قاصدك16
با حضور در خانه، به پدر و مادر دلدارى بدهيد، تقوا و پرهيزگارى را پيشه كنيد.
فرازی از وصیتنامه شهید عباس شعبانى

با حضور در خانه، به پدر و مادر دلدارى بدهيد، تقوا و پرهيزگارى را پيشه كنيد.
فرازی از وصیتنامه شهید عباس شعبانى
مردم، گوش كنيد، مگر نه اين كه خدا خود در قرآن وعده مىدهد كه ما ضامن حفظ و نگهدارى قرآن و اسلام هستيم.
فرازی از وصیتنامه شهید غلام نامنى
وصيت شهدا
خدايا، اين قطرة خون ناچيز و جان ناقابل مرا براي گسترش اسلام به حضور بپذير. و اگر جان ما آن ارزش را دارد كه براي اسلام فدا شود و اسلام پيش برود، صدها بار به ما جان بده تا مبارزه كنيم و شهيد بشويم.
فرازی از وصیتنامه شهید عليمحمد باغباني آراني
حکایت مرحوم بهلول و انگور
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!
بهلول دانا
آيت الله آقا مجتبي تهراني
* شكر منعم امري فطري است
چون من سراغ احكام شرعيه آمدم، ميخواهم حيا را در اين فضا بحث كنم. ما در باب شكر مُنعِم بحثي داريم كه يك امر فطري است. از همان فطريات انسان است، يعني اگر كسي به آدم محبتي كرد، احساني كرد، انسانيت اقتضا ميكند كه از آن تشكر كنيم. اين مطلب، چيزي نيست كه قابل انكار باشد، مگر اينكه شخصي مسخ شده باشد. شكر انواعي دارد، شكرِ قلبي داريم، زباني داريم، عملي داريم. حتي در روايات اين تعبير آمده است كه “الانسان عبيد الاحسان “. انسان بنده احسان است.
ما الآن داريم در منطقه شريعت بحث ميكنيم، چون وارد احكام شرعيه شديم. كساني كه خودشان را متدين ميدانند، مسلمان ميدانند، مؤمن ميدانند و ميگويند ما معتقد به مبدأ و معاد هستيم، اينهايي كه مدعي هستند كه تمام نعمتهايي كه در اختيار ما است چه متصل و چه منفصل خدا به ما داده است، بحث درباره احكام شرعيه، مربوط به اينها است. عقل عملي جز غرايز و فطريات است، اين عقل اقتضا ميكند كه انسان از كسي كه به او نيكي كرده است، به نحوي تشكر نمايد.
عقل عملي، تشكر را لازم ميداند
مثلاً اگر كسي كادويي به من داد و محبتي كرد، من در صدد اين هستم كه يك وقت آن را جبران كنم، يك شرايطي پيش بيايد كه بتوانم جواب محبت او را بدهم، زمينهاي فراهم شود تا بتوانم جبران كنم كه از آن به “مكافات ” تعبير ميكنيم، اين لزوم جبران را چه كسي به من ميگويد؟ از درون من است، هيچ احتياجي نيست كه ديگري به من تذكر دهد. خودم فطرتاً اينطور هستم. اينها همه عقل عملي است، تمام اينها دروني من است، خود درون من ميگويد كه جواب نيكي، نيكي است.
امّا اگر كسي بخواهد بر عكس عمل كند، يعني جواب نيكي را با بدي دهد، اينجا عقل تقبيح ميكند، خجالت ميكشد، حيا ميكند، لازم نيست كسي به من بگويد، خودم به خودم ميگويم: خجالت نميكشي كه فلاني اين همه به تو محبت كرده است، حال تو اينطوري با او رفتار ميكني و اينطوري سزا ميدهي؟!
دينداري يعني “انجام خواستههاي كسي كه همه چيز به ما داده است! “
در باب عمل به احكام شرعيه، اعم از الزامي و غير الزامي، يعني واجب، مستحب، حرام و مكروه همه اينها، وجدان انسان ميگويد: آن مُنعِمي كه به تو اين همه نعمت داده است، اين همه محبت كرده است حالا از تو عملي را خواسته است، پس جواب احسان او را بده! بايد تشكرت اين باشد كه به امر و نهي او جواب مثبت دهي. حالا ميخواهد درخواستش يك درخواست مثبت يا منفي باشد، اين هيچ فرقي نميكند. مثلاً مولا ميگويد: من اين كار را از تو ميخواهم، اين كار را براي من بكن! من گره از كارت باز كردم، اين گره را هم تو از كار من باز كن! حال اگر تو آن كار را نكني درونت تو را نكوهش ميكند. آيا منفعل نميشوي؟ منزجر نميشوي؟ خودت از خودت متنفر نميشوي؟ درونت به تو ميگويد: اين چه برخوردي است؟ حيا نميكني؟