26
مرداد

شجره طوبي97


آنچه از امام خویش آموختم !

امام حسن عسگری عليه السلام

دین برنامه زندگی است، برنامه ای که خداوند متعال آن را به بشر داد تا با آن به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کند. رهنمودهای این دین، به دو شکل در دسترس مردم قرار گرفت یکی به صورت گفتار (قرآن و روایات) و دیگری در قالب رفتار (سیره عملی) که از رسول خدا و دیگر معصومین علیهم السلام دیده و یا شنیده شد

برای رسیدن به سعادتی که دین برای آنست دو گام باید برداشت:

گام اول: مطالعه کلام و بررسی سیره عملی حضرات معصومین علیهم السلام در کنار انس با معارف قرآن کریم. این کار برای آشنا شدن با دین یا همان برنامه زندگی است.

گام دوم: عمل به آن آموزهاست.

یکی از رهبران هدایت و بندگی خدا که ما مفتخر به پیروی از او هستیم امام حسن عسکری علیه السلام است که در این مختصر، اخبار و گزارشهایی که از زندگی کوتاه ولی پر نور و برکت آن حضرت به دست ما رسیده است را نقل می کنیم و از خدا می خواهیم تا توفیق برداشتن آن دو گام و هدایت روز افزون در پرتو انوار این بزرگواران را هر روز بیش از گذشته به ما عنایت فرماید.

عبادت تاثیر گذار

هنگامى که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح ابن وصیف بودند گروهى از عباسیان نزد او آمدند و او را وادار کردند تا بر آن جناب سختگیرى کند. صالح به آنها گفت: من نمی دانم با او چه کنم! دو نفر از بدترین مردم را مامور نگهداری او کردم ؛ اما اکنون آن دو از عُبّاد شده‏اند و پیوسته مشغول نماز و عبادتند.

بعد دستور داد آن دو نفر مامور را حاضر کردند.

صالح به آنها گفت: واى بر شما! این مرد به شما چه گفت که اینگونه دگرگون شده اید؟

گفتند: درباره مردى که شبها نماز می خواند و روزها را روزه می گیرد چه بگوییم؟ او [بیهوده و بی مورد] با کسى سخن نمی گوید و جز عبادت به چیز دیگرى خود را مشغول نمی سازد، ما هر گاه به وى نگاه مى کنیم شانه هایمان می لرزد و حال ما تغییر می کند.

هنگامى که عباسیان این مطلب را شنیدند مأیوسانه برگشتند.(1)

امام حسن عسکری علیه السلام در سفارشی مهم ضمن بیان ارزش آشنایی با حقوق دیگران و تلاش برای رعایت آنها، شیعه حقیقی را کسی معرفی کرد که نسبت به هم کیش خود، اهل تواضع و فروتنی است
بر سفره احسان

داوود بن هاشم نقل می کند که ما در زندان بودیم که امام حسن عسکری علیه السلام را هم به آنجا آوردند و در پیش ما جا دادند. آن حضرت روزها را روزه می گرفت و برای افطار خادم ایشان غذایی را به آنجا می آورد. «فإذا أفطر أکلنا معه من طعام» ؛ هنگامی که حضرت افطار می کرد ما نیز به دعوت ایشان همراه با ایشان از آن غذا می خوردیم.(2)

شیعه حقیقی کیست؟

امام حسن عسکری علیه السلام در سفارشی مهم ضمن بیان ارزش آشنایی با حقوق دیگران و تلاش برای رعایت آنها، شیعه حقیقی را کسی معرفی کرد که نسبت به هم کیش خود، اهل تواضع و فروتنی است. آن حضرت فرمود:

مَنْ تَوَاضَعَ فِی الدُّنْیَا لِإِخْوَانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصِّدِّیقِینَ وَ مِنْ شِیعَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَقّاً ؛

هر که در دنیا براى هم نوعان دینی خود تواضع کند او نزد خداوند از جمله صدّیقان و از شیعیان حقیقی علىّ علیه السّلام خواهد بود.

آنگاه حضرت داستانی را از جد بزرگوارشان امیرالمومنین علیه السلام نقل کردند که سراسر ارزنده و آموزنده است:

روزی پدر و پسرى از برادران مۆمن امیرالمۆمنین علیه السلام نزد او آمدند. آن حضرت‏ در حضور آن دو برخاست و ضمن احترام و اکرام از ایشان، آن دو را در صدر مجلس نشاند و خود در کنارشان نشست.

سپس دستور شام داد. شام حاضر شد و آن دو از آن غذا خوردند. آنگاه قنبر طشت و پارچى چوبى و حوله‏اى براى خشک کردن آورد. تا قنبر خواست با آن پارچ، بر روى دست آن مرد میهمان آب بریزد ؛ حضرت از جا جست و پارچ را از او گرفت تا خود بر دستان آن دوست آب بریزد. با دیدن این صحنه، مرد میهمان از شدت شرمساری صورت به زمین گذاشت و عرض کرد:

یا امیرالمۆمنین، خدا مرا مى‏بیند و شما بر دستان من آب مى‏ریزید؟!

حضرت فرمود:
امام علی عليه السلام

«بنشین و دستانت را بشوى؛ زیرا خداوند متعال تو را در حالى مى‏ بیند که برادرى که هیچ امتیاز و فضیلتى بر تو ندارد به تو خدمت مى‏ کند و خداوند بواسطه این خدمت؛ خادمان او را در بهشت، ده برابر عدد مردم دنیا و به همین نسبت جای او را در بهشت توسعه می دهد» .

پس آن مرد نشست و حضرت با قسم به او فرمود:

از تو مى‏خواهم دستانت را با همان آرامشی بشویى که گویا قنبر بر دستان تو آب مى ‏ریزد!

آن مرد نیز اطاعت کرد.

پس از اتمام کار، حضرت، پارچ را به محمّد بن حنفیّه داد و به او فرمود:

فرزندم! اگر فرزند این مرد به تنهائى نزد من بود من خودم روى دستش آب مى‏ ریختم، ولى خداوند امتناع دارد از اینکه میان پسر و پدر- وقتى هر دو در یک مجلس هستند- مساوى رفتار شود؛ بلکه پدر بر روى دستان پدر آب مى‏ریزد و پسر بر روی دستان پسر، پس محمّد ابن حنفیّه بر دستان پسر آب ریخت.

سپس امام حسن عسگری علیه السلام فرمود:

«فَمَنِ اتَّبَعَ عَلِیّاً عَلَى ذَلِکَ فَهُوَ الشِّیعِیُّ حَقّاً ؛

پس هر که در این خصلت از علىّ علیه السّلام تبعیّت و پیروى کند او یک شیعه حقیقى است».(3)

توضیح: موضوع محوری در این روایت، تواضع در برابر هم نوع دینی است؛ نه آب ریختن برای شستن دست، از این رو کسی گمان نکند که چون امروزه این رسم وجود ندارد پس اقتدای به امیرالمومنین علیه السلام در این کار هم امکان پذیر نیست؛ زیرا با توجه به سخن آغازین امام عسکری علیه السلام که درباره تواضع است روشن می شود خصلتی که امام علیه السلام به آن اشاره می کند تواضع امیرالمومنین علیه السلام است؛ خصلت عالی و مهمی که مرتبه اعلای آن در امام علی علیه السلام وجود داشت و به شکلهای گوناگون پدیدار می گشت. یک شکل آن، همین ریختن آب برای شستن دستهای میهمان است که هنوز هم این کار در مناطقی از کشور ما نیز جریان دارد.

گفتند: درباره مردى که شبها نماز می خواند و روزها را روزه می گیرد چه بگوییم؟ او [بیهوده و بی مورد] با کسى سخن نمی گوید و جز عبادت به چیز دیگرى خود را مشغول نمی سازد، ما هر گاه به وى نگاه مى کنیم شانه هایمان می لرزد و حال ما تغییر می کند
گزارشی از شهادت غریب سامرا

شیخ مفید (ره) در ارشاد می نویسد: حضرت امام حسن عسگرى علیه السلام در اول ماه ربیع الاول سال 260 [در اثر سمی که معتمد ملعون به او خوراند] بیمار شد و در روز جمعه ششم ماه همان سال 260 از دنیا رفت. آن حضرت در آن هنگام 28 سال داشت و در سامرا و در خانه ‏اى که پدر بزرگوارش دفن شده بود به خاک سپرده شد و فرزند خود، امام منتظر را به جاى گذاشت.

در مصباح کفعمى آمده است که معتمد آن جناب را مسموم کرد.

اقبال الاعمال می نویسد: استاد مورد اعتماد، محمّد بن جریر طبرى شیعه در کتاب تعریف و محمّد بن هارون تلعکبرى و حسین بن مهران خطیب و مفید در مولد النبى و الاوصیاء و شیخ در تهذیب و حسین بن خزیمه و نصر بن على جهضمى در کتاب موالید و خشاب نیز در کتاب موالید و ابن شهر آشوب در کتاب موالید خود می نویسند که وفات مولاى ما حضرت عسکرى علیه السّلام در هشتم ماه ربیع الاول بوده است. مرحوم کلینی در کافى نیز همان هشتم ربیع الاول را معین می کند.

آن حضرت در سال 259 امر کرد تا مادرش به حج رود و به او اطلاع داد که در سال 260 چه خواهد شد. بعد اسم اعظم و مواریث انبیا و سلاح را به حضرت صاحب الزمان علیه السّلام سپرد و مادر امام به جانب مکه رفت و حضرت عسکرى علیه السّلام در ماه ربیع الاول سال 260 از دنیا رفت و در سامرا پهلوى پدر بزرگوار خود دفن شد. سن مبارکش 29 سال بود.(4)

پی نوشت:

1. ترجمه اعلام الوری، ص499.

2. اعلام الوری، 2/141.

3. الإحتجاج، 2/460 .

4. بحارالانوار، 50/335-336.

 

 تبیان

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم