18
مرداد

آداب31

احكام و آداب وضوء
در رواياتى كه از ائمّه (عليهم‏السلام) در تفصيل احكام وضوء وارد شده، آمده است كه: كسى كه مى‏خواهد وضو بگيرد، هنگام شستن صورت از اوّلِ [رستنگاه ]موى جلو سر آغاز نموده تا آخر چانه‏اش را مى‏شويد، و هنگام شستن دستها از روى دستها شروع نموده و از آرنج تا سر انگشتان را شستشو مى‏دهد، و به اندازه‏ى [پهناى ]سه انگشت جلو سرش را مسح مى‏كند، البتّه كمتر از اين هم كفايت مى‏كند و هنگام مسح كردن روى پاها از سر انگشتان شروع نموده و تا برآمدگى روى پاها را كه كعب عالى ناميده مى‏شود، مسح مى‏كند. و اگر صورت و بازوها و دستهايش را دوبار بشويد جايز است، و بين فضيلت دو روايتى كه در اين باره نقل شده است جمع نموده است.

مُبطلات وضوء
و جنابت، و مسّ ميّت بعد از سرد شدن بدن ميّت و پيش از غُسل دادن ميّت وضو را باطل مى‏كند؛ و نيز خوابى كه بر گوش و چشم غالب باشد، و همچنين هر چيزى كه عقل را از بين مى‏برد، و نيز بول و غايط، و خارج شدن قطعى و يقينى باد از انسان آن را باطل مى‏كند. و افزون بر اينها در مورد زنان، حيض و نفاس و استحاضه از امورى است كه وضو را باطل مى‏كند.

ادب حضور فلاح السائل

 


free b2evolution skin
18
مرداد

آداب30

احكام و آداب و ادعيه‏ى وضو

كيفيّت وضو گرفتن‏
در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: روزى اميرالمؤمنين (عليه السلام) با محمّد ابن حنفيّة نشسته بودند، حضرت فرمود: اى محمّد، ظرفى آب بياور تا براى نماز وضو بگيرم. محمّد آب آورد، حضرت آب را با دست چپ، بر دست راستش ريختند و سپس فرمودند:
بِسْمِ اللَّهِ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى جَعَلَ المآءَ طَهُوراً، وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً.
- به نام خدا، سپاس خدايى را كه آب را پاكيزه و پاكيزه كننده قرار داد، و آن را نجس و آلوده قرار نداد.
سپس [به توالت رفته‏] و خود را شستشو داده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، حَصِّنْ فَرْجى وَ أَعِفَّهُ، وَاسْتُرْعَوْرَتى، وَ حَرِّمنْى عَلَى النّارِ.
- خدايا، شرمگاهم را محفوظ و پاكدامن بدار، و عورتم را بپوشان، و آن را بر آتش [جهنّم ]حرام كن.
پس از آن آب در دهان گردانيده و مضمضه نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لَقِّنى‏ حُجَّتى يَوْمَ أَلْقاكَ، وَ أَطْلِقْ لِسانى بِذِكْرِكَ [وَ شُكْرِكَ‏].
- خداوندا، روزى كه با تو ملاقات مى‏كنم، حجّت و دليلم را به من تلقين نموده و بفهمان، و زبانم را به ياد [و شكر گزارى‏ات ]بگشاى.
سپس آب داخل بينى كرده و استنشاق نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لاتُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ، وَ اجْعَلْنى مِمَّنْ يَشَمُّ ريحَها وَ رَوْحَها وَ رَيْحانَها وَ طيبَها.
- خدايا، بوى بهشت را بر من حرام منما، و مرا از كسانى قرار ده كه بو و نسيم و بوى خوش و عطر بهشت را مى‏بويند.
سپس صورت خويش را شسته و فرمودند:
أَللّهُمَّ، بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ، [و لاتُسَوِّدُ وَجْهى يَوْمَ تَبَيُّضُ فيهِ الْوُجُوهُ‏].
- خداوندا، روزى كه چهره‏ها در آن سياه مى‏گردد، روى مرا سپيد گردان، [و در روزى كه رويها سفيد مى‏گردد، مرا رو سياه مفرما].
آنگاه دست راست خويش را شسته و فرمودند:
أَللّهُمَّ، أَعْطِنى كِتابى بِيَمينى‏، وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارى، وَ حاسِبْنى حِساباً يَسيراً.
- خدايا، نامه‏ى عملم را به دست راستم بده، و جاودانگى در بهشتت را به دست چپم، و به صورت آسان از من حساب كشى بفرما.
سپس دست چپ خود را شستشو داده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لاتُعْطِنى كِتابى بِشِمالى [وَ لا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى‏]، وَ لاتَجْعَلْها مَغْلُولَةً إِلى عُنُقى، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ.
- خداوندا، كتابم را به دست چپ [و از پشت سرم‏] به من مده، و آن را بسته بر گردنم قرار مده، و به تو پناه مى‏برم از جامه‏هاى بريده و مهيّا شده از آتش.
سپس سر خود را مسح نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ [وَ عافِيَتِكَ مِنَ الْبَلْوى.].
- خدايا، مرا غرق در رحمت و بركات و عفو و گذشت [و ايمن از بلا] خود بگردان.
پس از آن پاهاى خويش را مسح نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ [الْمُسْتَقيمِ‏] يَوْمَ تَزَلُّ فيهِ الاَْقْدامُ، وَاجْعَلْ سَعْيى فيما يُرْضيكَ عَنّى.84
- خداوندا، در روزى كه قدمها مى‏لغزند مرا بر صراط [مستقيم ]ثابت و استوار گردان، و سعى و كوششم را در چيزى قرار ده كه موجب خرسندى تو از من گردد.
سپس حضرت سرشان را بلند كرده و به محمّد نگاه نمود و فرمود: اى محمّد، هركس مانند من وضو بگيرد، و همانند من دعا كند، خداوند - عزّوجلّ - از هر قطره‏ى [آبى كه در وضوء استفاده نموده ]فرشته‏اى مى‏آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير بگويد، و خداوند ثواب آن را تا روز قيامت براى او مى‏نويسد.

ادب حضور فلاح السائل


free b2evolution skin
18
مرداد

حكايت50

فنا و بى وفايى دنيا از نظر نوح عليه‏السلام‏

حضرت نوح عليه‏السلام از پيامبرانى بود كه عمر طولانى داشت. بعضى نوشته‏اند 2500 سال عمر نمود، از اين رو به او شيخ الانبياء مى‏گفتند. در عين حال او هرگز دل به اين دنياى فانى نبسته بود و خود را چون مسافرى مى‏ديد، شاهد برمدعى اين كه در روزهاى آخر عمر آن پيامبر گرامى، شخصى از او پرسيد: دنيا را چگونه ديدى؟!

نوح عليه‏السلام در پاسخ گفت:

كَبَيتٍ لَه بابانِ دَخَلتُ مِن احَدِهُما وَ خَرجتُ مِنَ الآخَرِ؛

((دنيا را همچون اطاقى ديدم كه داراى دو در است، از يكى وارد شدم و از ديگرى بيرون رفتم.(119)

امام صادق عليه‏السلام فرمود: هنگامى كه عزرائيل نزد نوح عليه‏السلام براى قبض روح آمد، نوح در برابر تابش آفتاب بود، عزرائيل سلام كرد، نوح عليه‏السلام جواب سلام او را داد و پرسيد:

براى چه به اين جا آمده‏اى؟

عزرائيل گفت: آمده‏ام روح تو را قبض كنم.

نوح عليه‏السلام فرمود: اجازه بده از آفتاب به سايه بروم.

عزرائيل اجازه داد و نوح عليه‏السلام به سايه رفت، سپس نوح (اين سخن عبرت‏آميز را به عزرائيل) گفت:

اى فرشته مرگ! آنچه در دنيا زندگى نمودم، (به قدرى زود گذشت كه) همانند آمدن من از آفتاب به سايه بود، اكنون مأموريت خود را در مورد قبض روح من انجام بده.

عزرائيل نيز روح او را قبض نمود.(120)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
18
مرداد

حكايت49

سام؛ وصى حضرت نوح عليه‏السلام‏

از امام صادق عليه‏السلام نقل شده كه فرمود: حضرت نوح عليه‏السلام بعد از فرود آمدن از كشتى، پنجاه سال‏(117) عمر كرد و در اواخر عمر، جبرئيل بر او نازل شد و گفت: اى نوح! نبوت خود را به پايان رساندى و ايام عمرت سپرى شد. اسم اكبر و ميراث علم و آثار علم نبوت را كه همراه تو است به پسرت سام واگذار كن، زيرا من زمين را بدون حجت و عالِم آگاه و مطيع كه پس از تو الگوى نجات مردم تا عصر پيامبر بعد باشد قرار نمى‏دهم.

سنت من اين است كه براى هر قومى، هادى و راهنمايى برگزينم تا سعادتمندان را به سوى حق هدايت كند و كامل كننده حجت براى متمردان تيره بخت باشد.

حضرت نوح عليه‏السلام اين فرمان را اجرا كرد، و سام را وصى خود ساخت. همچنين فرزندان و پيروانش را به آمدن پيامبرى به نام هود عليه‏السلام بشارت داد و وصيت كرد وقتى هود عليه‏السلام ظهور كرد، از او پيروى كنند، نيز وصيت نمود هر سال يك بار وصيتنامه را بگشايند و بخوانند و همان روز را روز عيد خود قرار دهند. (118)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
18
مرداد

حكايت48

زندگى نوين، پس از فرونشستن طوفان‏

هنگامى كه كار مجازات الهى در مورد قوم ستمگر نوح عليه‏السلام به پايان رسيد، و آن سنگدلان لجوج و تيره‏بختان كوردل به هلاكت رسيدند، و طومار زندگى ننگينشان پيچيده شد، فرمان الهى به زمين و آسمان صادر گرديد كه:

يا اَرضُ ابلَعِى ماءَكِ و يا سَماءُ اَقلِعِى؛

اى زمين آبت را فرو بر، و اى آسمان از باريدن خوددارى كن.

پس از اين فرمان، بى درنگ آبهاى زمين فرو نشستند و آسمان از باريدن باز ايستاد و كشتى بر سينه كوه جودى پهلو گرفت.

از طرف خداوند به نوح عليه‏السلام وحى شد: اى نوح! با سلامت و بركت از ناحيه ما بر تو و بر تمام آن‏ها كه با تواند فرود آى.(113)

از امام صادق عليه‏السلام نقل شده كه فرمودند: حضرت نوح عليه‏السلام همراه هشتاد نفر از كسانى كه به او ايمان آورده بودند از كوه جودى به پايين آمدند و در سرزمين موصل براى خود خانه‏هايى ساختند (و زندگى نوين و گرم توحيدى را به دور از آلودگى‏هاى شرك و فساد، آغاز نمودند) و در آن جا شهرى ساختند كه به نام مدينة الثَّمانين (شهر هشتاد نفر) معروف گرديد.(114)

حضرت نوح عليه‏السلام بر فراز كوه جودى عبادتگاهى ساخت و در آن با پيروانش به عبادت خداى يكتا و بى همتا مى‏پرداخت.(115)

مطابق پاره‏اى از روايات، روز پياده شدن نوح عليه‏السلام و همراهان از كشتى، روز عاشورا (در آن عصر) بوده است.

نوح و همراهان در پاى همان كوه جودى خانه‏هايى ساختند و نام آن را سوق الثمانين (بازار هشتادنفر) نهادند. كم كم نسل بشر، از همان هشتادنفر كه سه نفر از آن‏ها به نام‏هاى سام، حام، و يافث از پسران نوح بودند، ادامه يافت و رو به افزايش نهاد.(116)

در پاره‏ اى از روايات آمده كه نسل بشر از اين تاريخ به بعد از سه پسر نوح (سام، حام و يافث) باقى ماند و گسترش يافت.

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم