از حد اعتدال قدم بیرون ننهد و از افراط و تفریط بپرهیزد.
پی نوشت ها:
برگفته از نهج البلاغه ، خطبه ۹۴