بررسی فضایل حضرت علی (عليه السلام) و مساله امامت (حدیث غدیر خم)
در سال مولای متقیان حضرت علی علیه السلام و در این نوشتار، به بررسی فضایل و نقش تاریخی امام علی علیه السلام در دوران صدر اسلام و بخصوص مساله امامت از منظر سه منبع معتبر تاریخ اسلام (سیره ابن هشام، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر) می پردازیم. این فضایل و نقش تاریخی حضرت، در سه مرحله زمانی (از كودكی امام تا بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله، از دوران بعثت تا هجرت پیامبر و از دوران هجرت تا رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله) مورد پژوهش و تطبیق قرار گرفته است.
نتیجه بررسی حاضر، دستیابی به پاسخ این سؤال است كه آیا مورخان مذكور همه حقایق مربوط به علی علیه السلام را نوشته اند یا نه؟ و اگر نتوانسته اند، چرا؟ به احتمال قریب به یقین محدودیتهای سیاسی - عقیدتی، مورخان منابع مذكور را، از ذكر بعضی حقایق تاریخ اسلام باز داشته است.
در كتب تاریخ اسلام، ماجرای خشكسالی و سختی و تنگدستی ناشی از آن در قبیله قریش ذكر شده و آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله و عمویش عباس تصمیم گرفتند به خاطر كمك به ابوطالب، دو تن از فرزندان وی را نزد خود آورده از آنها نگهداری كنند؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام، و عباس و جعفر را انتخاب كرد. حضرت علی علیه السلام تا زمان بعثت، در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بود. بعضی از مورخان، این امر را از الطاف الهی بر حضرت علی علیه السلام شمرده اند.
علی علیه السلام در سایه همنشینی و همنفسی با پیامبر صلی الله علیه و آله و تحت توجهات و تعالیم ایشان ، دوران رشد و بالندگی خود را با كسب فضایل معنوی و اخلاقی از سیره نبوی طی كرد. این امر پس از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز ادامه داشت ؛ لذا ایشان به عنوان اولین مرد مسلمان، پشت سر پیامبر به نماز ایستاد و در تمام مراحل نبوت، یك لحظه از یاری و پشتیبانی رسول خدا سستی و غفلت نكرد. تاریخ اسلام سرشار از فداكاریها و شجاعتها و دلاوریهای آن حضرت است. تمامی این فضایل و نیز كسب مقام دامادی پیامبر صلی الله علیه و آله كه حاكی از علاقه و محبت ایشان بود، بدون شك حسادت برخی را برانگیخت؛ اینان تا زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله، جرات علنی كردن دشمنی و حسد خود را نداشتند؛ اما پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، دشمنی های پنهان، آشكار و علنی گشت. حوادث تاسف انگیز تاریخ اسلام پس از رحلت نبی اكرم صلی الله علیه و آله از جمله مساله جانشینی و خلافت رسول خدا و خانه نشین كردن بیست و پنج ساله حضرت علی علیه السلام ، گواه این مطلب است؛ لذا كتمان حقایق و فضایل حضرت علی علیه السلام از سوی مخالفان و معاندان وی، امری طبیعی و بدیهی بود. در این میان، تلاش مورخان با انصاف و بدون غرض، در ثبت فضایل و ذكر روایات در خصوص ایشان، قابل تقدیر است. هرچند كه فشار سیاسی حكومتهای وقت، مانع از ذكر تمامی حقایق می شد.
فضایل علی علیه السلام از دوران كودكی تا بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله در این مرحله از تاریخ زندگانی علی علیه السلام، آنچه را كه مورخان اسلامی در كتب سیره ابن هشام، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر به عنوان فضیلتی برای علی بن ابی طالب علیه السلام آورده اند، ذكر مسلمان شدن وی به عنوان اولین ایمان آورنده به آیین محمدی علیه السلام است كه به تفكیك مورد بررسی قرار می گیرد:
1- علی علیه السلام نخستین مرد ایمان آورنده به پیامبر صلی الله علیه و آله
ابن هشام ابتدا از اسلام حضرت خدیجه یاد كرده است، سپس مساله نزول نماز و پس از آن، از اسلام امام علی علیه السلام سخن گفته است.
طبری در خصوص اسلام آوردن علی علیه السلام آورده است: بعضی ها گفته اند نخستین مردی كه به پیامبر خدا ایمان آورد، علی بن ابی طالب بود؛ از ابن عباس روایت كرده اند كه اول كسی كه با پیامبر نماز كرد علی بود و از جابر نیز روایت كرده اند كه پیامبر به روز دوشنبه مبعوث شد و علی به روز سه شنبه نماز كرد. ابوحمزه گوید: از زیدبن ارقم شنیدم كه گفت اول كسی كه به پیامبر خدا علیه السلام ایمان آورد، علی بن ابی طالب بود. طبری سپس روایتهای مختلفی را از كلبی، ابن اسحاق و دیگران در مورد اسلام آوردن علی علیه السلام، پس از خدیجه آورده است.
ابن اثیر این موضوع را چنین روایت كرده است: «دانشوران درباره نخستین كسی كه به اسلام گرایید، اختلاف دارند؛ گرچه همداستان هستندكه خدیجه نخستین آفریدگان خدا بود كه به اسلام گروید. برخی گفتند: نخستین مردی كه اسلام آورد، علی بن ابی طالب بود. ابن اثیر در ادامه روایت، گزارشی از حضرت علی علیه السلام ذكر كرده كه ابن هشام و طبری به آن اشاره ای نكرده اند. در این گزارش علی علیه السلام فرموده است: من بنده خدا و برادر پیامبر او هستم و پس از من هركه خود را چنین خواند، دروغگو و دروغ پرداز باشد. هفت سال پیش از سایر مردمان، آغاز به نماز خواندن با پیامبر خدا كردم. ابن اثیر در ادامه به تقلید از شیوه طبری، به ذكر سایر روایتها در این خصوص پرداخته است.
2- نماز گزاردن حضرت علی علیه السلام با پیامبر در دره های مكه
ابن هشام در این روایت از حضور علی علیه السلام در كنار پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان تنها همراه در خواندن نماز، در دره های مكه، سخن می گوید. یكبار ابوطالب آن دو را دیده و از آیین جدیدشان می پرسد. علی علیه السلام دین اسلام را شرح می دهد و از وی می خواهد كه آن را بپذیرد. ابوطالب اظهار می دارد كه نمی تواند از دین پدرانش جدا شود، با این حال اطمینان می دهد اقدامی كه او را ناراحت كند، از وی سر نخواهد زد. در ادامه، ابن هشام روایتی دیگر آورده است كه در خاتمه آن ابوطالب به علی علیه السلام می گوید: پسرم، پیامبر خدا تو را جز به راستی و درستی و خیر نمی خواند، همواره با او باش.
طبری در این مورد، مطلبی را ذكر نكرده است، اما ابن اثیر مانند ابن هشام، ماجرای نماز خواندن علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله را در دره های مكه و ماجرای دیدار ابوطالب و سخن آنان را آورده است.
از نمونه حذفهای محافظه كارانه در سیره ابن هشام، حادثه جالبی است كه در بخش اندكی از سیره ابن اسحاق كه در دست است، وجود دارد و طبری و ابن اثیر نیز آن را از ابن اسحاق و دیگران آورده اند. این روایت چنین است كه غفیف بن قیس كندی می گوید: در عصر جاهلیت به مكه آمده بودم و می خواستم برای خانواده ام عطر و لباس بخرم؛ در مكه به دیدار عباس بن عبدالمطلب كه تاجر بود، رفتم. محل ملاقات ما، همان محل اجتماع معمول مردم مكه، یعنی مسجدالحرام بود. ما در جایی نشسته بودیم كه می توانستیم كعبه را مشاهده كنیم. هنگامی كه آفتاب بالا آمد و روز به نیمه رسید، جوانی به صحن مسجد الحرام آمد، بعد از اینكه به آسمان نگریست، رو به سوی كعبه ایستاد، اندكی بعد نوجوانی به مسجد آمد و در جانب راست آن جوان ایستاد و با فاصله كمی، زنی آمد و در پشت سر آن دو ایستاد. آن جوان خم شد و ركوع كرد، نوجوان و زن هم ركوع كردند. آن جوان سر برداشت و به سجده رفت و آن دو نیز سر برداشته سجده كردند. من گفتم: عباس! امری بزرگ است. عباس گفت: آری امری بزرگ است ! آیا می دانی این جوان كیست ؟ گفتم: نه ! گفت: او محمد بن عبدالله برادرزاده من است. آیا می دانی این نوجوان كیست؟ او علی برادرزاده من است. آیا می دانی این زن كیست؟ او خدیجه بنت خویلد، زوجه آن جوان است. برادرزاده ام به ما خبر داده است كه پروردگار او - خدای آسمانها و زمین - به این دین كه وی بدان عمل می كند، امر كرده است. به خدا سوگند در تمام روی زمین ، جز این سه تن هیچ كس بر این دین نیست. با بررسی این روایتها در كتب سیره و تاریخ، پیشگامی حضرت علی علیه السلام در ایمان به رسول خدا به عنوان اولین مرد مسلمان محرز است و جای هیچ شك و تردیدی نمی گذارد.
فضایل علی علیه السلام از دوران بعثت تا هجرت رسول صلی الله علیه و آله
1- حدیث یوم الدار:
ابن هشام این روایت مشهور را از سیره ابن اسحاق حذف كرده و در كتاب خود نیاورده است. خلاصه روایت كه در متون دیگر از جمله طبری و ابن اثیر، از ابن اسحاق نقل شده، چنین است: بعد از نزول آیه مباركه «و انذر عشیرتك الاقربین » ، پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را كه در آن زمان 15 سال بیشتر نداشت، خواست و به او گفت كه طعامی آماده سازد و عموم خویشاوندان را كه شامل همه فرزندان عبدالمطلب ، یعنی عموها و عموزاده ها و عمه زاده های پیامبر بودند، دعوت كند. تعداد آنان از چهل نفر تجاوز نمی كرد چون برای بار سوم آنها را جمع كرد و غذا صرف شد، پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع آنها سخن گفت و فرمود: هیچ كس از برای كسان خود، چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، نیاورده است. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام. خدایم به من فرمان داده كه شما را به سوی او بخوانم. كدام یك از شما یاور و پشتیبان من خواهد بود تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد. سكوت بر مجلس حاكم شد و هیچ كس جواب مثبت نداد. تنها علی علیه السلام كه از همه كوچكتر بود، از جای برخاست و پشتیبانی خود را اعلام كرد؛ و چون پیامبر سه بار این سخن را فرمود و هر سه بار علی علیه السلام برخاست، دست بر گردن او گذاشت و فرمود: این برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شماست؛ سخن او را بشنوید و فرمان او را ببرید.
ذكر این حدیث، بیانگر فضیلتی دیگر برای علی علیه السلام است كه از همان ابتدای بعثت، آمادگی خود را برای هرگونه فداكاری در راه حمایت از رسول خدا اعلام می كند.
2- ماجرای لیلة المبیت
ابن هشام در ابتدای خبر هجرت، به این مطلب اشاره دارد كه همه اصحاب، هجرت كردند و هركس ماند، گرفتار حبس یا فتنه شد؛ مگر علی بن ابی طالب و ابوبكر. سپس ماجرای خوابیدن حضرت علی علیه السلام را در رختخواب رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب هجرت ایشان به مدینه و پوشیدن جامه سبز خضری - كه به دستور پیامبر برای محفوظ ماندن علی علیه السلام از آسیب دشمنان بود - را آورده است. سپس، از هجوم كفار قریش در صبحگاه به بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و دیدن علی به جای ایشان، سخن گفته است.
طبری در كتابش، ماجرای خوابیدن علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله را بطور مشروح ذكر كرده است. ابن اثیر نیز، ضمن ذكر ماجرای لیلة المبیت، در خاتمه افزوده كه كفار قریش، هنگامی كه علی را به جای پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر یافتند، او را زدند و به سوی مسجد الحرام بردند و ساعتی او را نگه داشتند، سپس رهایش كردند.
هرچند هر سه مورخ مسلمان از تحلیل این واقعه و بیان فداكاری حضرت علی علیه السلام در آن شب سرباز زده اند، اما ذكر كامل این روایت در سه منبع مورد استناد تحقیق، اهمیت اقدام علی علیه السلام در شب هجرت را به عنوان یكی از فضایل خاص برای آن حضرت تصریح می كند. در امالی مفید از امام چهارم علیه السلام روایت شده كه آیه: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد» ، در شان علی علیه السلام در ماجرای لیلة المبیت نازل شده است.
3- انجام وظیفه حضرت علی علیه السلام در مكه قبل از هجرت:
از دیگر فضایل حضرت علی علیه السلام پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، ادای امانتها به صاحبانشان در مكه بود كه رسول خدا این وظیفه خطیر را به آن حضرت واگذار كرد. ابن هشام پس از ذكر این مساله چنین آورده است كه علی بن ابی طالب سه شبانه روز در مكه ماند و پس از ادای امانتها به رسول خدا صلی الله علیه و آله ملحق و همراه او بر كلثوم بن هدم وارد شد. وی بیش از این مطلبی نیاورده و به همسفران علی علیه السلام در این سفر اشاره ای نكرده است.
طبری و ابن اثیر نیز دستور پیامبر صلی الله علیه و آله را برای بازگرداندن امانتهای مردم آورده اند ؛ اما مانند ابن هشام از سایر افرادی كه همسفر علی علیه السلام در هجرت به مدینه بودند، نام نبرده اند؛ در حالی كه روایت شده، یكی از دلایل توقف پیامبر صلی الله علیه و آله در محله قبا، ورود علی علیه السلام و آوردن فرزند رسول خدا همراه خود بوده است. آن حضرت، زمانی كه مشغول باز گرداندن امانتهای مردم از سوی رسول صلی الله علیه و آله خدا بود، نامه ای از ایشان دریافت كرد كه به همراه فواطم (فاطمه علیها السلام ، فاطمه بنت اسد - مادر آن حضرت - و فاطمه دختر زبیربن عبدالمطلب)، ام ایمن و فرزندش ایمن و جمعی از ضعفای مكه به مدینه هجرت كند. سپردن اهل بیت به علی علیه السلام، نشان دهنده اعتماد و اطمینان كامل پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت و آگاهی از انجام ماموریت توسط ایشان است كه متاسفانه ابن هشام، طبری و ابن اثیر از ثبت آن دریغ ورزیده اند؛ اما ابن اثیر در ادامه ماجرای هجرت علی علیه السلام به مدینه آورده است: علی بن ابی طالب چون به مدینه رسید، هر دو پای وی شكافته شده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله علی را خواست و چون به او گفتند نمی تواند راه برود، به نزد وی آمد، او را در آغوش فشرد و از روی مهربانی بر وی گریست و چون پاهای متورمش را دید، از آب دهان خود بر پاهای علی علیه السلام گذارد و پس از آن، حضرت تا روز كشته شدن از درد پا گله نكرد. این روایت، گوشه ای دیگر از محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه السلام آشكار می سازد؛ این محبت تنها جنبه شخصی و خانوادگی نداشت، بلكه از این رو بود كه او فردی نمونه و با فضیلت بود و خدا او را دوست داشت.
فضایل علی علیه السلام از دوران هجرت تا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
1- پیمان برادری میان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام:
یكی از افتخارات ویژه حضرت علیه السلام، انتخاب وی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله، علی به عنوان برادر خویش در جریان مؤاخات (پیمان برادری) پس از هجرت به مدینه است. ابن هشام ضمن ذكر رخداد مؤاخات میان مهاجر و انصار، از قول ابن اسحاق، خبر عقد برادری میان پیامبر و علی علیه السلام را آورده است. در مورد این شان علی علیه السلام، در تاریخ طبری و به تبع آن ابن اثیر، روایتی ذكر نشده و آنها این امر مهم را مسكوت گذاشته اند.
2- علی علیه السلام در مقام دامادی پیامبر صلی الله علیه و آله:
در تاریخ یعقوبی آمده است: وقتی علی بن ابی طالب، فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به سوی مدینه آورد، هنوز با او ازدواج نكرده بود و دو ماه پس از هجرت، رسول خدا فاطمه علیها السلام را به او تزویج كرد.
مسلم است كه حضرت فاطمه علیها السلام خواستگاران بسیاری داشت ابوبكر و عمر نیز چون خواست خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان نهادند، رسول خدا گفت كه منتظر قضاء الهی است. هنگامی كه حضرت علی علیه السلام فاطمه را از پیامبر صلی الله علیه و آله خواستگاری كرد، رسول خدا پذیرفت و چون عده ای لب به اعتراض گشودند، فرمود: «ما انا زوجته و لكن الله زوجه » ، من فاطمه را به علی تزویج نكردم، بلكه خدا او را تزویج كرد.
مساله ازدواج فاطمه علیها السلام با علی علیه السلام امری مهم است؛ به طوری كه وقت عاص بن وائل سهمی، به طعنه، پیامبر صلی الله علیه و آله را ابتر و منقطع از نسل خواند، خداوند سوره كوثر را در شان و مرتبت فاطمه زهرا علیها السلام نازل كرد؛ ابن اسحاق این مطلب را بدون ذكر نام فاطمه علیها السلام آورده است ؛ بنابراین جای تعجب است كه چرا مورخانی چون ابن هشام، طبری و ابن اثیر - كه به بسیاری از جزئیات زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته اند این مطلب را مسكوت گذاشته اند؟ !
3- حضور علی علیه السلام در جنگهای عصر رسول صلی الله علیه و آله:
براساس شواهد و مدارك تاریخی، حضرت علی علیه السلام در غزوات و سریه های صدر اسلام، نقش مؤثر و سرنوشت سازی داشته است. با بررسی اجمالی جنگها در عصر رسول اكرم صلی الله علیه و آله، 26 غزوه رخ داد و 35 تا 48 سریه و ماموریت جنگی و شناسایی انجام گرفت . به نقل اكثر مورخان اعم از شیعه و سنی، علی علیه السلام در همه غزوات جز «تبوك » شركت داشت ، و به عنوان دومین شخصیت نظامی پس از رسول صلی الله علیه و آله ایفای نقش كرده است.
در این قسمت ، به بررسی نقش تاریخ حضرت علی علیه السلام در جنگهای صدر اسلام، از دیدگاه ابن هشام، طبری و ابن اثیر می پردازیم.
1- 3- جنگ بدر:
در جنگهای صدر اسلام، پرچمدار، نقش مهم و خطیری داشت و پرچمدار بودن از فضایل اصحاب به شمار می آمد. در جنگهای عصر رسول صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام به خاطر شجاعت خود، معمولا پرچمدار سپاه اسلام بود. برخی از راویان سعی كرده اند این فضیلت را نادیده بگیرند. ابن اسحاق درباره پرچم سپاه اسلام در جنگ بدر می نویسد: دو پرچم سیاه در جلوی سپاهیان رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؛ یكی با نام «عقاب » در دست علی و دیگری در دست یكی از انصار . ابن اسحاق همچنین كشته شدن ولیدبن عتبه را در جنگ تن به تن با حضرت علی علیه السلام ذكر كرده، سپس فهرست جنگجویان قریش را كه در جنگ بدر به دست علی علیه السلام كشته شدند ، آورده است. وی این مطلب را نیز آورده كه علی علیه السلام با زبیر، سعد وقاص و عده ای دیگر برای گرفتن خبر از حركت قریشیان به سوی مدینه ، سر چاه بدر رفتند و دو نفر را دستگیر كردند. این امر حاكی از آن است كه حضرت علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله ، مسؤول كسب اطلاعات از مواضع دشمن بوده است.
طبری نیز درباره نقش حضرت علی علیه السلام در جنگ بدر، به همان مواردی كه ابن هشام از ابن اسحاق، درباره پرچمداری، كشتن ولید و مساله خبرگیری از حركت دشمن و رفتن به سر چاه بدر آورده، اشاره كرده است. اما ابن اثیر، در این مورد مطلبی را ذكر نكرده است.
2- 3- جنگ احد:
ابن هشام روایت كاملی را در مورد حضور حضرت علی علیه السلام در جنگ احد ذكر كرده و آورده است: وقتی جنگ در احد شدت گرفت، پیامبر صلی الله علیه و آله زیر پرچم انصار نشست و برای علی بن ابی طالب پیغام فرستاد كه پرچم را پیش ببرد. در این هنگام ابو سعد بن ابی طلحه كه پرچمدار مشركان بود، علی علیه السلام را به مبارزه طلبید. آن دو به نبرد پرداختند و اندكی بعد، ابی طلحه با ضربه علی مجروح شد. حضرت برای كشتن به او نزدیك نشد؛ وقتی علت را پرسیدند، فرمود: عورتش را برهنه كرد، لذا از وی گذشتم و دانستم كه خدا او را خواهد كشت. همچنین آورده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در احد، در حفره ای كه دشمن كنده بود، افتاد. علی علیه السلام اورا یاری كرد ودستش را گرفت ؛ «فاخذ علی بن ابی طالب بید رسول الله » . در پایان جنگ احد نیز پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را برای آگاهی از جهت حركت لشكر قریش و مقاصد آنها فرستاد كه علی علیه السلام فرمود: من در پی آنها رفتم و دیدم كه قصد مكه را دارند. ابن هشام می نویسد: برخی از آگاهان به من خبر دادند كه ابن ابی نجیح گفت: روز احد منادی ندا می داد: «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی »
طبری نیز جریان نبرد تن به تن حضرت علی علیه السلام با پرچمدار مشركان ابو طلحه - را آورده و از حملات مكرر حضرت علی علیه السلام در صحنه جنگ احد می نویسد و اینكه جبرئیل گفت: ای پیامبر خدا! از خود گذشتگی این است و پیامبر گفت: او از من است و من از اویم. جبرئیل گفت: من نیز از شمایم. گوید در این وقت بانگی برآمد كه شمشیری جز ذوالفقار و جوانمردی جز علی نیست.
طبری آورده: وقت مصعب بن عمیر در جنگ احد كشته شد، پیامبر پرچم را به دست علی علیه السلام داد؛ و در جریان زخمی شدن پیامبرو شایعه كشته شدن ایشان، ازجمله همراهان وی كه پیامبر را به سمت دره احد بردند تا ازدست دشمنان قریش مصون ماند، علی بن ابی طالب بود. او همچنین فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله را، در خبرگیری از حركت دشمنان، توسط علی علیه السلام روایت كرده است.
ابن اثیر در تاریخ كامل، ماجرای چگونگی حضور علی علیه السلام در جنگ احد، دلاوری وی در كشتار مشركان قریش، ندای جبرئیل در تقدیر شجاعت علی علیه السلام در حین جنگ ، پرچمداری علی علیه السلام پس از مصعب بن عمیر در احد، رسیدگی به پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان زخمی شدن و وظیفه تعقیب دشمنان و گزارش دادن از حركت آن لشكر به سمت مكه را بطور كامل و شبیه آنچه كه طبری آورده، روایت كرده است.
3- 3- غزوه بنی نضیر:
در السیرة النبویه، ابن اسحاق خبر حركت رسول خدا به سوی بنی نضیر را آورده و افزوده است كه همراهان ایشان از صحابه، ابوبكر، عمر و علی علیه السلام بودند. او از پرچمداری علی علیه السلام در این جنگ مطلبی نیاورده است؛ اما طبری و ابن اثیر روایت كرده اند كه پیامبر وقتی می خواست برای جنگ به سوی بنی نضیر برود، عبدالله بن ام مكتوم را به جانشینی خویش در مدینه گذاشت و پرچم را به دست علی بن ابی طالب داد.
4- 3- جنگ خندق (احزاب):
ابن هشام، روایت ابن اسحاق در عبور كردن عمر وبن عبدود از گوشه خندق و مبارزه طلبی او را آورده كه در پاسخ به او، حضرت علی علیه السلام اعلام آمادگی كرد و در این نبرد، عبدود - جنگاور مشهور عرب - به دست علی علیه السلام كشته شد. سپس چهار بیت شعر منسوب به علی بن ابی طالب را آورده و افزوده است كه بیشتر آشنایان شعر، در نسبت دادن این اشعار به علی علیه السلام تردید كرده اند.
طبری و به تاسی از او، ابن اثیر نیز روایت حضور مؤثر علی در جنگ خندق و ماجرای مبارزه طلبی عبدود و نبرد تن به تن آن دو را بطور كامل آورده اند كه سرانجام در این مبارزه، عبدود به دست علی علیه السلام كشته شد.
از آنجا كه جنگ خندق (احزاب)، از جمله جنگهای مهم و طراحی شده از سوی جمعی از مشركان علیه مسلمانان مدینه بود و طولانی و فرسایشی شدن آن برای هر دو گروه - كفار و مسلمانان - ملال آور شده بود؛ حضور علی علیه السلام و رشادتهای وی در كشتن سران جنگجوی مشركان، بخصوص عبدود، تاثیر بسزایی در تقویت روحیه مسلمانان داشت و سرآغازی برای كشتار سایر مشركان و درنتیجه شكست و بازگشت آنان به سوی مكه شد. به همین دلیل این ضربه سرنوشت ساز علی علیه السلام در جنگ خندق، برتر از عبادت جن و انس شهرت یافت، كه از جمله فضیلتهای منتسب به علی بن ابی طالب است. خداوند در سوره احزاب، به برخی از رویدادهای جنگ و نیز روحیات مسلمانان و مشركان اشاره كرده است.
5- 3- غزوه بنی قریظه:
در مورد حضور علی علیه السلام در غزوه بنی قریظه، یك روایت از ابن اسحاق آورده شده كه گفت: رسول خدا، علی بن ابی طالب را با پرچم خود به سوی بنی قریظه فرستاد. علی علیه السلام تا نزدیك قلعه دشمن رفت و سخن زشتی از آنان درباره پیامبر صلی الله علیه و آله شنید؛ بازگشت و وقتی به رسول خدا رسید گفت: هرگز نباید از این خبیثان درگذری! رسول خدا فرمود: چرا، آیا درباره من چیز بدی از آنها شنیدی؟ گفت: آری! حضرت فرمود: اگر مرا می دیدند، چیزی نمی گفتند. در روایت دیگری ابن هشام می نویسد: برخی از موثقان اهل علم برایم نقل كردند كه علی بین ابی طالب، درحالی كه مسلمانان، قلعه بنی قریظه را در حصار داشتند، فریاد می زد: «یا كتیبة الایمان » ، آنگاه خود با زبیر قدم پیش نهاد و گفت: به خدا سوگند یا مانند حمزه ربت شهادت می چشم یا قلعه شان را می گشایم. پس بنی قریظه گفتند: ای محمد، ما حكمیت سعدبن معاذ را می پذیریم.
6- 3- علی علیه السلام كاتب پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان صلح حدیبیه:
در السیرة النبویه، ابن اسحاق از زهری، در مساله نوشتن متن صلحنامه حدیبیه، از علی علیه السلام نام برده است و به دنبال آن مطلب دیگری درباره او نیاورده است. سپس از شاهدان صلحنامه یاد كرده كه علی بن ابی طالب نیز در شمار آنان است؛ با این قید: «و كان هو كاتب الصحیفه ».
طبری نیز مساله كتابت صلحنامه حدیبیه را توسط علی علیه السلام به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله آورده و قید كرده است كه وی از شاهدان صلحنامه بود؛ اما ابن اثیر تنها نوشتن متن صلحنامه از سوی علی علیه السلام را روایت كرده و از مورد دوم سخنی نیاورده است.
7- 3- غزوه خیبر:
در السیرة النبویه، ابن اسحاق خبر حركت پیامبر صلی الله علیه و آله را به سوی خیبر آورده، اما چیزی درباره پرچمدار سپاه ننوشته است؛ ولی ابن هشام در این باره می افزاید: «و دفع الرایة الی علی بن ابی طالب رضی الله عنه و كانت بیضاء».
ابن اسحاق خبر فرستادن ابوبكر و عمر را برای فتح قلعه خیبر آورده است كه آنان هریك رفتند و برگشتند اما آنجا را فتح نكردند، تا آنكه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «فردا پرچم را به دست مردی می دهم كه خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند و خدا به دست او قلعه ها را فتح می كند.» سپس خبر فتح خیبر و استفاده از آن را به عنوان سپر، توسط علی علیه السلام آورده است. طبری و ابن اثیر جریان فتح خیبر به دست علی علیه السلام را بطور كامل روایت كرده و نوشته اند كه پس از عدم موفقیت ابوبكر و عمر در فتح قلعه یهودیان خیبر، پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست كسی خواهم داد كه خدا و پیامبرش او را دوست دارند و او نیز خدا و پیامبر را دوست دارد. همچنین به چشم درد علی علیه السلام و بهبود آن به دست پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره كرده اند كه پس از مبارزه با مرحب یهودی و هلاكت او، قلعه را فتح كرد. (58) ابن اثیر علاوه بر طبری، از ابو رافع نقل كرده كه چون خدا قلعه را به دست علی علیه السلام گشود، حضرت در قلعه را فروافكند؛ ما كه هشت نفر بودیم كوشیدیم آن را از یك سو به سوی دیگر برگردانیم، اما نتوانستیم.
اخبار این مورخان در خصوص دلاوری و شجاعت علی علیه السلام در عرصه پیكار با یهودیان خیبر، بخصوص نقل جمله معروف پیامبر صلی الله علیه و آله در شان علی علیه السلام در فتح قلعه، بیان فضیلتی دیگر از حضرت علی علیه السلام در تاریخ اسلام است.
8- 3- سریه ذات السلاسل:
ابن هشام در مورد این سریه آورده است: رسول خدا خبر یافت كه گروهی از قضاعه، قصد غارت اموال مسلمانان را دارند؛ «عمروبن عاص » را فراخواند و پرچم سیاهی به وی داد و 300 مرد از بزرگان مهاجر و انصار را با او روانه ساخت؛ او وقتی نزدیك دشمن رسید و از تعداد آنان آگاه شد، از پیامبر صلی الله علیه و آله كمك خواست. رسول خدا، «ابو عبیده جراح » را با 200 مرد فرستاد و برای وی لوایی بست و بزرگان مهاجر و انصار، از جمله ابوبكر و عمر را همراه وی روانه كرد و به او گفت كه به عمرو ملحق شوند و با هم باشند و اختلاف نكنند. سرانجام آنان با جمعی از مشركان برخورد كرده و آنها را شكست دادند و شخصی را فرستادند تا گزارش آن سریه و بازگشت مسلمانان را به پیامبر صلی الله علیه و آله بدهد. طبری نیز مطلب را مانند ابن هشام نقل كرده است. اما بنا بر بعضی از ماخذ شیعی، كار با اعزام عمروبن عاص به انجام نرسید و مقصود حاصل نگشت؛ بلكه پس از مامور شدن علی علیه السلام، دشمن از پای درآمد و خاطر رسول خدا و سایر مسلمانان آسوده شد؛ مطلب مهم در خصوص این سریه، نازل شدن سوره «عادیات » در شان علی علیه السلام است.
طبرسی در مجمع البیان آورده: بعضی گفته اند سوره عادیات وقتی نازل شد كه رسول خدا، علی علیه السلام را به جنگ ذات السلاسل فرستاد و علی علیه السلام لشكر دشمن را شكست داد و این بعد از چند نوبت اعزام افراد با لشكر به سوی دشمن بود كه نتوانستند كاری صورت دهند و به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بازگشتند. در حدیثی طولانی از امام صادق علیه السلام وایت شده است كه از این جهت جنگ مزبور ذات السلاسل خوانده شد كه علی علیه السلام مشركان را شكست فاحشی داد، عده ای را كشت و اسیران را در طناب به هم بست كه گویی در غل و زنجیرند. وقتی این سوره نازل شد، رسول خدا از خانه به میان مردم آمد، نماز صبح را خواند و همین سوره را در نماز تلاوت كرد. بعد از آن كه نمازش تمام شد، اصحاب گفتند: ما این سوره را نشنیده بودیم؛ رسول صلی الله علیه و آله فرمود: بله! علی بر دشمنانش ظفر یافت ، خدای تعالی این سوره را فرستاد و جبرئیل امشب با آمدن آن، فتح علی علیه السلام را به من مژده داد؛ چند روز بعد، علی علیه السلام با غنایم و اسیران رسید.
9- 3- نقش علی علیه السلام در فتح مكه:
در جریان فتح مكه، علی علیه السلام از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله ماموریت یافت كه جاسوس قریش - زنی به نام ساره - را كه قصد خبررسانی از حركت سپاهیان اسلام را داشت، دستگیر كند. ابن اسحاق این مطلب را به نقل از سایر راویان آورده است ؛ همچنین درباره ورود مسلمانان به مكه در زمان فتح آن و شعار سعدبن عباده یاد كرده كه می گفت: «الیوم یوم الملحمة ». شخصی از این سخن آشفته شد و از تمایل انصار به ایجاد درگیری با مكیان، به پیامبر صلی الله علیه و آله شكایت كرد؛ در نتیجه پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: به نزد سعد برو، پرچم را از او بگیر و وارد مكه شو.
طبری و ابن اثیر، خبر مربوط به دستگیری جاسوس قریش را توسط علی علیه السلام ، ذكر كرده و نیز از فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله در واگذاری پرچم سپاه را از دست سعد به علی علیه السلام آورده اند.
براساس این روایات، نقش مؤثر حضرت علی علیه السلام، در دستگیری جاسوس كفار و نیز پرچمداری و دعوت مردم به الفت و رحمت، در لبیك به پیام رسول خدا در فتح بدون خونریزی مكه، تصریح شده است.
10- 3- بت شكنی علی علیه السلام در نبرد با قبیله طی:
از جمله اقدامهای پیامبر صلی الله علیه و آله پس از فتح مكه، پاكسازی خانه كعبه و سایر مراكز از وجود مظاهر شرك و بتها بود. حضرت علی علیه السلام نیز در این اقدام انقلابی شركت داشت و از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای انهدام بعضی بتها ماموریت یافت. ابن هشام در این مورد آورده است: بعضی از اهل علم روایت كرده اند كه پیامبر صلی الله علیه و آله، علی بن ابی طالب را برای انهدام بت فلس فرستاد كه دو شمشیر به نامهای مخذم و رسوب بر آن بسته شده بود؛ علی علیه السلام آنها را برداشته به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد.
ابن اثیر در روایت كاملی آورده است: در ماه ربیع الاول از سال نهم هجری، پیامبر صلی الله علیه و آله علی بن ابی طالب را برای نبرد، به سوی قبیله طی روانه كرد و به وی فرمان داد كه «فلس » را درهم شكند. او به سوی طی رفت، به آنها حمله كرد، غنیمت و اسیرانی گرفت و بت را منهدم ساخت و دو شمشیر مخذم و رسوب را كه حارث بن ابی شمر به آن بت پیشكش كرده و بر آن آویزان كرده بود، گرفت و به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد؛ دختر حاتم را نیز به اسیری گرفت و به مدینه آورد كه پیامبر او را آزاد كرد.
11- 3- نبرد حنین:
پس از فتح مكه، هنوز قبایلی چون هوازن و ثقیف بودند كه در مقابل دعوت اسلام مقاومت كرده و جنگ حنین را به راه انداختند. مسلمانان كه در این زمان تعدادشان افزایش یافته بود، مغرور شده در همان آغاز جنگ از مشركان شكست خوردند و متواری شدند؛ اما برخی از صحابه ایستادگی كرده سبب بازگشت مسلمانان و تقویت روحیه آنان شدند و سرانجام پیروزی را نصیب لشگریان اسلام كردند؛ از جمله این افراد حضرت علی علیه السلام بود.
طبق گفته ابن اسحاق، از جمله كسانی كه در حنین ایستادگی كردند و فرار ننمودند، از مهاجران، ابوبكر و عمر، و از اهل بیت، پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام و عباس بودند. همچنین آورده است: در حنین، پرچمدار مشركان بر شتر خود كر و فری داشت، ناگاه علی بن ابی طالب به سوی او رفت. مردی از انصار هم قصد وی كرد. علی شتر را از پشت سر زد و انصاری به آن مرد حمله ور شد و پایش را قطع كرد و او از روی شتر افتاد.
4- حدیث منزلت:
در مورد عدم حضور علی علیه السلام در غزوه تبوك و ماجرای آن، ابن اسحاق آورده است: رسول خدا در سفر تبوك ، علی بن ابی طالب را میان اهل خویش گذاشت؛ منافقان گفتند: برای خلاص از دست او ، وی را همراه نبوده است ! در این وقت علی علیه السلام سلاح بر گرفته در جرف به رسول خدا رسید و آنچه را كه منافقان گفته بودند، به عرض آن حضرت رسانید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دروغ می گویند، من بخاطر آنچه در پشت گذاشته ام تو را در اینجا نگه داشتم؛ برگرد و به جای من میان اهل من و خودت بمان. آیا راضی نیستی كه نسبت به من مانند هارون به موسی باشی، جز آن كه پیامبری بعد از من نمی آید. در این وقت علی علیه السلام به مدینه بازگشت و رسول خدا به سفر ادامه داد. این خبر را طبری و ابن اثیر بطور كامل آورده اند و به حدیث معروف رسول صلی الله علیه و آله در مورد علی علیه السلام اشاره كرده اند. این حدیث، پس از حدیث یوم الدار، از مهمترین احادیث در بیان شان علی علیه السلام است كه به حدیث منزلت شهرت یافته و راویان زیادی آن را در كتب خویش ذكر نموده اند. باید به این نكته توجه داشت كه آنچه در كتب مزبور بدان اشاره نشده، آن است كه خروج علی علیه السلام از مدینه در پی گفتار منافقان، به خاطر باور این شایعات نبود؛ چرا كه وی بیشترین و عمیقترین شناخت را از پیامبر داشت و صدور چنین سخنی را از سوی رسول خدا محال می دانست؛ بلكه خروج او از مدینه، بهانه و فرصتی برای اتمام حجت با مسلمانان بود؛ حقانیت مقام وی نیز، در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله آشكار است.
5- حضور علی علیه السلام در روز مباهله:
از وقایع مهم تاریخ اسلام در سال دهم هجری ، ماجرای مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران است. رؤسای قوم ترسا كه در پذیرش آیین جدید مقاومت كرده حقانیت آن را زیر سؤال می بردند، به دستور خداوند و از سوی رسول خدا دعوت به ملاعنه یا نفرین كردن بریكدیگر شدند. در این مراسم، پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه علی، فاطمه، حسن و حسین بیرون آمد. وقتی مسیحیان آنها را دیدند گفتند: اینها همان چهره هایی هستند كه اگر خدا را سوگند دهند كه همه كوههای جهان را از جای بركند، خدا چنان كند. بنابراین دست از مباهله برداشتند و به شرط پرداخت جزیه، با مسلمانان از در صلح و دوستی درآمدند. از این واقعه مهم كه حضرت علی علیه السلام نیز به عنوان اهل بیت پیامبر در آن شركت داشت، در سیره ابن هشام مطلبی ذكر نشده است، اما ابن اثیر خبر را بطور كامل آورده است.
6- شان نزول آیاتی درباره علی علیه السلام:
در مورد منزلت حضرت علی علیه السلام، همین بس كه آیات متعددی از قرآن كریم در شان آن حضرت نازل شده است كه در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره می كنیم.
یكی از آیات مهم در مقام علی علیه السلام، مربوط به ماجرای لیلة المبیت است. فداكاری علی علیه السلام در شب هجرت رسول صلی الله علیه و آله، آن قدر خالصانه و پر اهمیت بود كه مورد ستایش حق تعالی نیز واقع شد و این آیه نازل گشت: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد».
همچنین آیه: «الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون.» در مجمع البیان، ذیل آیه مذكور آمده است: از ابن عباس در سبب نزول این آیه روایت شده، علی بن ابی طالب علیه السلام چهاردرهم داشت؛ یكی را در شب، دیگری را در روز، سومی را مخفیانه و چهارمی را آشكارا صدقه داد و این آیه در شان آن حضرت نازل شد. طبرسی گوید: این معنی از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است.
در تفسیر المیزان آمده، افراد مختلفی در تفسیر آیه: «و یطعمون الطعام علی حبه مسكینا و یتیماو اسیرا» ، از ابن عباس روایت كرده اند: این آیه در شان علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام نازل شده است و در روایتی از ابن عباس آمده: حسنین علیهما السلام بیمار شدند و علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام برای بهبودی آنها سه روز، روزه نذر كردند. وقتی حال كودكان بهبود یافت، آنها به ادای نذر پرداختند. اما هر شب سائلی به در خانه آنها آمد و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله افطار خود را به او دادند. این ماجرا در سه شب متوالی تكرار شد تا اینكه علی علیه السلام در صبح روز چهارم، به نزد پیامبر رفت و رسول خدا با دیدن حالت ضعف در كودكان و گودی چشم فاطمه علیها السلام ناراحت شد؛ در همین حال جبرئیل نازل گشت و گفت: این سوره را بگیر، خدا تو را به داشتن چنین اهل بیتی تهنیت می گوید. آنگاه آیات را قرائت كرد.
از دیگر آیات مهم در منزلت علی علیه السلام، آیه «انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا لذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزكوه و هم راكعون » است. امامیه معتقدند این آیه در تنصیص ولایت و خلافت آن حضرت است؛ زیرا تنها او انگشتر خود را در حال ركوع به سائل داد.
علاوه بر شان نزول آیات فوق كه به عنوان نمونه ذكر شد، سوره «عادیات » نیز در منزلت علی علیه السلام نازل شده كه بشارت پیروزی حضرت در نبرد ذات السلاسل بود و در قسمت جنگهای صدر اسلام به آن اشاره شد. در این موارد، مطلبی در سیره ابن هشام، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر نیامده است.
7- حجة الوداع و حدیث غدیر خم:
ابن هشام كه اخبار حجة الوداع را از شروع سفر تا پایان مناسك در دوازده روایت دنبال كرده است ، در روایت سیزدهم بدون پرداختن به كیفیت مراجعت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، فقط با عبارت «ثم قفل رسول الله » ، به برگشت اشاره ای كرده و آنگاه از اقامت آن حضرت در بقیه ذی الحجه و صفر در مدینه و اعزام اسامة بن زید برای جنگ با رومیان سخن به میان آورده است؛ و هیچ اشاره ای به حدیث غدیر و مساله امامت و جانشینی علی علیه السلام نكرده است.
طبری و ابن اثیر هم اخبار حجة الوداع را مختصر نوشته اند و از مساله جانشینی و وصایت پیامبر در مورد علی علیه السلام و حدیث معروف غدیرخم هیچ سخنی نگفته اند. به این ترتیب این سؤال به ذهن متبادر می شود كه این منابع، به رغم پرداختن به سیره و زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله - كه در بعضی موارد حتی كوچكترین جزئیات زندگی آن حضرت را به تفضیل ذكر كرده اند - چگونه روزهای زیادی از عمر پیغمبر را - كه هر دقیقه و ثانیه آن، با قول، فعل و یا تقریر آن حضرت می توانست مبین حكم جدید و دستور العمل تازه ای باشد - نادیده انگاشته اند و بدون اشاره به حادثه مهمی چون غدیر خم و مساله جانشینی پس از رسول خدا، به قسمت دیگر پرداخته اند؟ !
ما مسلمانان معتقدیم پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در هیچ شرایطی، جامعه و مردم را از داشتن امام بی نیاز نمی دید، حتی اگر تعداد آنها اندك و احتمال بروز شكاف و اختلاف، ضعیف بود. رسولی كه از بیم اختلاف سه نفر در سفر ماموریت ، به آنها دستور می دهد تا یك نفر را به عنوان امیر و رئیس خود انتخاب كنند، چگونه ممكن است امت بزرگ اسلام را پس از خود، بدون تعیین سرپرست و زمامدار كه در حل و فصل مشكلات مرجع باشد، رها كند و در سلكی منظم در نیاورد ؟ ! در حالی كه نص صریح ایشان در واگذاری وصایت و خلافت مسلمانان به علی علیه السلام در حدیث غدیر، نشان از اهمیت مساله رهبری و پیشوایی مردم دارد. رهبری امت پس از پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر مهم بود كه خداوند جبرئیل را نزد محمد صلی الله علیه و آله فرستاد، آن حضرت در زمان حیات خویش برای ولایت علی علیه السلام از مردم، شاهد و گواه بگیرد و پیش از وفات خود، وی را امیرالمؤمنین بنامد و نه نفر از اصحاب مشهور و یاران خود را به عنوان شاهد فرا خواند. همچنین در بازگشت از حج، در غدیرخم به پیامبرش فرمود: «یا ایها الرسول، بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته.. .» پس از ابلاغ خلافت و امامت علی علیه السلام توسط رسول خدا، آیه «الیوم اكملت لكم دینكم. ..» نیز بر پیامبر نازل شد كه نزول این آیه، به منزله تبریك و شادباش بود و اینكه حضرت با اعلام ولایت، كمال دین را اعلام كرد، همچنین تاكید بر این نكته بود كه اگر رسول صلی الله علیه و آله نص ولایت را بر مردم ابلاغ نمی كرد، دین اسلام به كمال نمی رسید.
نتیجه
حاصل بررسی دقیق و مستند روایتهای نقل شده در سه متن معتبر تاریخی - سیره ابن هشام ، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر در مورد فضایل مربوط به حضرت علی علیه السلام و مساله امامت (حدیث غدیر) و پاسخ به سؤالهای اصلی تحقیق این است: در مرحله تولد علی علیه السلام تا بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله ، مهمترین روایت در منزلت علی علیه السلام ، اسلام آوردن وی به عنوان اولین مرد مسلمان بود كه هرسه مورخ به آن اشاره كرده و روایتهای مختلفی پیرامون آن آورده اند. ابن اثیر علاوه بر دیگران، به سخنی از خود علی علیه السلام در مسلمان شدن و سبقت وی در ایمان آوردن، استناد جسته است. در مورد نماز گزاردن علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله در دره های مكه در دوران بعثت، طبری مطلبی نیاورده، ولی ابن هشام و ابن اثیر مختصری ذكر كرده اند.
در مرحله پس از بعثت تا هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، یكی از مهمترین روایتها در مقام علی علیه السلام ، حدیث یوم الدار در جریان انذار خویشاوندان از سوی رسول صلی الله علیه و آله است كه ابن هشام آن را از سیره ابن اسحاق حذف كرده و در كتاب خود نیاورده است ، لیكن طبری و ابن اثیر آن را به نقل از ابن اسحاق آورده اند. بسیاری از مورخان و محدثان و عالمان بزرگ اسلامی بر صحت حدیث یوم الدار اتفاق نظر داشته آن را نخستین نص پیامبر صلی الله علیه و آله بر جانشینی علی علیه السلام ذكر كرده اند. از دیگر روایات در مقام علی علیه السلام، ماجرای لیلة المبیت است كه هر سه مورخ آن را بطور كامل ذكر كرده اند، اما اشاره ای به شان نزول آیه ای در اهمیت این اقدام علی علیه السلام نكرده اند. مطلب مهم در مقطع زمانی پس از هجرت رسول از مكه به مدینه سفارش و دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام، در بازگرداندن امانتهای مسلمانان و آوردن «فواطم » به مدینه است. ابن هشام، طبری و ابن اثیر به قسم اول آن اشاره كرده اند، لیكن از همسفران علی علیه السلام ذكری به میان نیاورده اند.
در مرحله پس از هجرت تا رحلت رسول صلی الله علیه و آله؛ ماجرای مؤاخات یا پیمان برادری میان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام حائز اهمیت است كه ابن هشام ضمن ذكر مؤاخات میان مهاجران و انصار، از قول ابن اسحاق این خبر را آورده ، لیكن طبری و ابن اثیر آن را ذكر نكرده اند.
بنا بر اسناد معتبر تاریخی، دو ماه پس از ورود علی علیه السلام به مدینه، وی با فاطمه علیها السلام تنها فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج می كند كه ابن هشام ، طبری و ابن اثیر در این مورد، مطلبی را نیاورده اند؛ در حالی كه مقام دامادی رسول خدا، مقام و فضیلتی درخور توجه بوده است. درباره حضور سرنوشت ساز علی علیه السلام در اكثر جنگهای صدر اسلام، مورخان مورد نظر، روایتهای متعددی آورده اند كه در برخی متون، مختصر و در برخی دیگر كاملتر است. هرسه مورخ در غزوه تبوك ، به حدیث منزلت اشاره كرده اند؛ و خبر جریان مباهله را تنها ابن اثیر آورده است.
آنچه درباره نبرد ذات السلاسل آورده اند و به نقش علی علیه السلام در آن سریه اشاره ای نكرده اند، مورد قبول علمای امامیه نیست. براساس متون معتبر تاریخی شیعه ، حضرت علی علیه السلام تنها كسی است كه موفق به شكست دشمنان در آن نبرد شد و اهمیت اقدام وی ، بقدری است كه جبرئیل از سوی خداوند، سوره «عادیات » را در شان علی علیه السلام نازل كرد.
مورخان مورد نظر، درباره آیات متعددی كه در مقاطع مختلف دوران رسالت در مورد علی علیه السلام نازل شده، اشاره ای نكرده اند. مهمترین روایتی كه هر سه مورخ درباره آن سكوت كرده و هیچ اشاره ای بدان نكرده اند، حدیث غدیر و مساله وصایت و جانشینی علی علیه السلام در ماجرای حجة الوداع است.
با توجه به تواتر این حدیث در منابع اهل سنت و شیعه ، نمی توان این احتمال را مطرح كرد كه وقوع چنین حادثه ای به ثبوت نرسیده است ؛ بلكه احتمال قریب به یقین آن است كه محدودیتهای سیاسی یا عقیدتی ، آنها را از ذكر بعضی از وقایع و حقایق تاریخ اسلام بازداشته است. تمامی این مورخان كه در زمان عباسیان می زیستند، بطور طبیعی نمی توانستند و یا مصلحت روزگار ایجاب نمی كرد كه اخباری را كه پایه حكومت عباسیان را متزلزل می ساخت یا آنها اینطور تصور می كردند و می توانست دستاویزی محكم برای مخالفان باشد، در آثار خود بیاورند. نتیجه ارزیابی این آثار، ما را وادار می كند تا در مقابل این گونه مورخان كه برخی بنیانگذار تاریخ نویسی در اسلام هستند، احتیاط علمی خود را از دست ندهیم.
منبع:
فصلنامه ندای صادق، شماره 20
-
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب