24
فروردین

نشانه های گریز ناپذیری بنده از حکومت الهی 2. قدرت بی نهایت الهی

ما مسلمانان اعتقاد داریم که خداوند، همه صفات نیک را داراست. خدایی که حقیقتش بی نهایت است، پس علمش، قدرتش و … باید بی نهایت باشد. این در ناحیه اعتقاد است. اما برای باور کردن این مسئله بهتر است نشانه های قدرت الهی را مشاهده کنیم.

نقل شده: نمرود همواره با مرکب سلطنت، تاخت و تاز می کرد و به شیوه های طاغوتی خود ادامه می داد تا اینکه خداوند فرشته ای را به صورت انسان، برای نصیحت نزد نمرود فرستاد، این فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنین گفت: «… اینک بعد از آن همه خیره سری ها و آزارها و سپس سرافکندگی ها و شکست ها، سزاوار است که از مرکب سرکش غرور فرود آیی، و به خدای ابراهیم (علیه السلام) که خدای آسمان ها و زمین است ایمان بیاوری، و از ظلم و ستم و شرک و استعمار، دست برداری، در غیر این صورت فرصت و مهلت به آخر رسیده، اگر به روش خود ادامه دهی، خداوند دارای سپاه های فراوان است و کافی است که با ناتوانترین آن ها تو و ارتش عظیم تو را از پای در آورد.»

 

نمرود این نصایح را به باد مسخره گرفت و با کمال گستاخی و پررویی گفت: «در سراسر زمین، هیچ کسی همچو من دارای نیروی نظامی نیست، اگر خدای ابراهیم (علیه السلام) دارای سپاه هست، بگو فراهم کند، ما آماده جنگیدن با آنان هستیم.»

فرشته گفت: اکنون که چنین است سپاه خود را آماده کن.نمرود سه روز مهلت خواست و در این سه روز آن چه توانست آماده کرد. آنگاه نمرود، ابراهیم (علیه السلام) را طلبید و به او گفت: این لشگر من است!

ابراهیم (علیه السلام) جواب داد: شتاب مکن، هم اکنون سپاه من نیز فرا می رسند.

در حالی که نمرود و نمرودیان، سرمست غرور بودند و از روی مسخره قاه قاه می خندیدند، ناگاه از طرف آسمان انبوهی از پشه ظاهر شد و به جان سپاهیان نمرود افتادند (آن ها آن قدر زیاد بودند که مثلاً هزار پشه روی یک انسان می افتاد، و آن قدر گرسنه بودند که گویی ماه ها غذا نخورده اند) طولی نکشید که ارتش عظیم نمرود در هم شکست و به طور مفتضحانه به خاک هلاکت افتاد.

شخص نمرود در برابر حمله برق آسای پشه ها به سوی قصر خود گریخت، وارد قصر شد و در آن را محکم بست، و وحشت زده به اطراف نگاه کرد. در آنجا پشه ای ندید، احساس آرامش کرد، با خود می گفت: نجات یافتم، آرام شدم، دیگر خبری نیست…

 

 

در همین لحظه باز همان فرشته ناصح، به صورت انسان نزد نمرود آمد و او را نصیحت کرد و به او گفت: لشکر ابراهیم (علیه السلام) را دیدی! اکنون بیا و توبه کن و به خدای ابراهیم (علیه السلام) ایمان بیاور تا نجات یابی!

نمرود به نصایح مهرانگیز آن فرشته ناصح، اعتنا نکرد. تا اینکه روزی یکی از همان پشه ها از روزنه ای به سوی نمرود پرید، لب پایین و بالای او را گزید، لب های او ورم کرد، سرانجام همان پشه از راه بینی به مغز او راه یافت و همین موضوع به قدری باعث درد شدید و ناراحتی او شد، که گماشتگان سر او را می کوبیدند تا آرام گیرد، سرانجام او با آه و ناله و وضعیت بسیار نکبت باری به هلاکت رسید، و طومار زندگی ننگینش پیچیده شد.

به تعبیر قرآن «وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرین

نمرودیان با تزویر و نقشه های گوناگون خواستند تا ابراهیم را شکست دهند، ولی خود شکست خوردند.»

 

 

امام صادق (علیه السلام) درباره قضیه نمرود فرموده است: «خداوند ناتوان ترین خلق خود، پشه را به سوی یکی از جباران خودکامه (نمرود) فرستاد، آن پشه در بینی او وارد گردید، تا به مغز او رسید، و او را به هلاکت رسانید، و این یکی از حکمت های الهی است که با ناتوان ترین مخلوقاتش، قلدرترین موجودات را از پای در می آورد.»

در روایت دیگری آمده: «آن پشه نیمه فلج بود، و یک قسمت از بدنش قوت نداشت، وقتی که وارد مغز نمرود شد به زبان حال چنین گفت: ای نمرود! اگر می توانی مرده را زنده کنی، این نیمه مرده مرا زنده کن، تا با قوت آن قسمت از بدنم که فلجی آن خوب شده، از بینی تو بیرون آیم، و یا این قسم بدنم را که سالم است بمیران تا خلاص شوی.»

قارون یکی دیگر از انسان هایی بوده که با خیال خامش خود را قادر مطلق می دانست و فکر می کرد دستی بالای دست او نیست.

حضرت موسی (علیه السلام) بارها او را نصیحت کرد، ولی قارون فقط موسی (علیه السلام) را مسخره می کرد. تا آنکه آن حضرت در خشم شد و به زمین امر کرد تا به اذن الهی قارون را بگیرد. زمین شکافته شد و قارون با تختش تا ساق پا فرو رفتند. قارون به التماس افتاد، ولی موسی نپذیرفت و زمین قارون را با همراهان و تمام خزائنش در خود فرو برد. خطاب شد یا موسی! قارون چند بار به تو التماس کرد تا نجات یابد. عرض کرد: هفتاد بار. خطاب شد به حق جبروت خودم اگر یکبار از من تقاضای عفو می کرد او را می بخشیدم.ما نیز امروزه در کشورِ ایرانِ اسلامی زندگی می کنیم. کشوری که در سال پنجاه و هفت، کاری کرد که با هیچ کدوم از ضوابط و قواعد حکومتی سازگار نبود.

 

 

امام خمینی (ره) در مقابل کسی ایستاد که جز به قدرت خدا مقاومت در مقابل او امکان نداشت. خداوند متعالی تمامی شوکت و قدرت شاه را یک باره در زمین دفن کرد.

این داستان ها همه نشانه هایی از اراده و قدرت الهی است. آیا جا ندارد باور کنیم، خدای متعالی به راحتی می تواند قاعده بازی را زیر و رو کند؟

امام سجاد (علیه السلام) اینگونه با خداوند قادر مناجات می کنند: «اِلهی! … وَمِنْ اَینَ لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیکَ وَلَمْ یرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ پروردگارا! از کجا نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو. نه آن کسی که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو و رحمتت و نه آن کسی که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودی تو را نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود.»

یکی از جاهایی که خداوند اراده می کند و قدرت خود را بر همه قدرت ها غلبه می دهد، جریان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. در این زمان که فساد و تباهی همه جا را در بر می گیرد، و مؤمنان تضعیف می شوند و ظالمان غلبه پیدا می کنند، خداوند منجی عالم بشریت را می فرستد و حکومت در اختیار مؤمنان ضعیف شده قرار می گیرد: «نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»اگر کسی ضعف و ناتوانی خود را بشناسد و از طرف دیگر به قدرت بی نهایت خدا ایمان و باور داشته باشد، قطعا دست از گناه و خطا برمی دارد و به سوی اطاعت و فرمانبرداری از دستورات خدا هدایت می شود.

 

 

روزی جوانی خدمت امام حسین (علیه السلام) رسید و گفت، من مردی گناهکارم و نمی توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.

امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می خواهی گناه کن.

اول: روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن؛

دوم: از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می خواهی گناه کن؛

سوم: جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن؛

چهارم: وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می خواهی گناه کن؛

پنجم: زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد در آتش وارد مشو و هر چه می خواهی گناه کن.»

جوان اندکی فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت های طرح شده چاره ای جز توبه نداشت.

منبع:حیات طیبه


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...