28
مرداد

همنشینی با اهل بیت در زیارت عاشورا

یکی از فقرات زیارت عاشورا این دعاست که خداوند متعال مارو همنشین اهل‌بیت قرار بده در دنیا و آخرت من میخواستم رد بشم بحث‌رو اما نکاتی داره «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ یعنی یک معنا اینکه…

 

 

 

با اینکه بی‌وفا شده‌ام با وفا ببخش

آقا ما گاهی شمارو فراموش می‌کنیم، گاهی یادمون میره، اما شما ببخشید

این بار محض خاطر زهرا مرا ببخش

آقاجان:

خوبی نکرده‌ام که تو خوبی کنی ولی

آقا بیا و جان عزیزت شما ببخش

بد کرده‌ایم یوسف در چاه فاطمه

یا ایّها العزیز دل ما مرا ببخش

یابن‌الحسن…

شیعیان بحرین روضه می‌گرفتند هر مجلسی به عهدة یکی از شیعیان بود مخارج و هزینه‌هاشُ تأمین می‌کرد، یکی از این بازاری‌هایی که ورشکست کرده بود در یه جلسه‌ای بهش گفتن مجلس بعدرو تو خرج بده، قبول کرد چون خجالت کشید بگه ندارم، از مجلس اومد بیرون گریه می‌کرد، خانمش گفت چته چرا گریه می‌کنی؟ گفت این مجلس ابی‌عبدالله‌رو قبول کردم ولی چیزی نداریم صبح روزی که قرار بود اون شب روضه بگیره از شهر خارج شد گریه می‌کرد می‌گفت آقا آبروم داره میره، المستغاث بک یا صاحب الزمان؛ گریه می‌کرد متوسل شد به امام زمان همینطور که داشت می‌رفت، یه وقت سید عربی در هیئت حجازیون به اسم صداش زد سلام کرد قربون سلام کردنت بریم پسر فاطمه فرمود: برو تو بازار مغازة چندم به اون حاجی بگو بگو اون وجوهاتی که امروز کنار گذاشتی به شما بده گفت آقا اگه گفت کی گفته بگم کی؟ فرمود: برو اگه سؤال کرد بگو سید مهدی فرموده، نشناخت آمد تو بازار بحرین در مغازه سلام کرد صداش زد اومد گفت امروز من یه آقایی‌رو زیارت کردم آدرس شمارو به من داده فرموده اون وجوهاتُ سهم ما که کنار گذاشتی امروز به من تحویل بدی، خدایا من به کسی نگفتم این از کجا میدونه آمد جلوتر گفت اون آقایی که آدرس بهت داده نگفت کیه صدا زد: چرا فرمود: سید مهدی، تا گفت سید مهدی بازاریه تاجره شروع کرد گریه کردن گفت خوشا به سعادتت پسر فاطمه‌رو زیارت کردی یابن الحسن….

 

همنشینی با اهل بیت در دنیا و آخرت

«اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ یکی از فقرات زیارت عاشورا این دعاست که خداوند متعال مارو همنشین اهل‌بیت قرار بده در دنیا و آخرت من میخواستم رد بشم بحث‌رو اما نکاتی داره «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ یعنی یک معنا اینکه همیشه با شما باشیم خیلی معنی ساده است ترجمه‌ها را هم نگاه کنید همینه تو دنیا با شما باشم و آخرتم با شما باشم اما باطن این عبارت و دعای بسیار عالی اینکه الگو و اسوة من در دنیا شما باشید که آخرتم به مقتضای اون با شما خواهم بود یکی از مسائل مهم در زندگی بشر انتخاب الگو هست به من دقت کنید یه خورده متفرقه نشستید جلوستون یه بذل محبت کنید همین اول مجلس تا شروع نکردیم وعجل اللهم فی فرج مولانا صاحب العصر و زمان تشریف بیارید جلو آقا، در محضر علما، فضلا، اساتید، شاگردان مکتب امام صادق که ذره‌پروری می‌فرمایند: درس پس میدم عذرخواهی می‌کنم از محضرشون.

انتخاب الگو در زندگی

یکی از مسائل مهم زندگی بشر انتخاب الگو هست چون انسان خلقتش «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»؛ (تین: 4) است در همه چی باید «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»؛ باشه همة مقاماتش مقام أحسن باید باشه لباس پوشیدنش بر وجه احسن باشد، راه رفتنش بر وجه أحسن باشه از این مقام أحسن پایین نیاد سخن گفتنش أحسن باشه، تعاملش با مردم أحسن باشد، أحسن نه حَسَن نه قبیح نه أقبح أحسن بالاترین أحسن یعنی چه؟ یعنی الان اگه بهت گفتن حاجی بفرماید حضرت میخواد شمارو ببیند نگی با این لباس با این شکل و قیافه با این رفتاری که امروز داشتم با این معاملة که امروز کردم با این کلاهی که سر مردم گذاشتم الان اگه مشرف شدم محضر آقا آقا فرمودن چه کردی امروز چی جواب بدم این أحسن نیست یکی از مقامات مقام انتخاب همنشین و رفیق است تو این یکی هم باید أحسن باشی «الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِهِ»؛ اگه بخوای یه نفر بشناسی تو اول بگو با کیان زیستی بگو همنشینت کیه تا بعد بگم تو کیستی همیشه وقتی میخوان یه نفر را بشناسن میگن رفیقش کیه؟ تو این تحقیقات گزینش‌ها ازدواج‌ها خواستگاری‌ها یکی از ملاک‌های که دین به ما گفته بپردازید ببینید رفیقش کیه امتحانش کنید تو نماز امتحانش کنید تو سخن گفتن ولی یه ملاک همنشینش با کی میگرده انتخاب أحسن خب کسی که می‌خواهد شخصی‌ را به عنوان همنشین قرار بدهد می‌خواهد ازش یاد بگیرد چون تا وقتی آدم رفیق خوب داشته باشه محرکش میشه تو کار خوب رفیق بد هم محرکش میشه تو کار چی آدم یه جایی نمی‌خواهد شنا کنه تو استخر لباسشُ پوشیده میگه من شنا نمی‌کنم اما وقتی میاد تو سالن اینارو که نگاه می‌کنه هی بهش میگن حسن آقا بیا تحریکش می‌کنند محرکش میشن فوری میره لخت میشه میپره تو آب، رفیق و همنشین محرک انسان است در کار خوب و کار زشت لذا قرآن می‌فرماید: اسوه انتخاب کنید الگو نه مدل مدل نه اشتباه جوان‌های ما در نظام اجتماعی امروزی اینه جوان‌ها اُسوه انتخاب نمی‌کنند مدل انتخاب می‌کنند شب قبل تو ماهواره نگاه می‌کنه چه کسی موهاشُ اینجوری میذاره این میشه مدلش نگاه می‌کند ببیند چه لباسی امروز مد شد این میشه مدلش صاحب اون مو میشه مدلش شکل اون مو میشه مدل لباس میشه مدل راه رفتن سخن گفتن قیافه گرفتن همچی تقلید از مدل می‌کنند ما مشکلمون اینه حالا اگه رفتی سراغ اُسوه

فرق بین الگو و مدل

الگو اُسوه و الگو با مدل فرق می‌کنه سه تاشو بگم ردشم برم یکی از فرق‌هاش اینه که الگو ماندگار است جاودانه است اما مدل چی امروز هست فردا نیست طرف میمیره میره پی کارش مدل رفت تموم شد اما هر کس شجاع است تو شجاعت می‌بینی الگوش اُسوه‌اش امیرالمؤمنین است قمر منیر بنی‌هاشم است علی‌اکبر است، او ماندگار است، مدل اگر چه بزن بهادر بوده چقد تو تاریخ اومده و رفته اسمی هم ازش نیست هیچی ازشون نیست اما اسوه‌ها و الگوها ماندگارن تا قیامت.

 الگوها ثابت هستند ولی مدل‌ها تغییر

یه کسی مقلد اینترنت و ماهواره و وایبر و واتساپ و تلگرام چیه این مدل‌هاش امروز و فردا امروز با دو روز دیگه‌اش امروز با پنج روز دیگه‌اش فرق می‌کنه ثابت نیست آقا مگه تو این مدل مو نذاشته بودی چطور شد؟ خب عوض شد دیگه پری شب یه چیز دیگه بود این چه مدل لباس می‌پوشی دخترم آخه این چه جور لباس پوشیدن چه جور اومدن تو خیابون میگه دیشب در فلان شبکة ماهواره دیدم اینجوریه فردا دوختمش پس فردا اومدم بیرون اما یه هفتة دیگه می‌بینی تغییر کرد این دو تا.

 اُسوه‌ها انسان را به سمت خدا دعوت می‌کنند

یعنی واسطة دعوت انسان به خدا هستند مدل‌ها میگن بیاد به سمت ما انسان را به سمت کی دعوت می‌کنند به سمت خودشون مدلی که بعضی از جوان‌های بالا شهر بعضی از شهرها خیلی حلوا حلواش می‌کردن اینور و اونور با سگش نشسته بود بهش گفتن میدونی جوان‌ها خیلی دوستت دارن گفت: هوم گفتش که جوان‌ها برات چقد ارزش دارن مدل غربی دیگه چیزی بلد نیست آخه حالیش نیست یه دستی به سر سگش کشید گفت یه لاخ موی این سگ را با هیچ‌کسی روی زمین عوض نمی‌کنم مدل خدا حفظ کنه یکی از دوستان گفت خدا پدر و مادر هر چی آدم خر بیامرزه، خُلِ اصلاً از روی أحسنیت اومده پایین مقام أحسنیت به قاعده استدراج علما اومده پایین درجه درجه «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ»؛ (تین: 5) کجا بوده این مَلَکْ بود فردوس برین اما صاف اومده «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ»؛ (تین: 5) اینجا این مدل می‌شود خب اگر این مدل شد نهایتاً تو هم از احسنیت یواش یواش می‌آیی پایین حسن، قبیح، أقبح صاف می‌شوی مثل آن اینکه دعا می‌کنی «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ آن (مَعَکُمْ) شما کی هستید احسن احسنا اید خیلی دعای عالی هست و خیلی آرزوت آرزوی والایی است که می‌گوید هر چی تو دل جامعه است شرق و غرب عالم هیچ‌کس الگو و اسوه بودنش بالاتر از شما نیست لذا من می‌خواهم با شما همنشین بشوم بله اگه کسی دستش را از تو دست امام صادق برداشت امام صادق را از الگو بودن خودش کنار زد باید بیاد سراغ منصور دوانقی آمد سراغ منصور دوانقی لعنت الله علیه شراب زهرمار کرده بود نشسته بود گفتند امیر کسی با شما کار دارد گفت چه کار دارد گفت می‌خواهد با شما بیعت کند دستش را از توی دست امام صادق برداشته آن الگو و اسوة الهی را رها کرده آمده سراغ یک مدل می‌دانید چکار کرد پاشو دراز کرد گفت بیا با این پای من بیعت کن دستتو از تو دست امام صادق برداری باید بری با پای مدل بیعت کنی «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ یعنی اینجا اسوة من شما باشید سراغ هیچ مدلی نروم سراغ هیچ توی یک شهری لباسامو در آوردم روی صندلی عقب ماشین گذاشتم از ماشین مغازة روبه‌رویی گفتم لباسا مویی نشود اصلاح کنیم اونجا همه سراندرپای مغازه مو هست دیگر اصلاح کردن اومدم نشستم روی صندلی خیلی دقت نکرد به قیافة ما گفت آقا چه جوری بزنم موهاتو گفتم چه جوری می‌خواهی بزنی گفت همه مدل داریم رَپی، هَپی، مایکلی چی چی چی گفتم نه مدل جدید بزن گفت مدل جدید چیه گفتم علی‌اکبری بزن بعضیا مال خیلی سال پیش‌اند علی‌اکبری چه جوری است گفتم یعنی ساده بزن عادی بزن مگر من مقلد غربی‌هام یک نگاه کرد دید نه بابا انگاری چرا دنبال مدل می‌گردم دنبال یک اسوه‌ای باید بگردم که بعد از منی که اسم و رسمی تو تاریخ ندارم و اگر می‌رفتم مثل داداشم حارث می‌شدم که سر دو تا بچه‌های مسلم را برید اما بذار این طرف او همنشینش ابن‌زیاد شده مدلش او شده بذار من بروم همنشین امیرالمؤمنین بشوم که از من کمیل درست کند کمیل کیه داداش حارث است او کجا این کجا؟ او لعنت خدا و ملائکة خدا و امام معصوم را به خودش خرید کمیل هم سلام ابدی امام را به خودش خرید نتیجة همنشینی «فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ نود سالش هست فرستادند گیرمش بیاورند بکشندش گفت هر جا هست گیرش بیاورید حجاج‌بن‌یوسف ثقفی لعنت الله علیه نتوانست پیداش کند گفت جیره و مواجب طایفه‌اش را قطع کنید کل نخع هر چی مواجب می‌گیرند حقوق‌هاشون قطع باید کمیل تحویل داده بشود خب کسی که همنشین امیرالمؤمنین بوده اینو یاد گرفته که به خاطر من دیگران عذاب نکشند نتیجة الگو برداری این هست دیگر دم در دار العماره سرباز حجاج دید یک پیرمردی دارد عصا زنان می‌آید سلام کرد سرباز جواب داد گفت حجاج هست گفت خب گیریم که باشد تو کی هستی گفت کارش دارم گفت خب کی هستی گفت برو بگو کمیل آمده خندید گفت کمیل، کمیل الان صد تا دانه مخفی‌گاه قایمش کردند کمیل کجا بوده برو بابا خدا خیرت بده گفت تو برو بگو کمیل آمده آمد سراغ حجاج گفت یک پیرمرد داشت می‌خندید می‌خواست حجاج هم بخندد فکر نمی‌کرد راست باشد گفت یک پیرمردی عصا زنان آمده جلو قربان می‌گوید کمیلم گفت چی شاگردان مکتب علی دروغ نمی‌گویند علی الگوشان بوده گفت برو برو زود بیارش داخل کمیل نود ساله را آوردند داخل وقتی آوردندش داخل بهش گفت چه باعث شد که تسلیم بشوی گفت درس‌هایی که از مولایم علی گرفتم که به‌خاطر من یکی دیگر به زحمت نیافتد گفت می‌دانی می‌خواهم بکشمت گفت بکش کمیل نود ساله را خواباندند همانجا سر از بدن جدا کردند (وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ) این مع بودن یعنی زندگیم همنشین من بشود امام صادق همنشین من بشود ائمه تو دنیا همنشین شدن با خوب‌ها خیلی مقام انسان را بالا می‌برد خیلی تأثیر دارد هر چی گرفتاری دارد بشر می‌کشد از همنشین است (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) شما چرا جهنمی شدید چهار تا جمله (لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) مسکین نکردیم نماز نخواندیم (وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ)

خوب ها سراغ جوانان بروند

همنشین که ما انتخاب کردیم هم مجلس ما هم قرین ما ما را گمراه کردند بیشترین ضربه‌ای که نسل جوان ما می‌خورد از اینجاست چون خوب‌ها که با اینها نمی‌نشینند صبر و حوصله هم که نداریم ما بلد نیستیم با نسل جوان چه جوری حرف بزنیم با زبان زور و قهر و کتک و نهیب می‌خوام جوان را جذبش کنیم آن هم با زبان زور و قهر جذب نمی‌شود می‌رود جذب اونایی می‌شود که زبان زور ندارند زبان نرم و لطیف دارند جذب اونا می‌شود باید بفهمند چه جوری حرف می‌زند باید یک جایی که می‌رود سراغ جوان برود مبلغی را امام صادق(ع) فرستاد یک شهری وقتی برگشت آقا فرمود: چه خبر گفت آقا هیچکی نیامد هفت هشت ده تا پیرمرد همه اومد آقا فرمود: که رفتی سراغ جوان‌ها گفت نه فرمود: مشکلیت همین هست (عَلَيكَ بِالأَحداثِ) باید بروید سراغ جوان‌ها باید بروید خوب‌ها همنشین جوان‌ها بشوید باید بروید صبر و حوصله به خرج بدهید باید بروید الگوهای خوب را به اینا معرفی کنید الگو تو کربلا اصلاً این کربلا یک نمایشگاه صدور الگوست امام سجاد(ع) فرمود: تو کربلا هجده نفر از بنی‌هاشم به شهادت رسیدند نمایشگاه برای همة صنف است در کربلا بازاری بوده پیرمرد بوده جوان بوده بچه بوده قنداقی بوده زن بوده که شهید شده نوجوان بوده آدمی که بد سابقه بوده بوده خوش سابقة قدیم الایامی بوده اونی که از اول با امام بوده تو کربلا بوده اونی که وسط راه بوده اونی که شب عاشورا نه روز عاشورا خودش را رسانده بوده اونی که اصلاً این خاندان را قبول نداشته (کان عثمانین) بوده توبه کن یعنی یک نمایشگاه پر قدرت الگوسازی هر چی بخواهید الگو توش هست آخه وقتی یک نفر می‌آید مسیحی هست باشد اما وقتی می‌آید یک چند شب همنشین علی‌اکبر ابی‌عبدالله می‌شود الگو می‌گیرد بیست و پنج سالش هست وهب اما روز عاشورا نوزده نفر سوار را کشت بیست نفر پیاده را کشت قدرت می‌گیرد نیرو می‌گیرد فرار نمی‌کند

همنشینی با خوبان در دنیا موجب همنشین خوبان در آخرت است

(وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ) همة حرف اینه اگر این همنشینی در دنیا با خوبان عالم درست شد آن طرف (وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ) با خوب‌ها هم از دنیا می‌رویم مثل خوب‌ها ولت نمی‌کنند مگر می‌شود یک نفر تو مجلس ابی‌عبدالله همیشه بوده شما اگر بدونید همین نشستن تو مجلس ابی‌عبدالله چه مقاماتی را به شما می‌دهد کامل الزیارات شیخ صدوق را ببینید احادیثی که مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند مرحوم کلینی در کتابش نقل می‌کند ببینید چه تو مجلس ابی‌عبدالله وقتی می‌نشینی همنشین با ملائکه مقرب یک همنشین با حضرات ائمه معصومین می‌شوی دو بعد حضرت فرمود: وقتی می‌آیی تو مجلس جدم حسین مادرم زهرا برای تک‌تک گریه‌کنان دعا می‌کند یک ساعت دو ساعت می‌آیی اینجا ولی مشمول دعای زهرا می‌شوی (وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ) با خوب‌ها بمیرین تو بستر افتاده بود دیگر غذا هم نمی‌خورد یک وقت دیدند بازاری‌ها آمده بودند دور بسترش یک روپوش سفید هم انداخته بودند روش دیگر در حال احتضار است یک وقت دیدند این روپوش خودش رو آهسته با دست کنار زد پیرمرد نود ساله‌ای که از صبح تا حالا حرکتی ندارد یک وقت دیدند این روپوش را آهسته کنار زد بعد این دستش را اهرم کرد زیرش اومدند بغلش کنند بلندش کنند اشاره کرد نه خودش پیرمرد نود ساله آهسته آهسته آق سید احمد آقای خوانساری را می‌گویم بلند شد نشست یک نگاه به درب ورودی کرد دستش را گذاشت روی سینه گفت السلام علیک یا رسول الله آقا خوش آمدی السلام علیک یا امیرالمؤمنین (وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ) من همنشین شما بودم تو دنیا مردنم هم باید با شما باشد السلام علیک یا حسن بن علی سلام کرد به امام بعد السلام علیک یا أبا عبدالله اشک شروع کرد جاری شدن آقا خوش آمدی یک سلام داد به ابی‌عبدالله و گرفت خوابید از دنیا رفت مگر می‌شود که تو دنیا یک عمر تو مجلسش آمدی دم مردن نیاد گفت دم مردن اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛ چهار پنج سالش بود داشت گریه می‌کرد سلمان بغلش گرفت ابی‌عبدالله را آوردش خدمت رسول الله پیغمبر اکرم(ص) یک نگاه به ابی‌عبدالله کرد حسین من چرا گریه می‌کنی یک جوری هم گریه می‌کرد پیغمبر هم شروع کرد گریه کردن سلمان هم گریه می‌کرد گفت به خدا قسم بچة چهار پنج ساله گفت آقا به خدا قسم به حقک به خودت قسم روز قیامت وارد بهشت نمی‌شوم مگر اینکه اول گریه‌کنام را وارد بهشت کنم می‌فهمی یعنی چه یعنی اول کسانی که وارد بهشت می‌شوند گریه‌کنان سیدالشهداءست «اَنْ يَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ»؛

شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست              جنت بی تو عذابش زجهنم کم نیست

اینجا هر جا پرچم امام حسین هست هر روز دلتنگ حسینیم اصلاً دلت تنگه می‌روی تو مجلس دلت باز می‌شود وقتی وارد بهشت می‌شوید آنجا هم خدا می‌داند دلتنگ حسینیم خودش می‌داند برای اینکه دلتنگیت رفع بشود کربلا را مرکز بهشت گذاشته هر وقت دلت برای حسین تنگ می‌شود یک نگاه به کربلاش می‌کنی تو بهشت دلت آرام می‌گیرد حسین جان

اشک بر پیکر مجروح تو ریزم هر دم                                   که جراحات تنت را به از این مرهم نیست

آقا چشم گریان به عزای تو به هر کس ندهم                      خوشا به سعادتت تا میگن حسین گریه می‌کنی

چشم گریان به عزای تو به هر کس ندهم                          اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست

این حسین…..

لب گشا بر خواندن قرآن برادر           بر تسلای دل طفلان برادر

دیده گریان سینه سوزان                 می‌روم تا شام ویران

ای حسین جان

حسین من هر وقت این بچه‌ها بهانه‌اتُ می‌گیرن جواب اینا تازیانه است بچه‌ها تو این مسیر اگه تشنه می‌شوند جوابشون تازیانه است اما حسین من هر جا میخوان این بچه‌هارو تازیانه بزنند این دست و بازومُ جلو تازیانه‌ها می‌گیرم ای حسین حسین… حسین من تمام این مصیبت‌هارو برام گفته بودن همه‌رو از جدم شنیدم از بابام شنیدم کشته‌شدن‌ها اسارت رفتن‌ها اما حسین من دیگه کسی به من نگفته بود سر تو بالای نیزه همه بگید یا حسین…

صلی الله عليک يا مظلوم يا أباعبدالله

نسئلک و ندعوک بإسمک الأعظم یا الله

به ابی‌عبدالله قسم همة مارو ببخش و بیامرز

بحق زینب فَرَجِ مهدی‌رو برسان

مریضامون شَفا مرحمت فرما

امام، شهدا، امواتمون غریق رحمتت بفرما

باران و برکات و رحمتت را بر ما نازل فرما

شر دشمنان به خودشون برگردان

کشور ما، رهبر معظم ما، جوان‌ها، نوامیس، خدمتگزاران، حضار محترم مجلس محافظت بفرما

خدا در دنیا و آخرت مارو با محمد و آل محمد مهشور بفرما

از نسل و ذریة ما دشمن برا امام حسین قرار مده

این قلیل زیارات و توسلات از اهل مجلس و بانی مکرم حضرت آیت‌الله ترابی به أحسن وجه قبول بفرما

بِرَحْمَتِکَ‏ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

 

منبع: سایت تخصصی منبرها


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...