9
دی

جوان‌گرايي

سلام دامنة سني آموزش را از مهد تا لحد قرار داده است.

در خصوص تربيت نيز اسلام گرچه تا قبل از چهل‌سالگي را مهم شمرده است، محدوديتي قايل نشده است. با اين‌همه، اسلام به همة مراحل رشد و تكامل انسان به يك چشم ننگريسته است؛ برخي دوران را بر برخي مقدم داشته و آن را از نظر تعليم و تربيت حائز اهميت ويژه دانسته است. در اين ميان، دوران جواني براي تعليم و تربيت ديني حساب جداگانه‌اي دارد.

 

 

اساساً جواني در اسلام، به‌طور ويژه مورد توجه قرار گرفته است و براي جوان در زمينه‌هاي گوناگون، ‌احكام و دستورهاي ويژه و مستقيم قرار داده شده است. به‌عنوان نمونه در باب نيكي به جوانان، پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) مي‌فرمايند: اوصيكم بالشّبّان خيرا؛[1] «من به همة شما مسلمانان توصيه مي‌كنم كه با جوانان با نيكي و نيكوكاري رفتار كنيد (و شخصيت آنان را گرامي و محترم بداريد)».

به دليل كثرت عنايت اسلام به جوانان، در روايات برحسب مورد، الفاظ متعددي براي آنان به كار گرفته شده است: «حدث»، «شاب»، «مراهق»، «يتيم»، «غلام»، «فتي»، «صغير»، «ابن»، «بالغ»، «رشيد»، «محتلم» و… .

همان‌گونه كه گذشت، يكي از زمينه‌هايي كه جواني در آن مورد توجه خاص قرار گرفته است، تعليم و تربيت است. در اين دوره دربارة تعليم و تربيت سفارش ويژه شده است. امام صادق(عليه السلام) در مقام اهميت آموزش جوانان مي‌فرمايد: لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَي الشَّابَّ مِنْكمْ إِلا غَادِياً فِي حَالَيْنِ إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً…؛[2] «دوست ندارم از شما مسلمانان جواني را ببينم كه به غير از يكي از اين دو حالت صبح كند: يا عالم باشد يا جويندة علم».

 

 

 

در روايتي ديگر، همان امام بزرگوار براي تأكيد بر فراگيري معارف ديني توسط جوانان مي‌فرمايد: لَوْ أُتِيتُ بِشَابٍّ مِنْ شَبَابِ الشِّيعَةِ لَا يَتَفَقَّهُ لأَدَّبْتُهُ؛[3] «اگر جواني از جوانان شيعه را به نزد من بياورند كه وظيفة خود را در شناخت دين انجام نمي‌دهد، او را تأديب خواهم كرد».

در اين روايت دو تعبير شايستة تأمل است: يكي «تأديب» كه در گزاره‌هاي ديني كمتر به كار رفته است؛ و ديگري «تفقّه» در دين كه نشان‌دهندة لزوم درك عميق دين (و نه صرفاً علامت ضرورت عمل به مناسك ديني) است.

 

«جواني» در اصطلاح رايج حدود 14 تا 29 سالگي را دربرمي‌گيرد؛ ولي در اين مبحث، در مقابل پيري استعمال شده است و دامنة وسيع‌تري از سال‌هاي عمر را شامل مي‌شود، و درحقيقت بخشي از بزرگ‌سالي و به‌خصوص قسمتي از كودكي را شامل مي‌شود. تعيين دقيق دامنة جواني از نظر اسلام، مستلزم تحقيق لغت‌‌شناختي در خصوص واژگان مأخوذ از روايات است، كه پيش از اين به آنها اشاره شد.

به هر روي، جوانان ارزش سرمايه‌گذاري ويژه براي تربيت دارند؛ آنان به دليل آنكه ذهني خالي و نامشوش دارند، سريع فرامي‌گيرند و نيز آموخته‌هايشان پايدارتر است. پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله وسلم) فرموده است: مَنْ تَعَلَّمَ فِي شَبَابِهِ كانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِي الْحَجَرِ وَمَنْ تَعَلَّمَ وَهُوَ كبِيرٌ كانَ بِمَنْزِلَةِ الْكتَابِ عَلَي وَجْهِ الْمَاءِ؛[4] «آن‌كس كه در جواني بياموزد، آموزشش به منزلة نقش در سنگ است (ثابت و پايدار مي‌ماند) و آن‌كس كه در بزرگ‌سالي بياموزد، آموزشش به منزلة نوشتن روي آب است».

