24
مرداد

تهذيب90

مدح و ذم در حال رضا و غضب

افلاطون : آنكس كه هنگام خشنودى تو را به آنچه در تو نيست مدح و ثنا گويد،
هنگام خشم تورا به آنچه در تو نيست ذم و نكوهش خواهد كرد.

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
24
مرداد

تهذيب89

پاسخ حكيمانه

وزيرى حكيمى را ديد علف مى خورد.
گفت : اگر به خدمت شاهان در آمده بودى نيازمند به خوردن علف نمى شدى .
حكيم پاسخ داد: تو نيز اگر علف مى خوردى ،نيازمند خدمت شاهان نبودى .

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
24
مرداد

قصه 43

مبارزات عملى ابراهيم عليه‏السلام با بت‏پرستى‏

آزر با اين كه ابراهيم را از يكتاپرستى منع مى‏كرد، ولى وقتى كه چشمش به چهره ملكوتى ابراهيم عليه‏السلام مى‏افتاد، محبتش نسبت به او بيشتر مى‏شد، از آن جا كه آزر رييس كارخانه بت‏سازى بود، روزى چند بت به ابراهيم داد تا او آن‏ها را به بازار ببرد و مانند ساير برادرانش آن‏ها را به مردم بفروشد، ابراهيم خواسته آزر را پذيرفت، آن بت‏ها را همراه خود به طرف ميدان و بازار آورد، ولى براى اين كه فكر خفته مردم را بيدار كند، و آن‏ها را از پرستش بت بيزار نمايد، طنابى بر گردن بتها بست و آن‏ها را در زمين مى‏كشانيد و فرياد مى‏زد:

مَن يَشتَرىَ مَن لا يَضرُّهُ وَ لا يَنفَعُهُ؛

چه كسى اين بت‏ها را كه سود و زيان ندارند از من مى‏خرد.

سپس بت‏ها را كنار لجنزار و آب‏هاى جمع شده در گودال‏ها آورد و در برابر چشم مردم، آن‏ها را در ميان لجن و آب آلوده مى‏انداخت و بلند مى‏گفت: آب بنوشيد و سخن بگوييد!!(198)

به اين ترتيب عملا به مردم مى‏فهمانيد كه: بتها شايسته پرستش نيستند، به هوش باشيد، و از خواب غفلت بيدار شويد و به خداى يكتا و بى همتا متوجه شويد، و در برابر اين بت‏هاى ساختگى و بى اراده كه سود و زيانى ندارند سجده نكنيد مگر عقل نداريد، مگر انسان نيستيد، چرا آن همه ذلت، چرا و چرا؟! آن‏ها را نزد آزر آورد و به او گفت: اين بت‏ها را كسى نمى‏خرد، در نزد من مانده‏اند و باد كرده‏اند.

فرزندان آزر توهين ابراهيم به بتها را به آزر خبر دادند، آزر ابراهيم را طلبيد و او را سرزنش و تهديد كرد و از خطر سلطنت نمرود ترسانيد.

ولى ابراهيم به تهديدهاى آزر، اعتنا نكرد. آزر تصميم گرفت ابراهيم را زندانى كند، تا هم ابراهيم در صحنه نباشد و هم زندان او را تنبيه كند، از اين رو ابراهيم را دستگير كرده و در خانه‏اش زندانى كرد و افرادى را بر او گماشت تا فرار نكند.

ولى طولى نكشيد كه او از زندان گريخت و به دعوت خود ادامه داد و مردم را از بت و بت‏پرستى بر حذر داشت و به سوى توحيد فرا مى‏خواند.(199)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
24
مرداد

تهذيب88

سخت ترين كار

اميرمؤ منان عليه السلام : سخت ترين كارها سه چيز است :
الف در همه حال به ياد خدا بودن .
ب دوستان را با مال يارى كردن .
ج حق به جانب ديگران دادن .

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
24
مرداد

قصه 42

گفتگوى ابراهيم عليه‏السلام با آزر

آزر عموى ابراهيم عليه‏السلام بود، ولى ابراهيم به خاطر سرپرستى آزر، او را پدر مى‏ناميد، ابراهيم عليه‏السلام تصميم گرفت نخست آزر را به خدا پرستى دعوت كند، از اين رو با آزر به گفتگو پرداخت، زيرا آزر بت پرست معروف و بت‏ساز بود، اگر او هدايت مى‏شد، بسيارى به پيروى از او دست از بت‏پرستى مى‏كشيدند.

گفتگوى ابراهيم با آزر، داراى چندين مرحله است، در آغاز با نرمش، استدلال، و در مراحل بعد با تندى با او برخورد كرد. آيات قرآن بيانگر اين مراحل است. در آيات قرآن چنين آمده: ابراهيم خطاب به آزر گفت:

اى بابا! چرا چيزى را مى‏پرستى كه نه مى‏شنود و نه مى‏بيند، و نه هيچ مشكلى را از تو حل مى‏كند؟!

اى بابا! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است، بنابراين از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم.

اى بابا! شيطان را پرستش مكن كه شيطان نسبت به خداى رحمان، عصيانگر است.

اى بابا! من از اين مى‏ترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد و در نتيجه از دوستان شيطان باشى.

ولى آزر در برابر دعوت مهرانگيز و منطقى ابراهيم، عصبانى شد و او را تهديد به سنگسار كرد، و به او چنين گفت:

اى ابراهيم! آيا تو از معبودهاى من (بت‏ها) روى‏گردان هستى، اگر از اين كار دست برندارى، تو را سنگسار خواهم كرد، اكنون براى مدّتى طولانى از من دور شو!

ابراهيم عليه‏السلام از تهديد آزر نترسيد، در عين حال مرحله ملايمت و نرمش را رعايت كرد تا بلكه عاطفه آزر را تحريك كرده و به نفع خود جذب كند، به آزر رو كرد و گفت:

سلام بر تو، من به زودى از پروردگارم برايت تقاضاى عفو مى‏كنم، چرا كه او همواره نسبت به من مهربان بوده است و از شما، و آنچه غير خدا مى‏خوانيد، كناره‏گيرى مى‏كنم و پروردگارم را مى‏خوانم و اميد آن را دارم كه در خواندن پروردگارم، بى‏پاسخ نمانم.(195)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin