24
مرداد

تهذيب77

حقوق استاد وآداب تحصيل علم

اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: عالم حقوق زيادى بر عهده شما مردم دارد .بعضى از آنها عبارتند از:
1 - بيش از اندازه از او سؤ ال نكنى .
2 - در پاسخ گفتن به سؤ ال ديگران بر او سبقت نگيرى .
3 - اگر نخواست پاسخ سؤ ال را بدهد ،اصرار بر پاسخگوئى نكنى .
4 - هنگامى كه از سؤ ال و جواب خسته شد، گوشه لباس او را نگيرى كه به سؤ ال من پاسخ دهيد.
5 - براى نشان دادن او با دست به وى اشاره نكنى .
6 - با اشاره چشمت با او سخن نگوئى .
7 - بطور محرمانه و خصوصى در حضور جمع با او سخن نگوئى .
8 - در مقام شناخت عيوب وى بر نيايى .
9 - نگوئى نظر فلان شخصيت و دانشمند مخالف نظر شما است .
10 - راز او را افشاء نكنى .
11 - از هيچكس نزد او غيبت ننمائى .
12 - در حضور و غياب او آبروى او را حفظ كنى .
13 - هنگام ورود به مجلس به جمع سلام كن و بطور خاص بر او تحيت بگو.
14 - در مجالس در مقابل او بنشين .
15 - اگر حاجتى داشتى از ساير مردم در خدمت به او سبقت بگير.
16 - از طولانى شدن سخنان او افسرده و ملول نشوى .زيرا عالم مانند درخت خرما ثمره اش شيرين و دلنشين است . پس منتظر باش تا زمانى كه از آن درخت بر تو منفعتى فرو ريزد.
در پايان فرمود:العالم بمنزلة الصائم القائم المجاهد فى سبيل الله ، و اذا مات العالم انثلم فى الاسلام ثلمة لاتسد الى يوم القيامة ، و ان طالب العلم ليشيعه سبعون الف ملك من مقربى السماء(90)
عالم به منزله انسان روزه دار و شب زنده دار و قيام كننده به انجام تكاليف شرعيه و جهاد كننده در راه خدا است . (از همه اين ثوابها بر خوردار است .) هر گاه عالمى از اين جهان فانى رخت بر بندد، خلاء و رخنه اى در اسلام وارد مى شود كه تا روز قيامت پر نشود و جبران نگردد. و طالب علم را هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب آسمان تشييع كنند.

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
24
مرداد

قصه 36

گفتگوى ابراهيم عليه‏السلام با ستاره‏پرستان‏

ابراهيم با شور و نشاط قدم مى‏زد، ناگاه هياهوى جمعيتى نظرش را جلب كرد، به سوى آن جمعيت رفت، ناگاه ديد آن‏ها با كمال ادب در كنار هم ايستاده‏اند و در برابر ستاره زهره كه در كنار ماه ديده مى‏شود، تعظيم مى‏كنند، و آن را مى‏پرستند.

ابراهيم عليه‏السلام افسوس خورد كه چرا گروهى نادان، به جاى خداى بى همتا، ستاره‏اى را مى‏پرستند، به آن‏ها نزديك شد و در اين فكر فرو رفت كه چگونه آن‏ها را از گمراهى نجات دهد، نزد آن‏ها رفت و در ظاهر با آن‏ها هم عقيده شد (ولى از روى انكار و استفهام) گفت: آرى همين خدا است.

ستاره پرستان او را به جمع خود پذيرفتند، و از اين كه يك نوجوان، آيين آن‏ها را پذيرفته شادمان شدند، ابراهيم همچنان در ظاهر در صف آن‏ها بود و در انتظار فرصت به سر مى‏برد، هنگامى كه ستاره زهره كم كم ناپديد شد، ابراهيم عليه‏السلام فرصت را به دست آورد و گفت:

نه! اين ستاره خدا نيست، زيرا خدا يك وجود ثابت است، نه در حال حركت و تغيير (چرا كه هر حركت و تغييرى، حركت دهنده و تغيير دهنده مى‏خواهد) من از عقيده شما استعفا دادم.

همين بيان شيوا و استوار ابراهيم، ستاره‏پرستان را در شك و ترديد افكند.

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
24
مرداد

تهذيب76

حياى حقيقى

پيامبراكرم : از خداوند حقيقتا حيا كنيد.(89)
اصحاب : حياء واقعى چگونه است ؟ و چه بايد كرد؟
پيامبر: پنج خصلت دارد.
1 نبايد بخوابد مگر آنكه آن خواب را پايان زندگى خود بداند.
2 بايد سر و همه قواى موجود درآن (چشم و گوش و زبان ) را از گناه حفظ كند.
3 شكم را از حرام خالى نگاه دارد.
4 همواره به ياد قبر و پوسيدن در زير خاك باشد.
5 هر كس آخرت را بخواهد بايد از زرق و برق دنيا دل بركند.

كشكول سيخ بهايي


free b2evolution skin
24
مرداد

داستانك46

داستان کوتاه2
نویسنده: سید علی تقوی خصال
موقع نمازش که می شد، فرشته چپ و راست، عزا می گرفتند که چه کنند؛
«إیاک نعبد» را جزء حرفهای خوبش بنویسند یا جزء دروغهایش.


free b2evolution skin
24
مرداد

داستانك45

داستان کوتاه1
نویسنده: سید علی تقوی خصال
نفسم اصرار کرد که بیا برویم گناه کنیم!
گفتم برویم …….. ضایع شدیم و بر گشتیم.
یاد دعای بعد از نمازم افتادم: « خدایا نگذار گناه کنم…»


free b2evolution skin