29
مرداد

پاي درس استاد94

عزّت و ذلّت در كربلا
در برنامه هاى اسلام به مسئله ى عزّت توجه خاصى شده است . پرستش ‍ خداوند عزيز، عزّت آفرين است ، اما بندگى در برابر غير خدا (خواه جمادات يا غير آن ) ذلّت است . كفى بى عزّا اَن اكون لك عبدا
گذاشتن دست انسان در دست رهبران غير معصوم ، توهين به انسانيّت و به ذلّت كشاندن بشر است .
براى غير خدا كار كردن (هر چيز و هركس كه باشد) باختن و خسارت است ؛ خابَ الوافِدن على غيرك و خَسِر المتعرّضون الاّ لك
اگر دراسلام غيبت كردن ، نسبت ناروا دادن ، توهين ، تمسخر، تحقير، افشاگرى ، طعنه و نيش زدن ، منّت گذاشتن ، مردم را با نام بد صدا زدن و فحش و ناسزا حرام است ، به خاطر آن است كه در اين كارها عزّت ديگران شكسته مى شود.
اگر ستايش ستمگر عرش خدا را به لرزه مى آورد، چون درآن عزيز كردن نااهلان است .
اگر انسان حق ندارد عيوب و گناهان و ضعف هاى خود را حتّى براى نزديك ترين دوستانش نقل كند، به خاطر حفظ عزّت است .
اگر به تشيع جنازه ، رسيدگى به فقرا، عيادت بيماران ، وام دادن ، ديد و بازديد، كتمان عيب ديگران سفارش شده است ، به خاطر حفظ عزّت انسان هاست .
اگر به صبر و قناعت وترك سؤ ال از مردم و چاپلوسى سفارش شده است ، به خاطر عزّت انسان هاست .
به چند نكته توجه كنيد:
1- عزّت به معناى نفوذناپذيرى است ، نه داشتن امكانات . ممكن است كسى هيچ گونه امكانات مادى نداشته باشد، ولى هيچ تهديد و تطميعى در او اثرى نكند، اين فرد عزيز است و ممكن است كسى همه گونه امكانات داشته باشد، ولى باز هم افراد و يا اشيايى در او اثر بگذارند كه اين گونه افراد ذليلند.
2- سرچشمه ى همه ى عزّت ها خداست . در قرآن مكرّر مى خوانيم : اِنّ العزّة للّه جميعا قرآن عزّت خواهى از غير خدا را نكوهش مى كند. اءيبتغون عندهم العزّة (108)
3- فروتنى در برابر حق عزّت است ؛ العزّ ان تذلّ للحقّ(109) شيطان عزّت خود را از نژادِ آتشى خود مى طلبيد، در حالى كه عزّت او در سايه طاعت خدا بود.
عزّت هاى دنيوى در حقيقت ذلّت است . اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد: دنيا به گونه اى است كه عزّت آن ذلّت است ، داشتن مركب زيبا كه به ظاهر عزّت است ، در واقع نوعى وابستگى و اسير شدن نسبت به آن است . باغ و بستان به ظاهر براى كشاورز عزّت است ، امّا تا تمام عمر و قدرت او را نگيرد خودش را عرضه نمى كند.
عزّتى ارزش دارد كه سبب تكبّر و فخرفروشى نگردد و به هر مقدار كه بيشتر شد، انسان در درون خودش را كوچك تر احساس كندو فروتنى كند؛ الهى اعزّنى و لاتبتلينى بالكبر و لا تحدث لى عزّا ظاهرا الا اَحدثتَ لى ذلّة باطنة عند نفسى بقدرها(110) قرآن سلطه ى كفار را بر مؤ منين ممنوع مى داند؛ لن يجعل اللّه للكافرين على المؤ منين سبيلا(111)
قرآن پذيرفتن ظلم را مثل ظلم كردن حرام مى داند. لاتَظلِمون و لا تُظلِمون (112)
قرآن زندگى با ذلّت را مرگ و مرگ با عزّت را زندگى مى داند.
قرآن آنچه را ملاك دانسته در راه خدا بودن است ، نه كشتن و نه كشته شدن ؛ اِنّ اللّه اشترى من المؤ منين انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة … فيَقتلون و يُقتلون (113)
قرآن به انسان عزّت داده و فرموده :
هستى براى توست ؛ خلق لكم (114)
روح خدا در توست ؛ نفخت فيه من روحى (115)
تو مسجود فرشتگان هستى ؛ فسجدوا الا ابليس (116)
تو جانشين خدا هستى ؛ انّى جاعل فى الارض خليفة (117)
سرپرست شما خداست ؛ اللّه ولىّ الذين آمنوا(118)
انبيا پدران شما هستند؛ ملّة ابيكم ابراهيم (119)
آفرينش تو هدفدار است ؛ و ماخلقت الجن والانس الا ليعبدون (120)
در كربلا جلوه ى عزّت الهى را مى بينيم ، نوجوان 13 ساله اى به نام حضرت قاسم مى گويد: اگر مسئولين جامعه ى اسلامى يزيد و طرفدارانش هستند، پس مرگ از عسل شيرين تر است .
امام حسين عليه السلام مى فرمايد: بنى اميّه مرا بين شهادت و بيعت (سازش ) مخيّر ساخته است ، هيهات من الذلّة ، در كربلا بدن امام سوراخ سوراخ شد، اما به عزّتش لطمه اى وارد نشد، انواع غمها بر حضرت زينب وامام سجاد عليهما السلام وارد شد، اما جلوه هاى عزّت آنها در خطبه ها، تار وپود نظام بنى اميه را از هم گسست .

نام كتاب : ده گفتار

مؤ لف : استاد محسن قرائتى


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم