اسماء و القاب و كنيههاى (5) آن حضرت عليه السلام
1. احمد
شيخ صدوق در كمال الدين روايت كرده از اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه فرمود: بيرون مىآيد مردى از فرزندان من در آخر الزمان… تا آن كه فرمود: براى او دو اسم است؛ اسمى مخفى و اسمى ظاهر؛ اما اسمى كه مفى است، احمد است….
2. ابولقاسم
در اخبار متعدده، به سندهاى معتبره، از خاصه و عامه روايت است از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه فرموده: مهدى از فرزندان من است، اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است.
3. ابو عبد الله
گنجى شافعى در كتاب بيان، در احوال صاحب الزمان (عليه السلام) روايت كرده از حذيفه، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه فرمود: اگر نماند از دنيا مگر يك روز، هر آينه مىانگيزاند خداوند، مردى كه اسم او اسم من است و خلق او خلق من، كنيه او ابو عبد الله است.
روايت شده كه از براى آن جناب است كنيه يازده امام از پدران و عموى او حضرت امام حسن مجتبى (عليه السلام).
يكى از كتابهاى مناقب قديمه (كه اول آن چنين است: خبر داد ما را احمد بن محمد بن سمط، در اواسط سال 335 گفت: قرائت كردم اين كتاب را بر ابى الحسن على بن ابراهيم انبارى در اواسط ماه ربيع الاخر.
گفت: خبر داد گفت: خبر داد مرا ابو العلا احمد بن يوسف بن مويد انبارى در سال 326 الخ، و مشتمل است بر اجمالى از احوال همه ائمه ((عليهم السلام)) و، كنون مؤلف آن معلوم نشده) نيز اين روايت را نقل كرده.
4و5. ابوالحسن و ابو تراب
بنابر خبر (مذكور) از كنيههاى امام زمان (عليه السلام) اين دو كينه خواهد بود كه هر دو كنيه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است؛ اگر چه در دومى، جاى اشكال است مگر آن كه مراد از ابو تراب، صاحب خاك و مربى زمين باشد؛ چنانكه يكى از وجود قرار دادن اين كينه براى آن حضرت است، بياييد در تفسير آيه شريفه و اشرفت الارض بنور ربها… (6) كه فرمودند: رب زمين، امام زمين است و اين كه به نور حضرت مهدى (عليه السلام) مردم مستغنى شوند از نور آفتاب و ماه.
6. ابوصالح
در ذخيره الالباب (7) ذكر كرده كه از كنيههاى آن جناب، ابوصالح است و اين كنيه معروفه آن حضرت است در ميان عربهاى شهرى و بيابان نشين، و پيوسته در توسلات و استغاثات خود، آن جناب را به اين اسم مىخوانند و شعرا و ادبا در قصايد و مدايح خود ذكر مىكنند، و از بعضى قصص معلوم مىشود كه در سابق، شايع بوده و در آينده، ماخذى براى اين كه ذكر خواهد شد، ان شاء الله.
7. بقيه الله
در ذخيره گفته كه اين نام آن جناب است.
در كتاب غيبت فضل بن شاذان روايت شده از امام صادق (عليه السلام) كه در ضمن احوال قائم (عليه السلام) فرمود: پس چون خروج كرد، پشت مىدهد به كعبه و جمع مىشوند 313 مرد و اول چيزى كه تكلم مىفرمايد، اين آيه است: بقيه الله خير لكم ان كنتم مومنين… (8).
آن گاه مىفرمايد: منم بقيه الله و حجت او و خليفه او بر شما، پس سلام نمىكند بر او سلام كنندهاى مگر آن كه مىگويد: اسلام عليك يا بقيه الله فى ارضه.
8. بقية الانبيا
و اين با چند لقب ديگر در خبرى مذكور است كه حافظ برسى در مشارق الانوار روايت كرده از حكيمه خاتون، به نحوى كه عالم جليل، سيد حسين مجتهد كركى، - سبط محقق ثانى - در كتاب دفع المناوات (9) از او نقل كرده است.
9. حجة و حجة الله
در عيون و كمال الدين شيخ صدوق و غيبت شيخ طوسى و كفايه الاثر على بن محمد خزاز، روايت شده از ابى هاشم جعفرى كه گفت: شنيدم امام على النقى (عليه السلام) مىفرمايد: جانشين بعد از من، پسر من، حسن است.
پس چگونه خواهد بود حال شما با جانشين بعد از جانشين من؟
خورشيد غايب ميرزا حسن نوري