18
مرداد
كيميا5
زهد
فرزند شیخ میگويد: روزی يكی از امرای ارتش با چند تن از شخصيتهای كشوری به خانه ما آمده بودند، او وضع زندگی ما را كه ديد؛ رفت دو قطعه زمين خريد و آن ها را به پدرم نشان داد و گفت: يكی را برای شما خريده ام و ديگری را برای خودم، پدرم گفت:
« آن چه داريم برای ما كافی است. »
كيمياي محبت ري شهري رجبعلي خياط
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب