1
شهریور

پندنامه

حکایتی از سرانجام پيروى از هواى نفس

شخصى مؤذنِ مسجد بود. روزى سه مرتبه بالاى مأذنه مى‏رفت و اذان مى‏گفت و مردم را به نماز فرا مى‏خواند. روزى طبق معمول، براى گفتن اذان به مأذنه رفت. مقدارى از اذان را گفت تا رسيد به «حىّ على الصلاة». در همين لحظه، با خود گفت كه از اين جا مى‏توان همه جا را ديد. بد نيست نگاهى به اطراف بيندازم. در همين فكر بود كه ناگهان نگاهش به خانه‏اى افتاد و دخترى شانزده ـ هفده ساله، كه بسيار زيبا بود، چشمانش را خيره كرد. ناگهان دلش لرزيد، اذان را سريع به پايان رساند و بدون اين كه نماز بخواند، به طرف آن خانه به راه افتاد. به خانه آن دختر رسيد و در زد. پيرمردى در را باز كرد. مؤذن گفت : آيا شما دخترى با اين نشانى‏ها داريد؟ پيرمرد گفت : آرى. مرد گفت : آيا ازدواج كرده است؟ پيرمرد گفت : نه. پرسيد : آيا نمى‏خواهد ازدواج كند؟ پيرمرد گفت : اگر فرد مناسبى پيدا شود، حتما. مؤذن گفت : من مى‏خواهم با او ازدواج كنم. پيرمرد گفت : تو همان مؤذن مسجد هستى؟ گفت : آرى. پيرمرد گفت : اما من نمى‏توانم با ازدواج تو با دخترم موافقت كنم. تو مسلمان هستى و ما ارمنى. ما نمى‏توانيم از دين‏مان برگرديم. اگر تو واقعا دختر مرا مى‏خواهى، بايد ارمنى شوى! مؤذن گفت : قبول مى‏كنم. پيرمرد گفت : تنها گفتن شرط نيست، بايد آن را به عمل درآورى. مرد پذيرفت و مدتى با آنان رفت و آمد كرد و راه و رسم زندگى آنان را پيشه خود ساخت. شب عقد، پس از مراسم ازدواج، داماد خواست به طبقه بالا، كه عروس در آن جا بود، برود، به آخرين پله كه رسيد، پايش گير كرد و از بالا به پايين پرت شد و همان جا مُرد. بنابراين، هم دينش را از دست داد و هم به خواست نفسانىِ خود نرسيد.

آرى، كسى كه تقوا نداشته باشد، اسير است، اسيرى كه رهايى براى او نيست. چنين انسانى اسير جهنم خود ساخته نفس است. كسى كه ايمان واقعى به خدا داشته باشد و در پيشگاه الهى، تقوا پيشه كند، هرگز اسير خواسته‏هاى نفسانى نمى‏شود، هرگز مهار نفسش، از دستش رها نمى‏شود و هرگز با نگاهى، خود را نمى‏بازد. انسانى كه آرمانش الهى باشد، لذايذ دنيوى را نمى‏بيند. خداوند پاداش چنين انسانى را، هم در دنيا و هم در آخرت نصيب او مى‏كند، در دنيا عزت نفس، آزادى و در آخرت، حكومت ابدى. تقوا عامل رهايى و پرواز كبوتر جان است. تقوا رستگارى و رضايت معبود است.

 حکایت و داستان های پند آموز


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...