7
شهریور

نيرنگ شير فروش

نيرنگ شير فروش

شخصى هر روز گاوش را مى دوشيد، مقدارى آب به شير اضافه مى كرد و آن را براى فروش به شهر مى آورد، و براى مشتريان سوگند ياد مى كرد كه شيرش يكدست است .
روزى همكارانش گفتند: چرا دروغ مى گوئى ؟ ما كه مى دانيم چه مقدار آب به شيرت اضافه مى كنى .
شير فروش : من هرگز دروغ نگفته و نمى گويم ، زيرا هميشه شير را با يك دست دوشيده ام . سرانجام روزى سيلى عظيم آمد و گاو و گوسفندان او را برد. فغان و ناله اش به آسمان رفت
ظريفى گفت : آن آبها كه به شيرها افزودى ، به صورت سيل جارى شد.

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...