تربيت‌پذيري جوانان، استثنايي است. آنان آمادگي فراوان براي تربيت دارند.

امام علي(عليه السلام) در نامة 31 نهج البلاغه به فرزند خود مي‌فرمايد: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُك بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُك؛ «دل جوان نوخاسته، مانند زمين خالي از گياه و درخت است؛ هر بذري در آن افشانده شود مي‏پذيرد و در خود مي‌پرورد. من در آغاز جواني‌ات به ادب و تربيت تو مبادرت كردم، پيش از آنكه عمرت به درازا بكشد و دلت سخت شود».

رهبران ديني توجه مربيان و دست‌اندركاران تربيت ديني را به‌ اين نكتة مهم جلب كرده‌اند كه در فعاليت خود، جوانان را محور قرار دهند و براي آنان سرمايه‌گذاري ويژه انجام دهند و نيز سياست و برنامة مخصوص آنان تدارك ببينند. آن بزرگواران اين نكتة اصولي را به شكل‌‌هاي گوناگون به گوش متوليان رسانده‌اند؛ گاهي مستقيماً به تربيت ديني جوانان سفارش كرده‌اند، گاهي از تجربة خود در اين زمينه سخن گفته‌اند، و گاهي حضور چشمگير جوانان را در عرصه‌هاي ايماني برشمرده‌اند.

در روايتي اسماعيل‌بن‌عبدالخالق حكايت كرده است:

امام صادق(عليه السلام) به ابي‌جعفر احول درحالي‌كه من مي‏شنيدم فرمود: به بصره رفته‌اي؟ پاسخ داد: آري. فرمود: شتاب مردم را در مورد ولايت و دخول در مذهب شيعه چگونه ديدي؟ در پاسخ گفت: به خدا سوگند كه جمعيت شيعه اندك و با آنكه فعاليت هم مي‌كنند ولي آن هم كم است. فرمود: شما بيشتر به جوان‌ها توجه كنيد؛ زيرا جوانان به هر خير و خوبي شتابان‏ترند.[5]

رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) در مورد تجربة تربيت ديني خود چنين گفته‌ است:

به شما دربارة نيكي كردن به جوانان سفارش مي‌كنم؛ زيرا آنها دلي رقيق‌تر و
قلبي فضيلت‌پذيرتر دارند. خداوند مرا به پيامبري برانگيخت، تا مردم را به
رحمت الهي بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذيرفتند و
با من پيمان محبت بستند؛ ولي پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس اين آيه‏ از قرآن را (كه دربارة كهن‌سالان و قساوت و سخت‌دلي آنان است) تلاوت كرد: سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و دچار قساوت و سخت‌دلي شدند.[6]

قرآن كريم داستاني مشابه را نيز دربارة حضرت موسي‌بن‌عمران(عليه السلام) بيان مي‌كند. زماني كه حضرت موسي(عليه السلام) به امر خدا قيام كرد و مردم را به آيين حق دعوت كرد، جز جمعي از ذراري و فرزندان قوم بني‌اسرائيل، يعني نوبالغان و جوانان، كسي از پدران و بزرگ‌ترها به وي ايمان نياورد. آنان از ترس فرعون، از ايمان به موسي سر باز زدند. فَمَا آمَنَ لِمُوسَي إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَي خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ…؛ (يونس، 83) «سرانجام كسي به موسي ايمان نياورد، مگر فرزنداني (جوانان) از قوم وي در‌حالي‌كه (بزرگ‌ترها) بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها به ايشان آزار رسانند».

امام علي(عليه السلام) در‌بارة اصحاب حضرت مهدي( عجل الله تعالي فرجه الشريف) چنين مي‌فرمايد:

ياران حضرت مهدي( عجل الله تعالي) همگي جوان‌اند و پيري در ميان ايشان نيست، مگر به‌اندازة سرمه در چشم يا به‌قدر نمك در توشة راه، كه كمترين چيز در توشة راه نمك است.[7]

چگونه از كنار دو پيام ديني زير به ‌سادگي عبور كنيم و هيچ نتيجة اصولي تربيتي از آنها نگيريم: «فَبَادَرْتُك بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُك؛ فرزند عزيزم، من در آغاز جواني‌ات به ادب و تربيت تو مبادرت كردم، پيش از آنكه عمرت به درازا بكشد و دلت سخت شود».

فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ «زمان [عمر] درازي بر آنها گذشت [بزرگ و پير شدند]‏ و دل‌هايشان سخت شد».

بنابراين، آيا شايسته نيست جوان‌گرايي را به‌منزلة اصلي تربيتي در تعليم و تربيت ديني بپذيريم؟

منبع:

[1] محمدتقي فلسفي، الحديث (روايات تربيتي از مکتب اهل‌بيت(عليه السلام)، ج1، ص350، به نقل از: شباب قريش.

[2] ابي‌جعفر محمد‌بن‌حسن طوسي ، الأمالي، ص 303، ح 604.

[3] احمد‌بن‌محمد‌بن‌خالد برقي، المحاسن، تحقيق سيد جلال‌الدين حسيني، ج 1، ص228، ح161.

[4] سيدابوالرضا ضياء‌الدين فضل‌الله‌بن‌علي‌بن‌عبيدالله حسيني راوندي، النوادر، ص ۱۸.

[5] محمد‌بن‌يعقوب کليني، الکافي، ج 8، ص 93، ح 66.

[6] محمدتقي فلسفي، الحديث (روايات تربيتي از مکتب اهل‌بيت(ع))، ج1، ص349، به نقل از: شباب قريش

[7] ابي‌جعفر محمد‌بن‌حسن طوسي، الغيبة، ص 476.

نشريه موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)


free b2evolution skin
27
آذر

همسر ايده آل

در انتخاب همسر باید متوجه باشیم مى ‏خواهیم کسى را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگى کنیم.

یکى از سپرهاى قوى براى حفظ دین، ازدواج است. تسریع در امر ازدواج فایده‏هاى فراوانى دارد و تأخیر آن زیان‏هاى بسیار. کم‏تر عاملى پیدا مى ‏شود که به اندازه فساد و انحرافات جنسى، به نوجوانان و جوانان لطمه بزند. این مفاسد لطمه هایى مى‏زند که در کل زندگى و در طول عمر انسان تأثیر نامطلوب دارد. حال که ازدواج مفید و لازم است، باید ببینم معیارهاى یک همسر خوب چیست؟

در انتخاب همسر باید متوجه باشیم مى ‏خواهیم کسى را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگى کنیم. نباید این مسئله مهم از روى احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان دچار همسر ناشایست یا نامتناسب و ناهماهنگ شود، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج مى ‏کنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگى کنیم، می توانیم از هم جدا ‏شویم.

براى انتخاب همسر باید معیارهایى داشته باشیم؛ یعنى دختر و پسر، باید ملاک‏ها و میزان هایى داشته باشند و بدانند چه همسرى، با چه مشخصات و چه صفاتى مى ‏خواهد؟ مى‏توان ملاک‏ها و معیارها و خصوصیاتى را که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، به دو قسم دسته بندى کرد:

1 - آن هایى که رکن و اساس اند و براى زندگى سعادتمندانه حتماً لازم اند؛

2 - آن هایى که شرط کمال هستند و براى بهتر و کامل‏تر شدن زندگى اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارند.

ادامه »


free b2evolution skin
9
آذر

وعده آتش و غنا


قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : بیتُ الغناء بیتٌ لا تُؤمَنُ فیه الفجیعةُ و لا تُجابُ فیه الدَّعوةُ و لا تَدخلُه الملائکة.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: خانه ای که در آن غناء و ساز و آواز نواخته شود،

از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۸۰»

***

قال الامام الباقر – علیه السّلام – : الغِناءُ مِمّا وَعَدَاللهُ علیه النارَ و تلاهذه الآیة:

و مِنَ الناس مَن یشتری لهوَ الحدیث لیُضِلَّ عن سبیل الله … (لقمان، ۶).

امام باقر – علیه السّلام – فرمود: غنا و آوازه خوانی از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده آتش داده است،

سپس این آیه را تلاوت فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند

تا دیگران را از روی نادانی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود».

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶»

۱. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : اَنَّ اللهَ بَعثََنی رحمةً للعالَمین و لِاَمحقَ المعازفَ و المزامیرَ و امورَ الجاهلیة.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: خداوند مرا مبعوث کرد تا رحمتی برای جهانیان باشم و ساز و نی ها و امور جاهلیت را نابود سازم.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۰»

*****

2. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : بیتُ الغناء بیتٌ لا تُؤمَنُ فیه الفجیعةُ و لا تُجابُ فیه الدَّعوةُ و لا تَدخلُه الملائکة.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: خانه ای که در آن غناء و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۸۰»

*****

3. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : کان اِبلیسُ اَوّلَ مَن تَغَنّی.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: ابلیس نخستین کسی است که به غناء و آوازه خوانی پرداخت.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۱»

*****

4. قال الامام الباقر – علیه السّلام – : الغِناءُ مِمّا وَعَدَاللهُ علیه النارَ و تلاهذه الآیة: و مِنَ الناس مَن یشتری لهوَ الحدیث لیُضِلَّ عن سبیل الله … (لقمان، ۶).

امام باقر – علیه السّلام – فرمود: غنا و آوازه خوانی از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند تا دیگران را از روی نادانی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود».

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶»

*****

5. قال الامام الرضا – علیه السّلام – : اِستماع الاَوتار مِنَ الکبائر.

امام رضا – علیه السّلام – فرمود: گوش دادن به (صدای) تارهای موسیقی از گناهان کبیره است.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۲۰»

*****

6. عن ابی عبدالله – علیه السّلام – فی قول الله تعالی: «و اجتنبوا قولَ الزُّور» (حج، ۳۰)، قال: قول الزُّورِ الغِناء.

امام صادق – علیه السّلام – درباره سخن خداوند که می فرماید: «از گفتار باطل بپرهیزید» فرمود: گفتار باطل همان غناء است.

«وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۲۷»

*****

7. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : شرُّ الاَصواتِ الغِناء.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: بدترین صداها، غناء (و آوازه خوانی) است.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۹»

*****

8. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ مجلسٌ لاینظر اللهُ اِلی اَهلهِ.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: مجلس غناء مجلسی است که خدواند به اهل آن نظر (لطف و رحمت) نمی کند.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۸»

*****

9. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ یورث النفاقَ و یُعقِبُ الفقر.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی باعث نفاق و دوروئی شده و فقر و تنگدستی را به دنبال دارد.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۳۰»

*****

10. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ عُشُّ النفاق.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی، لانه نفاق و دوروئی است.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۷»

*****

11. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : الغناءُ رُقْیَةُ الزّنا.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: غناء و آوازه خوانی، طلسم زناکاری است.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۴۷»

*****

12. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ یُورِثُ الفقر.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی موجب فقر و تنگدستی می گردد.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۳»

*****

13. قال الامام الباقر – علیه السّلام – : الغناءُ یُنبِتُ النفاق فی القلب کما یُنبت النخلُ الطلع.

امام باقر – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی نفاق و دروئی را در دل می رویاند همان گونه که درخت نخل، خوشه خرما را رویش می دهد.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۰۸»

*****

14. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : اَربعٌ یُفسِدنَ القلبَ و یُنبتنَ النفاقَ فی القلب کما یُنبِتُ الماءَ الشجرَ؛ اِستماعُ اللَّهو و … .

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: چهار چیز است که قلب و روح را تباه و نفاق را در آن می رویاند، همچنان که آب، درخت را می رویاند؛ (یکی از آنها) گوش دادن به چیزهای لغو و بیهوده است.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۲»

*****

15. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : ثلاثٌ یَقسینَ القلبَ: اِستماعُ اللَّهو و … .

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: سه چیز باعث قساوت و سنگ دلی می گردد: (یکی از آنها) گوش دادن به چیزهای لغو و بیهوده است.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۲»

*****

16. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : اِستماعُ اللَّهو و الغناء یُنبِتُ النفاقَ کما یُنبت الماءُ الزَّرع.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: گوش کردن به چیزهای بیهوده و غناء و آوازه خوانی، نفاق را می رویاند همان گونه که آب کشتزار را می رویاند.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۶»

*****

17. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : لا یَحِلُّ بیعُ الغِناء و لا شِراءُه و استماعُه نفاقٌ و تعلیمهُ کُفر.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: خرید و فروش (آلات) غناء و ساز وآواز حلال نیست و گوش دادن به آن، نفاق و دوروئی و آموزش دادنش، کفر و بی دینی است.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۰۹»

*****

18. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : مَنِ استمعَ اِلی اللَّهو یُذابُ فی اُذُنهِ الآنُک.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: کسی که به چیزهای لهو و بیهوده گوش فرادهد (روز قیامت) در گوشش سرب گداخته (و ذوب شده) ریخته می شود.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۱۰»

*****

19. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : یُحشرُ صاحبُ الطَّنبور یوم القیامةِ و هو أسودُ الوجهِ و بِیَده طنبورٌ من نار و فوقَ رأسه سبعون اَلف ملکٍ، بید کُلُّ ملکٍ مِقْمعَةُ یَضربون رأسَهُ و وجهَه.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: دارنده طنبور (نوعی از آلات موسیقی) روز قیامت محشور می شود در حالی که صورتش سیاه و در دستش طنبوری از آتش است و بالای سرش هفتاد هزار فرشته قرار دارند که در دست هر کدام از آنها عمودی آهنین است که بر سر و صورتش می زنند.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۹»

*****

20. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : یُحشَر صاحبُ الغناء مِن قبره اَعمی و اَخرس و اَبکم.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: دارنده (آلات) غناء و آوازه خوانی محشور می شود در حالی که کور و کر و لال است.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۹»

*****

21. قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : لا تَدخلُ الملائکةُ بیتاً فیه خَمرٌ أو دفٌّ أو طَنبُور أو نَردٌ و لا یُستجابُ دعاءُ هُم و تَرتفِع عَنهم البرکةُ.

رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: فرشتگان وارد خانه ای که در آن شراب یا دایره یا طنبور (نوعی از آلات موسیقی) و یا نرد (نوعی وسیله قمار) باشد، نمی شوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمی گردد و برکت از آنان برداشته می شود.

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۸»

*****

22. قال الامام الباقر- علیه السّلام – : مَن اَصغی الی ناطقٍ فقد عَبَدَه، فاِنْ کان الناطقُ یؤدِّی عنِ الله عز و جل فقد عبد اللهَ و اِنْ کان الناطق یؤدِّی عن الشیطان فقد عَبَدَ الشیطان.

امام باقر – علیه السّلام – فرمود: هرکس به گوینده ای گوش سپارد او را بندگی کرده است، پس اگر آن گوینده از خداوند عزو جل بگوید شنونده خدا را عبادت کرده است و اگر از شیطان بگوید شیطان را عبادت کرده است.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۶»

*****

23. سَمِعَ امیرالمؤمنین – علیه السّلام – رجلاً یَطربُ بالطَنبور فمنعه و کَسَرَ طنبورَه … فقال: اِنّه یقول: سَتَندِم سَتَندِم اَیا صاحبی سَتَدخُل جهنَّم اَیا ضاربی.

امام علی – علیه السّلام – شنید مردی طنبور می نوازد، وی را از این کار منع کرد و طنبورش را شکست و از وی خواست که توبه کند او هم توبه کرد، سپس به او فرمود: آیا می دانی هنگامی که طنبور نواخته می شود چه می گوید؟ عرض کرد جانشین رسول خدا – صلی الله علیه و آله – داناتر است. حضرت فرمود: می گوید: بزودی پشیمان می شوی، به زودی پشیمان می شوی ای صاحب من! به زودی داخل جهنم می گردی ای نوازنده من!

«مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۲۰»

*****

24. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : مَنْ اَنْعم الله علیه بِنعمةٍ فَجاءَ عند تلک النّعمة بِمِزمارٍ فقد کَفَرَها.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: کسی که خداوند به او نعمتی عطا فرماید و با وجود آن نعمت به نی و ساز و آواز روی آورد، کفران نعمت کرده است.

«وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۳»

*****

25. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : اَلمُغَنّیةُ ملعونةٌ ، ملعونٌ مَن أکَل َ مِن کَسبِها.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: زن آوازه خوان ملعون است و کسی که از درآمد آوازه خوانی او بخورد (روزی خود را بگذراند) نیز ملعون است.

«الاستبصار، ج ۳، ص ۶۱»

*****

26. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : اَلمُغَنّیةُ ملعونةٌ و مَن آواها و أکَلَ کسبَها ملعونٌ.

امام صادق – علیه السّلام – فرمود: زن آوازه خوان ملعون است و کسی که او را جای دهد و از درآمد آوازه خوانی او بخورد (روزی خود را بگذراند) نیز ملعون است.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۱۱»

*****

27. عن عاصم بن حُمَید عن الامام الصادق – علیه السّلام – : … قلتُ: فی الجنّةِ غناءٌ؟ قال: اِنَّ فی الجنّةَ شجراً یَأمُرُ اللهُ ریاحَها فَتَهُبُّ فتضرب تلک الشجرةَ باَصواتٍ لم یَسمعِ الخلائقُ بمثلها حُسناً … .

عاصم بن حمید از امام صادق – علیه السّلام – سؤال کرد: آیا در بهشت غناء و ساز و آوازی وجود دارد؟ حضرت فرمود: در بهشت درختی وجود دارد که خداوند به بادهای بهشت فرمان می دهد به آن درخت بوزند و از آن درخت آوازهایی برمی آید که خلائق به زیبایی آن هرگز نشنیده اند، سپس فرمود: این در عوض پرهیز کسی است که در دنیا از شنیدن ساز و آواز به خاطر ترس از خدا اجتناب ورزیده است.

«بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۶»

*****

28. قال ابوالحسن – علیه السّلام – : مَن نزَّهَ نفسَه عن الغناء فاِنَّ فی الجنةِ شجرةً یأمرُ اللهُ عزّوجلّ الریاحَ اَنْ تُحرِّکَها فَیسمعُ لها صوتاً ام یَسمعْ بمثله و مَن لم یتنزَّه عنه لم یَسمعْه.

امام کاظم – علیه السّلام – فرمود: کسی که خود را از غناء و ساز و آواز، پاکیزه و دور نگه دارد در عوض آن در بهشت درختی است که خداوند به باد فرمان می دهد که آن درخت را به حرکت درآورد و از آن درخت صدایی دل نواز به گوش می رسد که هرگز مانند آن را نشنیده است، اما کسی که در دنیا خود را از غناء، پاکیزه و دور نگه ندارد آن صدا را نمی شنود.

«جامع الاحادیث الشیعه، ج ۱۷، ص ۲۰۷»


free b2evolution skin
9
آذر

معصیت ها مثل آهن ربا و نان حرام مانند آهن است

 

آهن ربا،براده ی آهن را هرجا باشد،به سمت خود میکشد.اگر پنبه را از کنار آهن ربا عبور بدهید،آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد،اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید،دراین حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده میشود.دراینجا خود پنبه جذب نمیشود،بلکه براده های آهنی که با خودآهن ربا هم جنس هستند،به سمت آن کشیده میشوند.


معصیت ها مثل آهن ربا و نان حرام مانند آهن است،وقتی که انسان گوشتش از حرام نروییده باشد،می تواند از کنار معصیت ها بگذرد.امّا اگر لقمه ی حرامی خورد از کنار معصیت که میگذرد،مجذوب آن میشود؛این خاصیّت درونیِ لقمه حرام است.لقمه اگر صد در صد حلال باشد و علاوه بر این اجرت طیب و طاهری در مقابل آن گرفته باشد(که البته این به ندرت پیدا میشود)از کنار عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند،از کنار امام زاده که میگذرد به زیارت آن میل پیدا میکند.
نه تنها لقمه ی حلال،بلکه مسکن و لباس حلال هم به همین منوال است.در محلی هم که از راه حلال به دست آورده اید،نماز که فرا می رسد،نسبت به نماز شوق ورغبت پیدا می کنید،امّا اگر ملک غصبی باشد،در آن محل مثلاً غیبت مردم می شود و توان اجتناب از معصیت را نا خود آگاه از دست می دهید.حلال و حرام وقتی با هم مخلوط شود،طاعت و معصیت هم،با هم مخلوط می شود.
منبع:هیأت مکتب الصادق علیه السلام


free b2evolution skin
6
آذر

عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون

 گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می‌خواست در کنار حرم امام رضا (علیه السلام) مسجدى بنا کند.

به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته‌ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند. بر آن‌ها بار سنگین نزنید و آن‌ها را اذیت نکنید. اما من مزد شما را دو برابر مى دهم..

 

گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد می‌رفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کار‌ها به محل مسجد رفته بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید. جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی‌رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد. به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..

چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بد‌تر می‌شد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند. وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: اینکه مهم نیست چرا زود‌تر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد. یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز. اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو. من باید از شوهرم طلاق بگیرم. حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم. جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز‌هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد. روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد. جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم. من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام می‌گیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعث شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.. و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.

( منبع: گناه شناسی )


free b2evolution skin