25
شهریور

معجزه ای از امام حسین علیه السلام


معجزه ای از امام حسین علیه السلام

آقای ترکمن از کرج شفای خود را چنین نقل کرده است:

در شب تاسوعا[چندسال قبل] هنگامی که در حال حمل مقداری از اثاثیه ی هیئت به وسیله ی یک وانت بار بودیم ، به علت سرعت زیاد ماشین از پشت آن به بیرون پرتاب و به شدت به زمین خوردم.

بر اثر جراحات و صدمات وارده ، مخصوصاً ضربه ی مغزی ناشی از این تصادف حدود یک ماه در بخش مراقبت های ویژه بستری بودم و در حالی که اطرافیان و آشنایانم از ادامه ی زندگی من تقریبا قطع امید کرده بودند ، به طور معجز آسایی شفا گرفتم و شرح شفای من به این صورت بود که در آن بیهوشی ، چهره ای نورانی مشاهده کردم که با پارچه ای سبز رنگ روی زیبایش پوشیده شده بود و در همان حال به من فرمودند:«من امشب برای شفای تو به اینجا آمده ام زیرا تو از عزاداران و پیروان ما هستی» و باز فرمودند:« تو نوجوانی هستی که گناهانت در مقابل کارهای خوبت زیاد نیست و باید تلاش کنی اعمال بد و ناپسندت از بین برود.»

و بعد از بیان این جملات دیگر ایشان را ندیدم. و بعد از آن به سرعت رو به بهبودی گذاشتم و در حال حاضر نیز مشکلی ندارم . تنها آرزو دارم یک بار دیگر آن جمال دل آرا را حتی اگر در خواب هم شده زیارت کنم.

خوش به سعادتش واقعا

منبع: کرامات الحسینیه علیه السلام

مولف:سید محمد حسین محمودی

 


free b2evolution skin
25
شهریور

شفای زن نابینا

شفای زن نابینا

یکی از معجزات امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف این است که در نجف اشرف زنی بنام ملکه دختر عبدالرحمن ، همسر ملّا امین مبتلا شد به درد سری که طاقت فرسا بود ، روز بعد بر اساس همان درد نور چشمش از دست رفت تا جائی که هیچ جا را نمی دید. به شوهرش گفتند او را شبانه به حرم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ببرد تا شفا یابد، همان شب دردش قدری تسکین پیدا کرد و خوابید اما در خواب دید که وی را سوی حرم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می برند، در وسط راه مسجد بزرگی دید که جمعیت زیادی در آن جمع شده اند خود نیز داخل مسجد شد و مشغول تماشا بود که ناگهان شخصی فریاد زد:«ای ملکه ناراحت نباش خداوند چشمانت را شفا داد.»

ادامه »


free b2evolution skin
25
شهریور

توبه/سیگار و سیگاری

توبه/سیگار و سیگاری

منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین

کسی که روزی یک پاکت سیگار می کشیده، و می خواهد یک دفعه در یک هفته سیگار نکشد، بر این بیشتر سخت می گذرد یا بر کسی که سیگاری نیست؟ این که معتاد به سیگار است این یک هفته برایش مجاهده است و آن که عادت به سیگار ندارد، یک هفته عادی است که برایش می گذرد.

کسی که بی پروایی ها و تقلب ها داشته و حالا می خواهد در خط رهبر باشد، این چه زجری باید بکشد تا آن عادت را ترک کند! از این جهت خدا نسبت به این افراد می فرماید: «فَاولئِکَ یُبدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ» خدا بدیهای اینها را تبدیل به حسنات می کند. این به دلیل زجرهایی است که می کشند. شما فکر می کنید «حُرّ» چقدر زرنگ بود؟ او که تا شب عاشورا از فرماندهان سپاه ابن سعد است، روز عاشورا یکی از شهدای بزرگ تاریخ اسلام می شود. آیا شما فکر کردید که حُرّ این بیست و چهار ساعت را چطور گذراند؟ خودت را به جای او گذاشتی؟ کسی که بین آنها محترم بود، زن و فرزند داشت، همه گوشتش زیر دندان آنها بود، آیا فکر کردی وقتی حرّ در این طرف شهید بشود آنها خانواده او را در آن طرف به آتش می کشند که آبروی ما را بردی؟

او قید زن و فرزند و تمام تعلقات را زده است، خانه اش را غارت می کنند، همه چیزش را می برند. این بیست و چهار ساعت برایش به اندازه چندین سال زجر گذشته تا توانسته است از تمام این دشواری ها بگذرد و تصمیم نهایی اش را بگیرد. گفت باید با اینها باشم، برگشت. کار بزرگی کرده. کاری که دیگران در چند سال موفق نمی شوند، همان زجر را یک روزه کشیده است.

پايگاه حوزه


free b2evolution skin
25
شهریور

راه نجات از عُجب/چکش و میخ کفش

راه نجات از عُجب/چکش و میخ کفش

منبع : مثل ها و پندها، حائری شیرازی، محی الدین

اگر از شما خدمتی صادر شد، خودتان را بدهکار بدانید نه طلبکار. بگویید که وسیله ای از خدا بود و من با وسیله ای که مالکش خدا بود، اعمالی برای خودم انجام دادم. مال الاجاره ی این وسایل را هم من بدهکارم. چون انسان با چشمش که کار می کند باید مال الاجاره اش را به خدا بدهد، چون مال خودش که نیست، ملک خودش هم که نیست. شما خودتان اگر با وسایل شخصی دیگری کار کردید، آیا خودتان را ضامن نمی دانید که حتماً از او حلّیت بطلبید؟ گفتی آقا چکشت را بده من دو تا میخ ته کفشم بکوبم. آیا یک منتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ شما وقتی که میخ را کوفتی، کفش او که خوب نمی شود، کفش خودتان خوب می شود. پس شما با آن عمل صالح که انجام می دهید خیرش به جیب خودتان می رود، نه توی جیب خدا. میخ کفش خودتان را کوبیدید، اما با چکش او این کار را کردید. پس شما وقتی کاری می کنید، احساس کنید که به او بدهکار شدید، نه طلبکار. وقتی این جوری برخورد کردید، متواضع می شوید، دیگر غرور پیدا نمی کنید. اگر همه ی خوبی های عالم هم از شما سر بزند، عُجب پیدا نمی کنید. ریشه ی عُجبِ انسان، خودش را مالک دیدن است؛ «خودمالکی»! اگر تمام حسنات اهل عالم هم از دست و زبان شما صادر بشود و خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ لطمه ای، عَجبی، غروری نمی آورد. «حافظ» خوب می گوید که:

گر موج خیز حادثه سر بر فلک کشد

عارف به آب، تر نکند رخت بخت خویش

یعنی اگر این موج به فلک هم سر بکشد، برای او که می فهمد خودش هیچ کاره است و هر چه دارد بدهکاری است نه طلب، رخت بختش را به این آب تر نمی کند. می گوید مال من نیست، مال غیر است.

پايگاه حوزه


free b2evolution skin
25
شهریور

دست یابی به هدف با هر وسیله

دست یابی به هدف با هر وسیله

توکل به معنای وکیل گرفتن خداوند در انجام کارها است، خداوند خود دعوت به توکل کرده است و به طور قطع پذیرنده توکل است.

کسانی ممکن است ادعای توکل بکنند اما در واقع توکل نداشته باشند. توکل اگر توکل حقیقی باشد، مورد پذیرش خداوند واقع می شود. همچنان که اگر دعا دعای حقیقی باشد، استجابت نیز به دنبال آن می آید.

گاه توکل ها توکل کاذبی است. اسمش توکل است. اگر انسان توکل به خداوند داشته باشد، نباید به موضوع دیگری امید بسته باشد. توکل حقیقی نیز ضمانت اجابت دارد.

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم