1
شهریور

خاطرات28

خاطراتي از آيت الله خويي

سوغات كربلا
بوي كلوچه هاي تازه و خوشمزه گردويي كه معمولاً در روز هاي عيد محله ها را پر مي كند به مشام مي رسد . شهر خوي هم مثل ديگر شهرهاي شيعه نشين فرا رسيدن سيزده رجب سالروز ولادت امير مومنان علي (ع) را جشن گرفته است .
در اين ميان خانه سيد خويي شور و حال خاصي دارد . فرزندي در حال به دنيا آمدن است كه چندي پيش م‍ده آمدنش را صاحب اين روز عزيز داده است .
اين گونه است كه سيد ابوالقاسم چشم به دنيا مي گشايد تا برگ طلايي ديگري به كتاب پر افتخار علماي شيعه اضافه شود .
پدر هديه خوبي براي پيرزن قابله در نظر مي گيرد ، چادري كه سوغات كربلاست .


free b2evolution skin
1
شهریور

خاطرات29

خاطراتي از آيت الله خويي

بشارت مولا
سيد خوئي مشغول درس دادن است .از ان بالا احساس مي كند يكي از شاگردان چندان دل به درس نميدهد قدري نگران ميشود با خود مي گويد نكند مشكلي دارد.درس وبا خود مي گويد : « نكند مشكلي دارد . »
درس و بحث كه تمام مي شود مي خواهد صدايش بزند كه مي بيند خودش آمد ، تا با هيجان و شادماني مطلبي را برايش تعريف كند .
اجازه مي دهد و پاي صحبتش مي نشيند .
مي گويد : «ديشب امير مومنان را در خواب ديدم .»
مي فرمايد : « به به ، چه سعادت بزرگي ! »
مي فرمايد : « حضرت براي شما پيغامي فرستادند .»
مي فرمايد : « حضرت فرمود براي شما فرزند پسري در راه است . اسم او را ابوالقاسم نهاده ام . آينده درخشاني ر انتظار اوست .»
اشك در چشمان سيد خوئي حلقه مي زند . سر به سجده شكر مي نهد . »


free b2evolution skin
31
مرداد

خاطرات27

خاطراتي از آيت الله خويي
نيم نگاه
درسال 1317هجري قمري درشهرخوي ديده به جهان گشود.تحصيلات ابتدايي رادر محضر پدر به پايان برد و با عزيمت وي به نجف راهي ان شهر مقدس شد تا پاي درس عالمان بزرگي مانند شيخ مهدي مازندراني آقا ضياء عراقي شيخ محمد حسن اصفهاني و شيخ نائيني بنشيند .
علاقه او به فراگيري علم و د انش و زمان زيادب كه از هر شبانه روز به اين امر اختصاص مي داد خيلي زود از وي استادي زبردست نام آشنا صاحب نظر و علاقه مند به مباحثه علمي ساخت .
آن مرجع بزرگ در عمر طولاني خود شاگردان زيادي را پرورد كتاب هاي ارزنده بسياري نوشت بناهاي سودمند فراواني در گوشه و كنار جهان ساخت و دمي از مبارزه با حكومت هاي ستمگري مانند پهلوي در ايران و حزب بعث در عراق نياسود .
او عقبت بعد از 94 سال خدمت به اسلام و مسلمانان در سال 1413 هجري قمري درگذشت و در مسجدي از مجموعه حرم مطهر اميرالمومنان علي (ع) كه محل تدريسش بود به خاك سپرده شد .


free b2evolution skin
31
مرداد

خاطرات26

خاطره اي از آیت الله مرعشی نجفی (ره)

امام زمان : آیت الله مرعشی نجفی از ماست
بعد از شب هفت پدرم، خدمت آیت الله بهجت رسیدیم فرمودند، یکی از اولیا خدا به حضرت ولی‌عصر‌(عجل الله تعالی فرجه) متوسل می‌شوند تا در مورد آیت الله مرعشی نجفی بپرسند(بعدا متوجه شدیم که آن شخص خود آیت الله بهجت بودند) چند شب بعد، حضرت ولی‌عصر‌(عجل الله تعالی فرجه) پشت پرده به او فرموده‌ بودند: ایشان (آیت الله مرعشی نجفی) از ما هستند.
باز توضیح خواسته بود دوباره حضرت فرموده‌ بودند: ایشان از ما هستند. آیت الله بهجت به ما فرمودند:
گوارا باد بر شما که چنین پدری دارید.

برگرفته از خاطرات فرزند آيت الله مرعشي نجفي


free b2evolution skin
31
مرداد

خاطرات25

خاطره اي از آیت الله مرعشی نجفی (ره)

به جدم قسم نفرینت می‌کنم!
آیت الله مرعشی نجفی هیچ وقت، محافظ قبول نمی‌کرد. فرمانده وقت سپاه قم، حاج آقای ایرانی دو مامور موتور سوار را موظف کرده بود که بدون اطلاع آقا از ایشان محافظت کنند. آقا که متوجه این امر می‌شوند آقای ایرانی را فوری احضار کرده و گفتند:
تو با این کارت توکل به خدا را از من می‌گیری. اگر این‌ها را از اینجا نبردی به جدم قسم نفرینت می‌کنم!
بعد آقای ایرانی قبول کرد که آقا محافظ نداشته باشند.

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم