قصه 21
نجات هود عليهالسلام و مؤمنان
چنان كه در قرآن، آيه 58 سوره هود آمده، خداوند مىفرمايد: و هنگامى كه فرمان عذاب ما فرا رسيد، هود و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم، و آنها را از عذاب شديد رهايى بخشيديم.
مطابق پارهاى از روايات، هود و اطرافيانش، بعد از هلاكت قوم، به سرزمين حضرموت كوچ نموده، و تا آخر در آن جا زيستند.
مولانا در كتاب مثنوى، ماجراى نجات هود و ايمان آورندگان را در اشعار خود ترسيم نموده كه خلاصه شرح آن چنين است:
هنگامى كه طوفان شديد و تندباد سركش (هفت شب و هفت روز) بر قوم عاد فرود آمد، به هر كس كه مىرسيد، او را مىكوبيد و به هلاكت مىرسانيد، حضرت هود عليهالسلام در همان روز اول عذاب، به دور خود و افرادى كه به او ايمان آورده بودند، خط دايرهاى كشيد و به آنها فرمود:
هشت روز در ميان اين دايره بمانيد، و اعضاى متلاشى شده تبهكاران را در بيرون از دايره تماشا كنيد.
طوفان سركش به آنان كه در داخل دايره بودند، كوچكترين آسيبى نرساند، بلكه همان طوفان نسيم روح افزايى براى آنها بود، ولى جسدهاى كافران در هوا، گاهى با سنگ برخورد مىكرد، و گاهى طوفان آن چنان بدن آنها را به يكديگر مىزد كه استخوانهايشان مانند دانههاى خشخاش ريز ريز، بر زمين مىريخت:
بر هوا بردى فكندى بر حجر تا دريدى لحم و عظم از هم دگر
يك گره را بر هوا درهم زدى تا چو خشخاش استخوان ريزان شدي
هود گرد مؤمنان خط مىكشيد نرم مىشد باد كآنجا مىرسيد
هر كه بيرون بود از آن خط جمله را پاره پاره مىشكست اندر هوا
همچنين باد آجل با عارفان نرم و خوش همچون نسيم بوستان(137)
قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب