21
مرداد

قصه 23

فرازهايى از دعوت منطقى و دلسوزانه حضرت صالح عليه‏السلام‏

حضرت صالح عليه‏السلام، در دعوت و راهنمايى مردم، از راه‏هاى گوناگون وارد شده و به نصيحت آن‏ها پرداخت، در اين جا نظر شما را به چند نمونه از برنامه‏هاى تبليغى حضرت صالح عليه‏السلام جلب مى‏كنيم:

اى قوم من! من براى شما فرستاده امينى هستم، پرهيزكار باشيد و از من پيروى كنيد، من در برابر اين دعوت، از شما اجر و پاداشى نمى‏خواهم، اجر من تنها از جانب پروردگار جهانيان است، آيا شما مى‏پنداريد هميشه در نهايت امنيّت در ميان نعمتهايى كه در دنيا وجود دارد، باقى مى‏مانيد؟ و در كنار اين باغها و چشمه‏ها، زراعتها و نخلهايى كه ميوه‏هايش شيرين و رسيده است جاودانه خواهيد ماند؟

شما از كوه‏ها خانه‏هايى مى‏تراشيد، و در آن به عيش و نوش مى‏پردازيد، اين امور شما را سرمست و غافل ساخته است، از زندان خودپرستى بيرون آييد، و به فضاى خداپرستى وارد شويد.

از اسرافكاران و دنياپرستان مرفه پيروى نكنيد، آنان كه به فساد و تباهى دامن مى‏زنند، و در فكر اصلاح نيستند.(148)

اى مردم! خداى يكتا و بى همتا را بپرستيد، كه جز او چيز ديگرى خداى شما نيست، همان خدايى كه شما را از زمين آفريد، و آبادانى آن را به شما واگذار نمود، از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك، و اجابت‏كننده تقاضاى شما است.

قوم گفتند: اى صالح! تو پيش از اين مايه اميد ما بودى، آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند، نهى مى‏كنى؟ و ما در مورد آنچه ما را به سوى آن دعوت مى‏كنى، در شك و ترديد هستيم.

حضرت صالح عليه‏السلام فرمود: اى قوم من! اگر من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رحمت او به سراغم آمده باشد آيا مى‏توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچى كنم؟ اگر من نافرمانى او كنم، چه كسى مى‏تواند مرا در برابر او يارى دهد، بنابراين سخنان شما، چيزى جز اطمينان به زيانكار بودن شما نمى‏افزايد.(149)

بنابراين به خود آييد، و درست فكر كنيد و بدانيد كه راه نجات و رستگارى شما در نفى معبودهاى باطل و آمدن زير پوشش پرستش معبود يكتا و بى همتا است.

اى مردم! چرا براى انجام بدى قبل از نيكى شتاب مى‏كنيد؟ و به جاى شتافتن به سوى رحمت الهى، به سوى عذاب خدا حركت مى‏نماييد؟ چرا از درگاه خداوند، تقاضاى عفو و آمرزش نمى‏كنيد؟ كه اگر چنين كنيد شايد مشمول رحمت الهى شويد، اين همه لجاجت و خيره سرى و غفلت براى چيست؟(150)

كوتاه سخن آن كه، تمام رسالت و دعوت اين پيامبر بزرگ در اين جمله خلاصه مى‏شد كه:

أنِ اعبدُوا اللهَ؛ خدا را بپرستيد.(151)

آرى بندگى خدا، زيربنا و عصاره همه تعليمات فرستادگان خدا است.

حضرت صالح عليه‏السلام در دعوت قوم خود، نهايت محبت و دلسوزى را نمود و با تعبير مكرر اى قوم من! خواست تا حس خويشاوندى آن‏ها را به سوى خود جلب كند، ولى آن‏ها در برابر آن همه دلسوزى‏ها، و منطق و راهنمايى‏هاى مهرانگيز صالح عليه‏السلام، با طغيان و سركشى لجوجانه، دعوت صالح عليه‏السلام را رد كردند، و بى شرمانه و گستاخانه در برابر او و دعوت‏هاى دلسوزانه او، ايستادند، و به كارشكنى و مخالفت شديد پرداختند.

مخالفت آن‏ها عمومى بود و جز اندكى به آن حضرت ايمان نياوردند، مطابق بعضى از روايات اين گروه اندك، پس از ديدن معجزه پيدايش ناقه صالح، ايمان آوردند، نخست هفتاد نفر بودند، سپس مرتد شدند و تنها شش نفر از آن‏ها باقى ماند، كه يكى از آن‏ها هم در شك و ترديد به سر مى‏برد و سرانجام به مخالفان پيوست.(152)

بعضى تعداد ايمان آورندگان به صالح عليه‏السلام را كه از عذاب نجات يافتند، تا چهارهزار نفر نوشته‏اند.(153)

عكس العمل شديد قوم ثمود، در برابر دعوت صالح عليه‏السلام‏

حضرت صالح دهها سال، قوم ثمود را به سوى خدا و يكتاپرستى دعوت كرد، ولى قوم ثمود با برخوردهاى شديد و لجاجت سخت از پاسخ مثبت به صالح عليه‏السلام امتناع ورزيدند، و با تهمت‏هاى ناجوانمردانه به آن حضرت، به كارشكنى پرداختند.

گفتند: آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى كنيم؟ اگر چنين كنيم درگمراهى و جنون خواهيم بود، آيا در ميان ما تنها بر اين شخص (صالح) وحى نازل شده است؟ نه، او آدم بسيار دروغگوى و هوسبازى است.(154)

صالح عليه‏السلام به اندرز دلسوزانه قوم پرداخت، و آن‏ها را از عذاب سختى الهى هشدار داد، و اعلام كرد تا عذاب نيامده، خود را در پرتو ايمان نجات دهيد و از خواب غفلت بيدار شده و از طغيان وسركشى، دست بكشيد، چرا كه خميرمايه گمراهى‏ها، غرور و سرمستى است. ولى سركشى و غرور آن قوم به جايى رسيد كه بروز حضرت صالح و اصحابش را به فال بد گرفتند و آنها را دروغگو خواندند و وجود آن‏ها را مايه بدبختى خود دانستند، با اين كه سزاوار بود آن حضرت و اصحابش را مايه بركت و سعادت ابدى بدانند.

صالح عليه‏السلام به آن‏ها فرمود:

طائِرُكُم عِندَ اللهِ بَل اَنتُم قومٌ تُفتَنُونَ؛

فال بد و بخت و طالع شما در نزد خدا است، او است كه شما را (نه ما را) به خاطر اعمالتان گرفتار مصائب و بدبختى ساخته است.

و اين برنامه، در حقيقت آزمايش بزرگ الهى براى شما است، اين‏ها هشدار و بيدارباش است، تا كسانى كه شايستگى و قابليت دارند، از خواب غفلت بيدار گردند، و با اصلاح مسير خود، به سوى تكامل و خداى بزرگ، راه يابند.(155)

برخورد شديد قوم ثمود به جايى رسيد كه به گروه‏هاى نُه گانه تقسيم شدند، و با سازماندهى و برنامه‏ريزى فسادانگيز خود، به كارشكنى پرداختند، و به همديگر گفتند: بياييد به خدا سوگند ياد كنيم كه بر صالح عليه‏السلام و خانواده‏اش شبيخون بزنيم و آن‏ها را به قتل رسانيم، سپس به كسى كه مطالبه خون او را مى‏كند بگوييم ما از خانواده او خبر نداشتيم، و ما در ادعاى خود راستگو هستيم.(156)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم