شيوه استعمار نامرئى
زمينه هاى خارجى تهاجم فرهنگي
شيوه استعمار نامرئى :
پس از شكست استعمار شكل مستقيم ، استعمارگران با روش غير مستقيم و نامرئى وارد صحنه شدند كه به شيوه هاى پيشرفته ترى آن را به اجرا در آوردند. در واقع مرحله جديدى از تهاجم فرهنگى كه زمينه را براى ادامه غارت منابع كشورهاى عقب افتاده آماده كرد. بدينصورت ، وقتى استعمار خود را ناچار به پايان دادن تحول كامل در زير ساخت اجتماعى ، اقتصادى آن جوامع ، جريان استمرار وابستگى آنها به كشورهاى صنعتى و پيشرفته را تضمين كند.
براى دستيابى به اين هدف شوم در زمينه هاى فرهنگى ، اقتصادى و سياسى شروع به فعاليت گسترده كرد. در درجه اول فرهنگ مولد و پوياى اين جوامع را به يك فرهنگ غير متحرك ، مصرفى و مرده تبديل نمود و به ترتيب نيروهاى فرهنگى وابسته پرداخته و راه را براى فرار مغزهاى خلاق و مبتكر اين جوامع بازگذاشت تا نتوانند به توانايى هاى داخلى برسند.
از نظر اقتصادى سعى كردند كه تمام صنايع بومى و محلى را نابود كنند و با تبليغات فرهنگى ، مصنوعات خود را جايگزين كالاهاى محلى كردند و اينگونه تلقين كردند كه كالاهاى خارجى بعلت مرغوبيت و با دوام بودن براى جوامع عقب افتاده مقرون به صرفه تر است .
از طرف ديگر براى تداوم وابستگى اقتصادى اين كشورها، تمامى ريشه هاى اقتصادى آنها را خشكانيده و آنان را به صورت تك محصولى در آوردند بعنوان مثال كشور گويا وابسته به محصول شكر كشور مصر وابسته به محصول پنبه ، كشور ايران و بسيارى از كشورهاى اسلامى وابسته به محصول نفت ، شدند و در ديگر جنبه هاى اقتصادى هيچگونه توانايى و توليدى نداشتند و بطور كامل به استعمارگران محتاج بودند.
از نظر سياسى نيز اقدام به تربيت روشنفكر نمايان وابسته در هر جامعه كردند و بجاى حكومت مستقيم بر مردم تحت استعمار، اينبار مهره هاى خود فروخته استعمارى اين مسئوليت را بعهده داشتند و براى اربابان خود فعاليت مى كردند.مهمترين وظيفه اين مهره هاى وابسته ، اغفال مردم و كم كردن حساسيت آنها نسبت به سرنوشت خودشان بود و در صورت مقاومت ملت ، براحتى با حمايتهاى پشت پرده استعمارگران ، آنان را به خاك و خون مى كشيدند. با اجراى اين ترفندها، استعمار نامرئى كه كاملترين مرحله استعمار است به اوج خود رسيد و نظامهاى چپاولگر براحتى توانستند به غارت منافع اين ملتها و به سلطه خود همچنان ادامه دهند. اين بار بجاى نيروهاى خشن نظامى ، از عناصر مرموز ديپلماسى و فرهنگى و اقتصادى ، تحت لواى ديپلمات ، كشيش و خبرنگار شركتهاى چند مليتى بهره جستند كه منافع فراوانى را براى آنها به دنبال داشت .
و- وابستگى فرهنگى زمينه ساز ساير سلطه ها: دوام و قوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است . اگر چنانچه يك ملتى در حفظ اصول و ارزشهاى فرهنگى خود موفق باشد در ساير زمينه ها نيز موفق خواهد شد.اما ملتى كه در پاسدارى از فرهنگ خود كوشا نباشد شكى نيست كه اين جامعه در مسير تهاجم فرهنگى دشمنان خود، علاوه بر پذيرش سلطه فرهنگى بيگانگان ناچار است سلطه هاى سياسى و اقتصادى و نظامى آنان را نيز بپذيرد. چون فرهنگ به مثابه موتور محرك ، مايه شكوفايى ذهنهاى خلاق و مستعد مى باشد و در سايه فرهنگ زنده و مبارز است كه افراد جامعه به رشد و استقلال سياسى ، اقتصادى مى رسند. بنابراين رسيدن به خودكفايى اقتصادى ، سياسى و نظامى ، زمانى ميسر است كه ((استقلال فرهنگى )) وجود داشته باشد.
نظامهاى منحط سرمايه دارى ، پس از سالها تجربه آزمايش به اين نتيجه رسيده اند كه مهمترين مانع توسعه طلبى آنها در كشورهاى جهان سوم قدرت فرهنگى اين ملتهاست و تا زمانى كه علايق مذهبى و فرهنگى جوامع مذكور دست نخورده باقى بماند، چپاول منافع آنان امر مشكلى خواهد بود. لذا به اين فكر افتادند كه قبل از هر چيز سلطه فرهنگى را كامل كنند.
پس از سلطه فرهنگى است كه احساس حقارت و پوچى و ناتوانى در ملتها بسيار آسان ايجاد خواهد شد و آنها كم كم به اين يقين دروغين مى رسند كه قدرت انجام هيچ كار عظيم و مهمى را ندارند و بايستى تا آخر عمرشان تابع و تحت سلطه سياسى ، اقتصادى بيگانگان باقى بمانند.
پس از ايجاد چنين باورهايى است كه دشمن مى تواند سلطه اقتصادى ، نظامى خود را نيز تكامل بخشيده و به آسانى مقدرات امور ملتها را در دست بگيرد. ملتهاى جهان بويژه ملل مسلمان مدتهاست كه در خطر چنين تهاجم و سلطه فرهنگى قرار گرفته اند.
بنابراين براى جلوگيرى از سلطه فرهنگى و به تبع آن سلطه اقتصادى دشمن ايجاد حساسيت دو جانبه ضرورى مى باشد. از يك طرف حساس بودن به فرهنگ خودى كه بايستى به مثابه روح جامعه تلقى و مورد احترام قرار گيرد كه البته بستگى زيادى به توجه و عملكرد كليه مسؤ ولان مملكتى دارد. از طرف ديگر حساسيت شديد به فرهنگ مهاجم غرب بايد در تمامى حركات و سكنات مسؤ ولان نظام و عموم ملت ايجاد شود و همگى خود را در اجراى اين حساسيت دو جانبه مسؤ ول و سهيم بدانند.
در غير اين صورت با بى توجهى و فراموشى فرهنگ و مذهب خودى و پذيرش تدريجى فرهنگ بيگانه ، تهاجم فرهنگى به شكل خزنده اى پيش آمده و بالاخره خود را بر تمامى امور فرهنگى ، سياسى ، اقتصادى جامعه ، مسلط خواهد كرد كه رهايى مجدد از آن به سادگى حاصل نخواهد شد و نيازمند قربانى دادنهاى بسيار، و نثار خونهاى فراوان و مجاهدتهاى پيگيرى مى باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب