23
مرداد

آيا ميدانيد كه:

بگو چی‌دوست داری تا بگویم چی کم داری؟

امروز چه غذايي دل‌تان مي‌خواهد؟ پاسخ اين سوال مشخص مي‌كند بدن شما به چه چیزی نیاز دارد.

 امروز هوس چه كرده‌ايد؟ دل‌تان كباب كوبيده مي‌خواهد يا سوفله سبزيجات؟ براي‌تان عجيب است كه بعد از مدت‌ها هوس كرده‌ايد يك بسته كامل چيپس نمكي بخوريد؟ اصلا مي‌دانيد كه سر و كله اين هوس‌ها از كجا پيدا مي‌شود؟

از نظر متخصصان، كمبود برخي از مواد معدني، اسيدآمينه‌ها يا ويتامين‌ها و پروتئين‌ها مي‌تواند هوس خوردن ماده‌اي خاص را در شما ايجاد كند. پس تصور نكنيد كه ميل‌تان به خوردن چنين خوراكي‌هايي گذرا و بي‌ضرر است بلكه اين هوس را به عنوان يك زنگ‌ خطر جدي بگيريد و سعي كنيد كمبودي كه بدن‌تان را به اين حال انداخته با تغذيه مناسب برطرف كنيد.

هوس نمك كرده‌ايد؟

بدن‌تان سديم كم دارد

هرچقدر هم كه به نمك دوست‌ها بگوييد، باز هم نمكدان را از كنار ليوان آب‌شان بر نمي‌دارند. درست است كه شكل گرفتن ذائقه غذايي به شما اجازه نمي‌دهد كه كمتر از ميزان خاصي نمك بخوريد اما از نظر متخصص هوس غذا يا خوراكي شور كردن هم مي‌تواند نشانه يك كمبود در بدن‌تان باشد.

ولع مصرف غذاهاي شور نشانه اين است كه سطح سديم در بدن بيش از اندازه كم است و گفته مي‌شود كه احساس عطش بيش از اندازه بعد از انجام حركات ورزشي يا در زماني كه بيمار هستيد، به همين دليل ايجاد مي‌شود. سديم يك ماده معدني مهم است كه به حفظ تعادل آب در بدن و تنظيم فشار خون كمك مي‌كند و اگر سطح آن در بدن‌تان پايين باشد، احتمالا ميل شديدي به خوردن پفك يا پاپ‌كورن شور پيدا مي‌كنيد و هيچ وقت نمي‌توانيد يك بشقاب برنج كم نمك را قورت دهيد.

براي حل مشكل چه بخوريم؟ كرفس و هويج.

زبان بدن‌تان را بفهميد

هميشه به آزمايش‌هاي وقت‌گير و پرهزينه براي فهميدن كمبودهاي بدن نيازي نيست. گاهي درد، سوزش، خارش و ديگر مشكلات بدن‌تان نقش زبان او را بازي مي‌كنند و به شما مي‌گويند كه چه كمبود‌هايي دارد.

اگر مدام خسته هستيد

آهن بدن‌تان كم است.

اگر پوست‌تان مي‌خارد

روي بدن‌تان كم است.

اگر سرتان شوره مي‌زند

ويتامين A بدن‌تان كم است.

اگر مدام عفونت مي‌گيريد

سلنیوم بدن‌تان كم است.

اگر كمردرد و پا درد داريد

ويتامين D بدن‌تان كم است.

خشکی دور دهان و بيني‌

یعنی ويتامين B12 ‌شما كم است.

هوس شيريني‌ كرده‌ايد؟

بدن‌تان كروم كم دارد

اگر قند تصفيه شده و كربوهيدرات بخوريد، جريان خون‌تان سريع مي‌شود و ميزان قند خون‌تان نامتعادل مي‌شود. چاره‌اي كه بدن شما براي مقابله با اين افزايش سريع قند خون در نظر مي‌گيرد، ترشح انسولين بيشتر است. اين درحالي است كه با به تعادل رساندن وضعيت سلامت بدن‌تان و دريافت به اندازه مواد مغذي، مي‌توانيد اين مشكل را برطرف كنيد. طبيعي است كه وقتي سراغ شيريني‌جات مي‌رويد، سطح قندخون‌تان بالا مي‌رود و انسولين بيشتري در بدن‌تان آزاد مي‌شود اما مي‌دانيد كمبود چه ماده‌اي است كه اين نياز را در شما ايجاد مي‌كند؟

از نظر متخصصان، كساني كه سطح ماده معدني كروم در بدن‌شان پايين است، بيشتر به خوردن شيريني تمايل نشان مي‌دهند، به همين دليل اگر ميزان كروم مورد نياز را به بدن‌تان برسانيد، كمتر هوس شيريني مي‌كنيد.

يك صبحانه مفصل حاوي پروتئين+ كربوهيدرات مي‌تواند حال‌تان را بهتر كند؛ مثلا مي‌توانيد تخم مرغ را با نان چاو‌دار بخوريد.

در ساعات بعدي روز هم سراغ سبزيجات برويد. با اين كار به بدن‌تان كمك مي‌كنيد تا سطح قند خونش را ثابت نگه‌ دارد. با چنين برنامه‌اي وقتي به ساعت چهار عصر مي‌رسيد ديگر آنقدر قند خون‌تان افت نمي‌كند كه مجبور شويد شيريني بخوريد.

براي حل مشكل چه بخوريم؟ دل و قلوه، گوشت گاو، مرغ، هويج، سيب زميني، كلم بروكلي، مارچوبه و تخم‌مرغ.

هوس شكلات كرده‌ايد؟

بدن‌تان منيزيم كم دارد

به محض اينكه مضطرب مي‌شويد و فكرتان مشغول مي‌شود، سراغ شكلات مي‌رويد؟ اصلا شكلات كاكائويي ‌مهمان هميشگي خانه شماست؟ متخصصان بر اين باورند كه بدن شكلات دوست‌ها منيزيم كم دارد. منيزيم نه تنها سيستم ايمني بدن‌تان را تقويت مي‌كند و ضد التهاب به شمار مي‌آيد، بلكه مي‌تواند با حفظ تعادل سيستم عصبي بدن‌تان و كم كردن اضطراب شما، خيال شكلات خوردن را از سرتان بيرون كند؛ اين درحالي است كه ادعا مي‌شود بدن 80 درصد آدم‌ها كمبود منيزيم دارد.

منيزيم براي استخوان‌هاي شما هم خوب است و بهترين راه دست پيدا كردن به آن، خوردن يك تكه شكلات تلخ 70درصد است.
يك كاسه ماست كم چرب يا شيرموز در صبح، ماهي در ناهار و آووكادو در بعد از ظهر، مي‌تواند هوس شكلات كاكائويي خوردن را از سرتان بيندازد. گذشته از اين، نصف فنجان سويا بو داده تقريبا نيمي از منيزيم لازم در روز را فراهم مي‌كند.

براي حل مشكل چه بخوريم؟ سبزي‌هاي تيره برگ‌دار خام يا پخته، اسفناج تازه، كلم پيچ يا برگ، چغندر، آجيل و مغزهايي مثل بادام يا دانه آفتابگردان، بذر كتان و گردو.

هوس كربوهيدرات كرده‌ايد ؟

بدن‌تان تريتوفان كم دارد

اگر مدام دل‌تان نان، ماكاروني، سيب‌زميني و اساسا هر نوع كربوهيدرات انباشته‌اي مي‌خواهد، احتمالا بدن‌تان يك اسيد آمينه ضروري به نام تريتوفان را كم دارد. تريتوفان اسيد‌آمينه‌اي است كه اعصاب شما را در دست مي‌گيرد و به خلق و خوي‌تان شكل مي‌دهد و گذشته از اين، مي‌تواند در ساخت سروتونين به بدن شما كم كند و باعث شود كه خلق متعادل‌تر و آرام‌تري داشته باشيد.

بالا رفتن سطح قند خون مي‌تواند به رسيدن اسيد آمینه به مغز كمك كند. گذشته از اين، تريتوفان نقش ضروري در تنظيم چرخه خواب و بيداري بدن و حتي هضم غذا ايفا مي‌كند و كمبودش مي‌تواند باعث خلق پايين و اضطراب هم بشود.

اگر اين اسيد آمينه در بدن‌تان كم است، به جاي خوردن كربوهيدرات بيشتر سطح پروتئين مصرفي‌تان را بايد بالا ببريد تا ساخت آن در بدن‌تان بيشتر شود و كمتر سراغ سيب‌زميني سرخ كرده و برنج برويد.

براي حل مشكل چه بخوريم؟ بوقلمون، تخم مرغ، موز و گردو.

هوس گوشت كرده‌ايد؟

بدن تان آهن و روي كم دارد

بعضي از آدم‌ها همیشه خوردن يك غذاي گوشتي مفصل را به هرغذاي سبك مدرني ترجيح مي‌دهند. براي آنها هيچ چيز جاي كباب كوبيده و ژيگو را نمي‌گيرد و هيچ وقت در ‌مهماني، قبل از خوردن خورشت پرگوشت سراغ خوراك سبزيجات نمي‌روند. از نظر متخصص، بدن چنين افرادي به روي و آهن نيازمند است.

آهن نقش مهمي در بالا بردن سيستم ايمني بدن ايفا مي‌كند و به نوعي حامل اكسيژن در بدن هم تلقي مي‌شود؛ به همين دليل بدن كساني كه آهن‌شان كم است، خسته مي‌شود و زود از نفس مي‌افتد.

روي هم نقش مهمي در تقويت سيستم ايمني بدن ايفا مي‌كند و فردي كه سطح اين ماده معدني در بدنش پايين است، بيشتر مستعد ابتلا به بيماري‌هاي مربوط به ضعف سيستم ايمني بدن، سرما خوردگي و آنفلوآنزا خواهد بود. روي همچنين براي تقويت موها و ناخن‌ها‌ي‌تان ضروري است و باعث مي‌شود پوست سالمي داشته باشيد.

براي حل مشكل چه بخوريم؟ گوشت قرمز، عدس، اسفناج، تخم كدو تنبل، پنير و نان سبوس‌دار.

سلامت


free b2evolution skin
23
مرداد

تهذيب67

ده اندرز از امام صادق

1 - اگر خداوند عهده دار روزى تو است ،پس چرا غم روزى خود مى خورى ؟
2 - اگر روزى هر كس معين است ،پس چرا اينقدر حرص مى زنى ؟
3 - اگر حساب حق است ،براى چه اين همه مال مى اندوزى ؟
4 - اگر پاداش خدا حق است ، چرا تااين اندازه بخل مى ورزى ؟
5 - اگر كيفر از آتش دوزخ است ، چرا اين همه مرتكب گناه مى شوى ؟
6 - اگر مرگ حق است ، چرا اينقدر شاد مان هستى ؟
7 - اگر همه چيز در محضر خدا است ، براى چه مكر و حيله مى كنى ؟
8 - اگر گذشتن بر پل صراط حق است ، پس به چه چيز مى بالى و چرا به خود مغرورگشته اى ؟
9 - اگر همه چيز به قضا و قدر الهى است ، پس چرا اينقدر اندوهگين مى باشى ؟
10 - اگر دنيا فانى است ، پس دلبستگى به آن براى چيست ؟(88)
ما نصيحت به جاى خود كرديم
روزگارى در اين بسر برديم

گر نيايد به گوش رغبت كس
بر رسولان پيام باشد و بس

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
23
مرداد

قصه 33

طاغوتى به نام نمرود و خواب هولناك او

در سرزمين بين النهرين (بين دجله وفرات واقع در كشور عراق كنونى) شهرى زيبا و پرجمعيت به نام بابِل قرار داشت كه (روزگارى اسكندر، آن را پايتخت ناحيه شرقى امپراطورى خود نموده بود،) طاغوتى ديكتاتور به نام نِمرود فرزند كوش بن حام در آن جا سلطنت مى‏كرد.

بابل پايتخت نِمرود، غرق در بت پرستى و انحرافات مختلف و فساد بود، هوسبازى، شرابخوارى، قماربازى، آلودگى‏هاى جنسى، فساد مالى و هرگونه زشتى از در و ديوار آن مى‏باريد.

مردم در طبقات گوناگون زندگى مى‏كردند و در مجموع به دو طبقه زيردست و زبردست، تقسيم شده بودند، حاكم خودپرست كه سراسر زندگيش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه مى‏شد، بر آن مردم فرمانروايى مى‏كرد، محيط از هر نظر تيره و تار بود و شب ظلمانى گناه و آلودگى بر همه چيز سايه افكنده بود، و در انتظار صبح سعادت به سر مى‏برد.

نمرود علاوه بر بابل، بر ساير نقاط جهان نيز حكومت مى‏كرد، چنان كه امام صادق عليه‏السلام فرمود: چهار نفر بر سراسر زمين سلطنت كردند، دو نفر از آن‏ها از مؤمنان به نام سليمان بن داود و ذوالقرنين و دونفر از آن‏ها از كافران به نام نمرود و بخت النصر بودند.(181)

خداوند به مردم ستمديده و رنج كشيده بابل لطف كرد و اراده نمود تا رهبرى صالح و لايق به سوى آن‏ها بفرستد و آن‏ها را از چنگال جهل و نادانى، بت پرستى و طاغوت پرستى نجات دهد، و از زير چكمه ستمگران نمرودى رهايى بخشد، آن رهبر صالح ولايق، همان ابراهيم خليل بود، كه هنوز چشم به جهان نگشوده بود.

عموى ابراهيم به نام آزر، از بت‏پرستان و هواداران نمرود بود و در علم نجوم و ستاره‏شناسى اطلاعات وسيع داشت، و از مشاوران نزديك نمرود به شمار مى‏آمد.

آزر با استفاده از علم ستاره‏شناسى چنين فهميد كه امسال پسرى چشم به جهان مى‏گشايد كه سرنگونى رژيم نمرود به دست او است، او بى درنگ خود را به محضر نمرود رسانيد، و اين موضوع را به نمرود گزارش داد.

عجيب اين كه در همين وقت همزمان نمرود در عالم خواب ديد كه ستاره‏اى در آسمان درخشيد و نور آن بر نور خورشيد و ماه، چيره گرديد.

پس از آن كه نمرود از خواب بيدار شد، دانشمندان تعبير كننده خواب را به حضور طلبيد و خواب ديدن خود را براى آن‏ها تعريف كرد، آن‏ها گفتند: تعبير اين خواب اين است كه به زودى كودكى به دنيا مى‏آيد كه سرنگونى تو و رژيم تو به دست او انجام مى‏شود.

نمرود بر اثر گزارش منجم، و تعبير دانشمند تعبير كننده خواب، به وحشت افتاد، بسيار نگران شد، منجمين و دانشمندان تعبير خواب را حاضر كرد و با آن‏ها به مشورت پرداخت، سرانجام اطمينان يافت كه گزارشات، درست است، اعصابش خرد شد، و وحشت و نگرانيش افزايش يافت، و اضطراب و دلهره تار و پود وجودش را فرا گرفت. (182)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
23
مرداد

قصه 32

حضرت ابراهيم عليه‏السلام‏

نام مبارك حضرت ابراهيم عليه‏السلام قهرمان توحيد 69 بار در 25 سوره قرآن آمده، و يك سوره قرآن (چهاردهمين سوره) به نام سوره ابراهيم است. فرازهاى سازنده و گوناگون زندگى سودمند آن حضرت در ضمن 25 سوره قرآن ذكر شده است، و اين موضوع بيانگر عنايت خاص قرآن به زندگى ابراهيم عليه‏السلام است، تا پيروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهاى بزرگ زندگى را بياموزند. و از مكتب سازنده و آموزنده او براى پيشروى به سوى كمال، الهام بگيرند.

هدف از نقل اين فرازها نيز، همين است، چنان كه در آيه 68 سوره آل عمران مى‏خوانيم:

اءنّ اولَى النَاسِ بِابراهيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعوهُ؛

سزاوارترين مردم به ابراهيم عليه‏السلام آنانند كه از او پيروى كردند.

ابراهيم عليه‏السلام دومين پيامبر اولوالعزم است كه داراى شريعت و كتاب مستقل بوده، و دعوت جهانى داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح عليه‏السلام ظهور كرد، و سلسله نسب او تا نوح عليه‏السلام را چنين نوشته‏اند: ابراهيم بن تارَخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفكشاذ بن نوح.

مادر ابراهيم نونا يا بونا نام داشت، مطابق بعضى از روايات مادر لوط پيامبر، و مادر ساره همسر ابراهيم با مادر ابراهيم، خواهر بودند، و پدرشان يكى از پيامبران به نام لاحج بود.(178)

ابراهيم عليه‏السلام هنوز به دنيا نيامده بود كه پدرش از دنيا رفت، و آزر عموى ابراهيم سرپرستى او را بر عهده گرفت، از اين رو ابراهيم او را به عنوان پدر مى‏خواند.(179)

ابراهيم عليه‏السلام حدود چهار هزار سال قبل مى‏زيست و 175 سال عمر كرد، و سراسر عمرش را در راه توحيد و مسائل انسانى سپرى نمود.

زندگى درخشان ابراهيم عليه‏السلام در پنج دوره خلاصه مى‏شود:

1 - بنده خالص خدا بود، و خدا بندگى او را پذيرفت.

2 - مقام پيامبرى.

3 - مقام رسالت.

4 - مقام خليل (دوست خالص) خدا بودن.

5 - مقام امامت.

به اين ترتيب او نردبان تكامل را پيمود و سرانجام بر قله اوج يك انسان كامل كه مقام امامت است، نايل گرديد.

و چون زندگى ابراهيم عليه‏السلام در همه ابعاد زندگى، سازنده است و در پيشانى تاريخ مى‏درخشد، خداوند او را به عنوان يك امت معرفى كرده و فرمود: ابراهيم يك ملت بود.(180) يعنى يك فرهنگ و مجموعه‏اى از برنامه‏هاى انسان‏ساز بود.

ابراهيم عليه‏السلام از پيامبرانى است كه پيروان همه اديان مانند: يهوديان، مسيحيان، مجوسيان، مسلمانان و… او را به بزرگى و قهرمانى ياد مى‏كنند، چرا كه زندگى ابراهيم عليه‏السلام به ابديت پيوسته و الگوى همه انسان‏هاى آزادانديش و پيشرو است، و از نظرات گوناگون موجب سازندگى و سعادت ابدى مادى و معنوى خواهد بود.

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
23
مرداد

قصه 31

شقى‏ترين پيشينيان و آيندگان‏

روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به حضرت على عليه‏السلام رو كرد و فرمود:

يا علىُّ اَشقَى الأَوَّلينَ عاقِرُ النّاقَةِ، و اشقَى الآخِرينَ مَن يَخضِبُ هذِهِ مِن هذا؛

اى على! شقى‏ترين و تيره بخت‏ترين فرد پيشينيان همان كسى بود كه ناقه صالح را كشت، و شقى‏ترين فرد از آيندگان كسى است كه محاسنت را به خون سرت رنگين مى‏كند.(175)

يعنى همان ابن ملجم مرادى، بدبخت‏ترين آيندگان است.(176)

مطلب ديگر اين كه: گاهى حضرت زهرا عليهاالسلام يا امامان اهل بيت عليهم السلام وقتى كه سخت مظلوم واقع مى‏شدند، به ياد مظلوميت حضرت صالح عليه‏السلام مى‏افتادند، و تقاضاى عذاب براى دشمنان مى‏كردند، همان گونه كه عذاب سخت الهى قوم ثمود را نابود كرد.

به عنوان نمونه وقتى كه پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حضرت على عليه‏السلام را به اجبار از خانه بيرون كشيده و به سوى مسجد براى بيعت مى‏بردند، حضرت زهرا عليهاالسلام از خانه خارج شد و فرياد زد: پسرعمويم را رها سازيد، وگرنه سوگند به خداوندى كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به حق مبعوث كرد، موهايم را پريشان مى‏كنم، و پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را بر سر مى‏نهم، و ناله را به سوى خدا مى‏برم (و شما را نفرين مى‏كنم)

فَما ناقَةُ صالِحٍ بِاَكرمِ علَى اللهِ مِن وُلدِى؛

ناقه صالح در پيشگاه خدا گرامى‏تر از فرزندانم نيست.(177)

يعنى همان گونه كه با كشتن ناقه صالح عليه‏السلام عذاب عمومى آمد، شما نيز اگر از حد بگذرانيد، نفرين مى‏كنم كه عذاب عمومى بيايد، فرزندانم كمتر از ناقه صالح نيستند.

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin