25
مرداد

كيميا28

وای بر من!
يكی از شاگردان شيخ كه نزديك به سی سال با ايشان بوده نقل می‌كرد كه: شيخ به من می‌فرمود:
« روح شخصی از علمای اهل معنا - ‌كه ساكن يكی از شهرهای بزرگ ايران بود - را در برزح ديدم كه تأسف می‌خورد و مرتب بر زانوی خود می‌زد و می‌گفت: وای بر من، آمدم، و عملی خالص برای خدا ندارم!
از او پرسيدم كه چرا چنين ميكند؟ پاسخ داد: در ايام حيات، روزی با يكی از اهل معنا كه كاسب بود برخورد كردم، او مرا به برخی از خصوصيات باطنی خود متذكر ساخت، پس از جدا شدن از او تصميم به رياضت گرفتم، تا مانند آن شخص ديده برزخی پيدا كنم و به مكاشفات و مشاهدات غيبی دست يابم. مدت سی سال رياضت كشيدم تا موفق شدم، در اين هنگام مرگم فرا رسيد، اكنون به من می‌گويند: تا آن هنگام كه آن شخص اهل معنا تو را متذكر ساخت گرفتار هوای نفس بودی، و پس از آن تقريباً سی سال از عمر خود را صرف رسيدن به مكاشفات و رؤيت حالات برزخی كردی، اينك بگو: عملی كه خالص برای ما انجام داده‌ای كدام است؟!. »

كيمياي محبت ري شهري شيخ رجبعلي خياط

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم