25
مرداد

قصه 56

هجرت ابراهيم، و دفاع او از حقش در مورد توقيف اموالش‏

در مدتى كه ابراهيم در سرزمين بابل بود، جمعى، از جمله حضرت لوط عليه‏السلام و ساره به او ايمان آوردند، او با ساره ازدواج كرد، از طرف پدر ساره، زمين‏هاى مزروعى و گوسفندهاى بسيار، به ساره رسيده بود، ابراهيم عليه‏السلام مدتى در ضمن دعوت مردم به توحيد، به كشاورزى و دامدارى پرداخت، تا اين كه تصميم گرفت از سرزمين بابل به سوى فلسطين هجرت كند و دعوت خود را به آن سرزمين بكشاند، اموال خود از جمله گوسفندهاى خود را برداشت و همراه چند نفر با همسرش ساره، حركت كردند.

ولى از طرف حاكم وقت (بقاياى دستگاه نمرودى) اموال ابراهيم عليه‏السلام را توقيف كردند.

ماجرا به دادگاه كشيده شد، ابراهيم عليه‏السلام در دادگان، خطاب به قاضى چنين گفت:

من (و همسرم) سال‏ها زحمت كشيده‏ايم و اين اموال را به دست آورده‏ايم‏(218) اگر مى‏خواهيد، اموال مرا مصادره كنيد، بنابراين سال‏هاى عمرم را كه صرف تحصيل اين اموال شده، برگردانيد.

قاضى در برابر استدلال منطقى ابراهيم، عقب نشينى كرد و گفت: حق با ابراهيم است.(219)

ابراهيم عليه‏السلام آزاد شد و همراه اموال خود به هجرت ادامه داد و با توكل به خدا و استمداد از درگاه حق، حركت كرد، تا تحول تازه‏اى در منطقه جديدى به وجود آورد، سخنش اين بود كه:

اءنّى ذاهِب الى رَبّى سَيَهدِينَ؛

من (هرجا بروم) به سوى پروردگارم مى‏روم، او راهنماى من است، و با هدايت او ترسى ندارم.(220)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم