قصه 2
عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود عليهالسلام
قوم هود عليهالسلام در برابر اندرزهاى پر مهر حضرت هود عليهالسلام به جاى اين كه پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سركشى پرداختند، با صراحت او را تكذيب كردند، و گفتند:
براى ما تفاوت نمىكند، چه ما را اندرز بدهى يا ندهى. خود را بيهوده خسته نكن، روش ما همان روش پيشينيان است و از آن دست نمىكشيم، و اين تهديدهاى تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمىشويم.(129)
نيز به يهود گفتند: آيا آمدهاى كه ما را (با دروغهايت) از معبودهايمان باز گردانى؟ اگر راست مىگويى عذابى را كه به ما وعده دادهاى بياور.(130)
حضرت هود عليهالسلام آن چه توانست قوم خود را پند و اندرز داد، و شب و روز به دعوت آنها به سوى حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آنها نشان داد، و با اصرار و تكرار، آنها را از انحراف و گمراهى برحذر مىداشت، ولى تنها اندكى از آن قوم، به هود عليهالسلام ايمان آوردند، و اكثريت قاطع مردم، رو در روى هود عليهالسلام قرار گرفتند و نسبت دروغگويى، جنون و ابلهى به هود عليهالسلام دادند و بر كفر و عناد خود افزودند.(131)
قرآن گوشهاى از داستان گفتگوى هود عليهالسلام با قومش را چنين بيان مىكند:
هود: اى قوم من! تنها خدا را بپرستيد، جز او معبودى براى شما نيست، آيا پرهيزگارى پيشه نمىكنيد؟
بزرگان قوم: ما تو را در مقام نادانى و سبك مغزى مىنگريم، ما به طور قطع تو را دروغگو مىدانيم.
هود: اى قوم من! هيچ گونه ابلهى و سفاهت در من نيست، بلكه من فرستادهاى از سوى خدا به سوى شما هستم، پيامهاى خدا را به گوش شما مىرسانم و خيرخواه امين براى شما هستم.
آيا تعجّب نمىكنيد كه دستور آگاهىبخش خداوند توسط مردى از ميان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهى بترساند؟
بزرگان قوم: آيا به سراغ ما آمدهاى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، ولى آنچه را كه پدرانمان مىپرستند، رها سازيم، اگر راست مىگوئى آنچه را كه از عذاب به ما وعده مىدهى، بياور.
هود: پليدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است، آيا با من در مورد نامهايى كه شما و پدرانتان بر بتها نهادهايد، ستيز مىكنيد؟ در حالى كه خداوند هيچ دليلى درباره آن نازل نكرده است؟ پس شما منتظر (شكست من) باشيد، و من نيز در انتظار عذاب شما خواهم بود.(132)
قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب