10
مهر

کیفیت خطابه و جزئیات خطبه غدیر

 

کیفیت خطابه و جزئیات خطبه غدیر

اجتماع مردم در غدير

نزديک ظهر روز دوشنبه،[1] همين که به منطقه‏ي «کُراع الغُمَيم»[2] -که «غدير خم» در آن واقع شده- رسيدند، حضرت مسير حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير دادند و فرمودند:

«اَيُّهَا النَّاسُ، أجيبُوا داعِيَ اللَّهِ، اَنَا رَسُولُ اللَّهِ»

«اي مردم، دعوت کننده‏ي خدا را اجابت کنيد که من پيام آور خدايم»

اين کنايه از آن بود که هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است. سپس فرمان دادند تا منادي ندا کند: «همه‏ي مردم متوقف شوند و آنان که پيش رفته‏اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند»، تا آهسته آهسته همه‏ي جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند. همچنين دستور دادند: کسي زير درختان کهنسالي که در آنجا بود نرود و آن موضع خالي بماند.

پس از اين دستور همه‏ي مَرْکبها متوقف شدند، و کساني که پيشتر رفته بودند بازگشتند و همه‏ي مردم در منطقه‏ي غدير پياده شدند و هر يک براي خود جايي پيدا کردند و کم‏کم آرام گرفتند. اينک صحرا براي اولين بار شاهد تجمع عظيم بشري بود.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين سوزنده، به حدّي ناراحت کننده بود که مردم و حتي خود حضرت گوشه‏اي از لباس خود را به سر انداخته و گوشه‏اي از آن را زير پاي خود قرار داده بودند، و عده‏اي از شدت گرما عباي خود را به پايشان پيچيده بودند! [3[

آماده سازي جايگاه سخنراني و منبر

از سوي ديگر، پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواندند و به آنان دستور دادند تا به محل پنج درخت کهنسال- که در يک رديف کنار برکه‏ي غدير بودند- بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهاي زير درختان را کندند و سنگهاي ناهموار را جمع کردند و زير درختان را جارو کردند و آب پاشيدند. سپس شاخه‏هاي پايين آمده‏ي درختان را که تا نزديکي زمين آمده بود قطع کردند. بعد از آن در فاصله‏ي بين دو درخت روي شاخه‏ها پارچه‏اي انداختند تا سايباني از آفتاب باشد، و آن محل براي برنامه‏ي سه روزه‏اي که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زير سايبان، سنگها را روي هم چيدند و از رواندازهاي شتران و ساير مرکبها هم کمک گرفتند و منبري به بلندي قامت حضرت ساختند و روي آن پارچه‏اي انداختند. منبر را طوري بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر صلي اللَّه عليه و آله هنگام سخنراني مشرف بر مردم باشد تا صداي حضرت به همه برسد و همه او را ببينند، چنان که در گزارش ماجراي غدير آمده است : احدي از حاضرين غدير خم نبود مگر آنکه آن حضرت را به چشم خود مي‏ديد و صداي آن حضرت را به گوش خود مي‏شنيد.

البته ربيعة بن اُمية بن خلف کلام حضرت را براي مردم تکرار مي‏کرد تا افرادي که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.[4]

پيامبر واميرالمؤمنين بر فراز منبر

مقارن ظهر، انتظار مردم به پايان رسيد و مناديِ حضرت نداي نماز جماعت داد. پس از بيرون آمدن مردم از خيمه‏ها و آمادگي صفها براي نماز، پيامبر صلي اللَّه عليه و آله از خيمه‏ي خود بيرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.

بعد از آن مردم ناظر بودند که پيامبر صلي اللَّه عليه و آله بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين عليه‏السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاي منبر بيايد و در سمت راستش بايستد. قبل از شروع خطبه، اميرالمؤمنين عليه‏السلام يک پله پائين تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند و دست پيامبر صلي اللَّه عليه و آله بر شانه‏ي آن حضرت بود.

سپس حضرت نگاهي به راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتي از مجلس نشستند که پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را به خوبي مي‏ديدند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اکرم‏ صلي اللَّه عليه و آله سخنرانيِ تاريخي و آخرين خطابه‏ي رسمي خود را براي جهانيان آغاز کردند.

با در نظر گرفتن اين شکل خاص از منبر و سخنراني، که دو نفر بر فراز منبر در حالت قيام ديده مي‏شوند و بيش از صد و بيست هزار نفر اين منظره‏ي بديع را مي‏نگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهيم رفت.

يادآور مي‏شود که اجتماع 120000 نفر براي يک سخنراني و در مقابل يک خطيب که همه شخص او را ببينند در دنياي امروز هم مسئله‏ي غير عادي است، تا چه رسد به عصر بعثت که در گذشته‏ي شش هزار ساله‏ي انبيا تا آن روز هرگز چنين مجلس عظيمي براي سخنراني تشکيل نشده بود. [5]

سخنراني پيامبر

سخنراني تاريخي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در غدير که حدود يک ساعت طول کشيد در يازده بخش قابل ترسيم است:

حضرت در اولين بخش سخن، به حمد و ثناي الهي پرداختند و صفات قدرت و رحمت حق تعالي را ذکر فرمودند، و بعد از آن به بندگي خود در مقابل ذات الهي شهادت دادند.

در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلي نمودند و تصريح کردند که بايد فرمان مهمي درباره‏ي علي بن ابي‏طالب ابلاغ کنم، و اگر اين پيام را نرسانم رسالت الهي را نرسانده‏ام و ترس از عذاب او دارم.

در سومين بخش، امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا اعلام فرمودند تا همه‏ي طمعها يکباره قطع شود. از نکات مهم در سخنراني حضرت، اشاره به عموميت ولايت آنان بر همه‏ي انسانها و در طول زمانها و در همه‏ي مکانها و نفوذ کلماتشان در جميع امور بود، و نيابت تام ائمه عليهم‏السلام را از خدا و رسول در حلال و حرام و جميع اختيارات اعلام فرمودند.

در بخش چهارم خطبه، پيامبر صلي اللَّه عليه و آله با بلند کردن و معرفي اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمودند:

«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»

«هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر بوده‏ام اين علي هم نسبت به او صاحب اختيارتر است. خدايا دوست بدار هر کس علي را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و ياري کن هر کس او را ياري کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند»

سپس کمال دين و تمام نعمت را با ولايت ائمه عليهم‏السلام اعلام فرمودند و بعد از آن، خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ اين رسالت شاهد گرفتند.

در بخش پنجم حضرت صريحاً فرمودند:

«هر کس از ولايت ائمه عليهم‏السلام سر باز زند اعمال نيکش سقوط مي‏کند و در جهنم خواهد بود».

بعد از آن شمه‏اي از فضائل اميرالمؤمنين عليه‏السلام را متذکر شدند.

مرحله‏ي ششم از سخنان پيامبر صلي اللَّه عليه و آله جنبه‏ي غضب الهي را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آيات عذاب و لعن از قرآن فرمودند:

«منظور از اين آيات عده‏اي از اصحاب من هستند که مأمور به چشم پوشي از آنان هستم، ولي بدانند که خداوند ما را بر معاندين و مخالفين و خائنين و مقصرين حجت قرار داده، و چشم پوشي از آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست»

سپس به امامانِ گمراهي که مردم را به جهنم مي‏کشانند اشاره کرده فرمودند:

«من از همه‏ي آنان بيزارم».

اشاره‏ي رمزي هم به «اصحاب صحيفه‏ي ملعونه» داشتند و تصريح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب مي‏کنند و سپس غاصبين را لعنت کردند.

در بخش هفتم، حضرت تکيه‏ي سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت اهل‏بيت عليهم‏السلام قرار دادند و فرمودند:

«اصحاب صراط مستقيم در سوره‏ي حمد شيعيان اهل‏بيت عليهم‏السلام هستند

سپس آياتي از قرآن درباره‏ي اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل محمد عليهم‏السلام تفسير فرمودند. آياتي هم درباره‏ي اهل جهنم تلاوت کردند و آنها را به دشمنان آل محمد عليهم‏السلام معني کردند.

در بخش هشتم مطالبي اساسي درباره‏ي حضرت بقية اللَّه الاعظم حجة بن الحسن المهدي ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آينده‏اي پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل اللَّه فرجه را به جهانيان مژده دادند.

در بخش نهم فرمودند:

«پس از اتمام خطابه شما را به بيعت با خودم و سپس بيعت با علي بن ابي طالب دعوت مي‏کنم. پشتوانه‏ي اين بيعت آن است که من با خداوند بيعت کرده‏ام، و علي هم با من بيعت نموده است؛ پس اين بيعتي که از شما مي‏گيرم از طرف خداوند و بيعت با حق تعالي است.»

در دهمين بخش، حضرت درباره‏ي احکام الهي سخن گفتند که مقصود بيانِ چند پايه‏ي مهم عقيدتي بود:

از جمله اينکه چون بيان همه‏ي حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد، با بيعتي که از شما درباره‏ي ائمه عليهم‏السلام مي‏گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان کرده‏ام، زيرا علم و عمل آنان حجت است. ديگر اينکه بالاترين امر به معروف و نهي از منکر، تبليغ پيام غدير درباره‏ي امامان عليهم‏السلام و امر به اطاعت از ايشان و نهي از مخالفتشان است. در آخرين مرحله‏ي خطابه، بيعتِ لساني انجام شد و حضرت فرمودند:

«خداوند دستور داده تا قبل از بيعت با دست از زبانهاي شما اقرار بگيرم».

سپس مطلبي را که مي‏بايست همه‏ي مردم به آن اقرار مي‏کردند تعيين کردند که خلاصه‏ي آن اطاعت از دوازده امام عليهم‏السلام و عهد و پيمان بر عدم تغيير و تبديل و بر رساندن پيام غدير به نسلهاي آينده و غائبان از غدير بود. در ضمن بيعت با دست هم حساب مي‏شد زيرا حضرت فرمودند:

«بگوئيد با جان و زبان و دستمان بيعت مي‏کنيم»

کلمات نهايي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله دعا براي اقرارکنندگان به سخنانش و نفرين بر منکرين اوامر آن حضرت بود و با حمد خداوند خطابه‏ي حضرت پايان يافت.[6]

دو اقدام عملي بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پيامبر صلي اللَّه عليه و آله دو اقدام عملي بر فراز منبر انجام دادند که تا آن روز سابقه نداشت و بسيار جالب توجه بود:

1- علي بن ابي طالب علیه السلام بر فراز دست پيامبر صلی الله علیه و آله

پيامبر صلي اللَّه عليه و آله پس از مقدمه چيني و ذکر مقام خلافت و ولايتِ اميرالمؤمنين عليه‏السلام، براي آنکه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشي در اين راه خنثي شود، ابتدا مطلب را بطور لساني اشاره کردند، و سپس به صورت عملي براي مردم بيان کردند. بدين ترتيب که ابتدا فرمودند:

«باطن قرآن و تفسير آن را براي شما بيان نمي‏کند مگر اين کسي که من دست او را مي‏گيرم و او را بلند مي‏کنم»

سپس آن حضرت گفته‏ي خود را عملي کردند، و به اميرالمؤمنين عليه‏السلام که بر فراز منبر کنار حضرت ايستاده بودند، فرمودند: «نزديکتر بيا». آن حضرت نزديکتر آمدند و پيامبر صلي اللَّه عليه و آله دو بازوي او را گرفتند. در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه‏السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهاي هر دو به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر صلي اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين عليه‏السلام را- که يک پله پايين‏تر قرار داشت- از جا بلند کردند تا حدي که پاهاي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل ايشان را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند:

«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ»

هر کس من مولي وصاحب اختيار اويم اين عليّ مولي وصاحب اختيار اوست».[7]

2- بيعت با قلبها و زبانها

بخش هشتم اين کتاب آمده است.

اقدام ديگر حضرت آن بود که چون بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، از طرفي غير ممکن بود و از سوي ديگر امکان داشت افراد به بهانه‏هاي مختلف از بيعت شانه خالي کنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملي و گواهي قانوني از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند:

«اي مردم، چون با يک کف دست و با اين وقت کم و با اين سيل جمعيت، امکان بيعت براي همه وجود ندارد، پس همگي اين سخني را که من مي‏گويم تکرار کنيد و بگوييد:

ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره‏ي علي بن ابي‏طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندي اطاعت مي‏کنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مي‏کنيم… عهد و پيمان در اين باره براي ايشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر کس با دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است»

پيداست که حضرت، عين کلامي را که مي‏بايست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصي براي خود اقرار نکند، بلکه همه به مطلب واحدي که حضرت از آنان مي‏خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.

وقتي کلام پيامبر صلي اللَّه عليه و آله پايان يافت همه‏ي مردم سخن او را تکرار کردند و بدين وسيله بيعت عمومي گرفته شد.[8]

پی نوشت :

[1]. طبق رواياتي که در بخش قبلي ذکر شد خروج حضرت از مدينه روز شنبه 25 ذيقعده و ورود حضرت به مکه سه‏شنبه پنجم ذي‏حجه بوده است. بنابر اين روز 18 ذي‏حجة مطابق با روز دوشنبه مي‏شود. طبق تقويم تطبيقي هزار و پانصد ساله هجري قمري و ميلادي (تحقيق: حکيم قريشي) روز هجدهم ذي‏حجه‏ي سال دهم هجري مطابق دوشنبه 15 مارس سال 632 ميلادي است.

[2]. «کُراع» بمعني پايان مسيل و انتهاي مسير آب است. «غُمَيم» نام اين منطقه بوده است. «غدير» بمعناي گودالي است که پس از عبور سيل، آب در آن باقي مي‏ماند. «خمّ» نام اين آبگير بوده است. محل «غديرخم» در وادي جحفه و به همين نام معروف است.

[3]. بحارالأنوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 173 و 203 و 204، ج 98 ص 298. عوالم: ج 3:15

ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80 و 301. الغدير: ج 1 ص 10 و 22. مدينة المعاجز: ص 128.

الفصول المهمة: ص 24 و 25.

بحارالأنوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 173 و 203 و 204، ج 98 ص 298. عوالم: ج 3:15

ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80 و 301. احقاق الحق: ج 21 ص 46.

[5]. بحارالأنوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 209. عوالم: ج 3:15 ص 44 و 97 و 301. اثبات

الهداة: ج 2 ص 267 ح 387 و 391. احقاق الحق: ج 21 ص 53 و 57.

[6]. بحارالانوار: ج 37 ص 201 تا 207. اثبات الهداة: ج 2 ص 114، ج 3 ص 558.

[7]. بحارالأنوار: ج 37 ص 111 و 209. عوالم: ج 3:15 ص 47. کتاب سليم: ص 888 ح 55.

[8]. بحارالأنوار: ج 37 ص 215 و 219. در باره‏ي بيعتِ غدير، مطالبي در قسمت چهارم از

برگرفته از کتاب : اسرار غدیر

به قلم : محمد باقر انصاری زنجانی

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم