دو فرمان خطرناك نمرود
براى آن كه نطفه ابراهيم عليهالسلام منعقد نشود، نمرود فرمان صادر كرد كه زنان را از شوهرانشان جدا سازند و به طور كلى آميزش زن و مرد غدغن گردد، تا به اين وسيله، از انعقاد نطفه آن پسر خطرناك، در آن سال جلوگيرى شود.
اين فرمان اجرا شد، و مأموران و دژخيمان آشكار و نهان نمرود، همه جا را تحت كنترل شديد خود در آوردند، و براى اين كه اين فرمان، به طور دقيق اجرا شود، زنان را در شهر نگه داشتند، و مردان را به خارج از شهر فرستادند.
ولى در عين حال، تارخ پدر ابراهيم عليهالسلام، با همسرش تماس گرفت و كاملا به دور از كنترل مأموران، با او همبستر شد، و نور ابراهيم عليهالسلام در رحم مادرش منعقد گرديد.(183)
در اين هنگام دومين فرمان نمرود، چنين صادر شد:
ماماها و قابلهها و هر كس در هر جا كه توانست، زنان باردار را تحت كنترل و مراقبت قرار دهند، هنگام زايمان، كودكان را بنگرند اگر پسر بود كشته و نابود گردد، و اگر دختر بود زنده بماند، اين فرمان حتماً بايد اجرا شود، براى متخلفين از اجراى فرمان، مجازات شديد در نظر گرفته شده است… حتماً… حتماً.
كنترل شديد در همه جا اجرا گرديد، جلادان خونآشام نمرودى، در همه جا حاضر بودند، نوزادهاى پسر را مىكشتند، و نوزادهاى دختر را زنده مىگذاشتند.
كار به جايى رسيد كه به نوشته بعضى از تاريخ نويسان 77 تا 100 هزار نوزاد كشته شدند.(184)
مادر ابراهيم عليهالسلام بارها توسط ماماها و قابلههاى نمرودى آزمايش شد، ولى آنها نفهميدند كه او باردار است، و اين از آن جهت بود كه خداوند رحم مادر ابراهيم عليهالسلام را به گونهاى قرار داده بود كه نشانه باردارى آشكار نبود.(185)
همه جا سخن از كشتن نوزادهاى پسر بود، و جاسوسان نمرود، اين موضوع را با مراقبت شديد دنبال مىكردند، در چنين شرايط سختى پدر ابراهيم عليهالسلام بيمار شد و از دنيا رفت.
بونا مادر شجاع و شيردل ابراهيم عليهالسلام خود را نباخت و همچنان با امداد الهى به زندگى ادامه داد، و با اين كه فشار زندگى لحظه به لحظه بر او شديدتر مىشد، و همواره سايه هولناك دژخيمان تيره دل و بيرحم را مىديد، تسليم نمروديان نشد و تصميم گرفت خود را معرفى نكند و نوزاد خود را پس از تولد، با كمال مراقبت، در مخفىگاهها حفظ نمايد.
آرى، گرچه فرمان نمرود، ترس و وحشت عجيبى در مردم ايجاد كرده بود، ولى مادر شجاع ابراهيم عليهالسلام با توكل به خداى يكتا، تصميم گرفت تا بر خلاف اين فرمان، كودك خود را از گزند دست خون آشامان نمرودى نگه دارد.
قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي