نقش پدر و مادر در خانواده
نقش پدر و مادر در خانواده
در سيره تربيتى امام على (عليه السلام ) وظيفه سنگين پدر مورد توجه قرار گرفته است . گرچه مسئوليت عمده پدر سياست گذارى و اداره امور بيرونى است ؛ اما در عين حال همكارى او در امور خانه و ايجاد جو صميمانه نيز در نظر امام بوده است . حضرت على (عليه السلام ) با اين كه مسئوليت هاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى هم وظيفه حكومتى بر شانه ايشان سنگينى مى كرد، اما از امور منزل و همكارى با همسر غافل نبوده اند. ايشان مى فرمايند:
رسول خدا وارد منزل ما شد، در حالى كه فاطمه در كنار ديگ نشسته و من درحال پاك كردن عدس بودم . رسول خدا فرمودند: اى اباالحسن ! كسى كه در خدمت عيال خود باشد و خدمت به عيال را ننگ نداند، خداوند نام او را در ديوان شهدا ثبت مى كند.
هم چنين هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام ) نقل مى كند:
كان اءمير المؤمنين (عليه السلام ) يحتلب و يستقى و يكنس و كانت فاطمه عليهاالسلام تطحن و تعجن و تخيزه ؛
على (عليه السلام ) هيزم جمع آورى مى كرد، آب فراهم مى كرد، خانه را جاروب مى كرد و حضرت زهراعليهاالسلام آردتهيه وخمير مى كرد ونان مى پخت .
هم چنين سفارش مى فرمايند كه رعايت حال همسر بشود و با خوش رفتارى ، كانون خانواده را گرم و زندگى مشترك را سرشار از صفا و صميميت كند. امام على (عليه السلام ) به فرزندش محمد حنيفه فرموده اند:
فرزندم ! اگر بتوانى زن را از انجام كار هايى كه فراتر از توان او است بازدارى ، چنين كن ؛ چه اين كه چنين كارى زيبايى و جمال او را حفظ و خيال او را آسوده تر مى كند و به حال او نيكوتر است ؛ زيرا زن ، ريحانه و گل است نه قهرمان ، پس در هر حال باهمسر مدارا كن و هم نشينى و مصاحبت با او را نيكو گردان تا اين كه زندگى و عيش تو باصفا و بدون دغدغه شود.
ديگر اين كه سعى كند در كسب حلال كوشا باشد و درآمد حلال به خانه برد و فرزندان خود را از لقمه حلال بهره مند گرداند. براين اساس مى فرمايند:
عليك بلزوم الحلال و حسن البر بالعيال ؛
بر تو باد تهيه روزى حلال و نيكو احسان كردن بر خانواده .
بنابراين ، در ديدگاه على (عليه السلام ) بيش از تاءمين معيشت ، حلال بودن آن مهم است و اگر غذايى حلال نباشد، توسعه غذايى بر خانواده ارزش چندانى ندارد.
هم چنين از منظر امام على (عليه السلام ) توجه به روحيه اعضاى خانواده به تناسب ويژگى هاى فردى و روانى آنان از اهميت ويژه اى برخوردار است . البته توجه به علايق و خواسته هاى اعضاى خانواده ، توجه لجام گسيخته و بدون ضابطه نيست ، بلكه مراد، توجه به خواسته هاى واقعى ، به حق و مشروع آنان است .
علاء پسر زياد حارثى از برادرش به امام على (عليه السلام ) شكايت كرد كه او جامه پشمين به تن كرده و از دنيا روى برگردانده و اين باعث گرديده كه خانواده و فرزندانش محزون و مغموم شوند. امام فرمودند: او را نزد من بياوريد. چون به نزدش آوردند، فرمودند: اى دشمنك خويش !شيطان سرگشته ات كرده و تو را از راه به در برده است . آيا تو بر زن و فرزندانت رحم نمى كنى و چنين مى پندارى كه خدا آنچه را پاك تر است بر تو روا فرموده ، اما ناخشنود است كه از آن استفاده كنى ؟ او گفت : اى اميرمؤ منان !تو نيز لباس خشن به تن دارى و غذاى نامطبوع استفاده مى كنى . حضرت فرمودند: واى بر تو !من مانند تو نيستم . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب كرده تا خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقر و تنگدستى بر انسان فقير غلبه نكند و او را به هيجان واندارد.
مادر خانواده كه ركن ديگر خانواده است ، همانند پدر نقش عمده اى در تربيت فرزندان دارد. مادر علاوه بر اين كه از عوامل وراثتى به حساب مى آيد، نقش تعيين كننده اى در تاءثير محيطى نيز دارد. مادر، در تاءمين فضاى عاطفى و ايجاد محيط امن و آرام براى فرزندان مؤ ثر است . نقش مادر براى فرزندان تا رسيدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه ، در مقايسه با نقش پدر بسيار حساس تر است . در سيره تربيتى امام على (عليه السلام ) در شكل گيرى روانى و اخلاقى به اهميت شير مادر تاءكيد شده است . حضرت مى فرمايند:
از زنان كودن و نادان براى فرزندانتان طلب شير نكنيد؛ زيرا شير بر سرنوشت غلبه مى كند.
بنابراين ، برخوردارى از پرورش صحيح در خانواده كه نخستين پايگاه تربيتى به شمار مى رود به فرد كمك مى كند و به او اين فرصت را مى دهد كه در اجتماع موفق و قابل احترام باشد. خانواده ماءمن آسايش و آرامش و آبراه كوچكى است كه فرد را به اقيانوس جامعه پيوند مى دهد. خانواده ها بر اساس نحوه هماهنگى در تربيت فرزندان به دو الگوى اصلى تقسيم مى شوند:
الف ) خانواده هاى يك قطبى (هماهنگ ):
پدر و مادرانى كه در تربيت فرزندان به گونه اى يكپارچه و متحد عمل مى كنند و انتظاراتى تقريبا يك سان و مشخص از فرزندانشان دارند، فرزندان در يك مركز مديريت واحد قرار مى گيرند. و به روشنى مى دانند كه ديگران از آن ها چه انتظاراتى دارند.
ب ) خانواده هاى دو قطبى (ناهماهنگ ):
در مقابل نمونه بالنده و سرزنده خانواده هماهنگ ، با نمونه هاى ديگرى از خانواده ها با مديريت متفاوت روبه رو مى شويم ، اگر خانواده ها به صورت دو قطبى باشند و پدر ومادر در سياست هاى تربيت خودشان هماهنگى و وحدت نظر نداشته باشند، چنين خانواده هايى دو قطبى ناميده مى شوند. يك قطب پدر و قطب ديگر مادر. تاءثير خانواده هاى دو قطبى در پيدايش روحيه اى به نام تعارض بسيار مؤثر است . تعارض يك اصطلاح روان شناسى و يك وضعيت بد روانى است . زمانى كه دو مسئله در عرض هم قرار گيرند كه از جهت شدت كيفيت و تقويت هر دو جاذبه و دافعه شان يك سان باشد و فرد ناچار باشد يكى را انتخاب كند، در اين حال وضعيت دشوارى ايجاد مى شود؛ زيرا امكان چشم پوشى از يك طرف بسيار دشوار مى شود.
نام كتاب :سلوك علوى (راهبردهاى امام على (ع ) در تربيت فرزندان )
مؤ لف : سيد حسين اسحاقى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب